دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

احساس تنهایی[1]

احساس تنهایی به عنوان یکی از نشانه های افسردگی و نیز به عنوان یک عامل مستقل در ایجاد آسیب های روانشناختی مورد توجه بوده است(شیبانی تذرجی، 1389، ص55). احساس تنهایی، گویای کاستی ها و کمبودهایی در برقراری پیوندهای عاطفی و اجتماعی است. به بیان دیگر، احساس تنهایی تجربه‌ای ذهنی و آزار دهنده است که گویای کاستی‌ها و کمبودهایی در پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان فردی است. ممکن است کسی در میان گروهی باشد اما پیوندهای اجتماعی و یا عاطفی خشنود کننده‌ای نداشته باشد و از احساس تنهایی شکایت کند. بنابراین، دور ماندن فیزیکی از دیگران به معنای تنهایی نیست؛ اگرچه تنهایی و تنها ماندن با یکدیگر رابطه دارند. چیره شدن بر احساس تنهایی بی‌آنکه تماس دائمی و منظمی با دیگران داشته باشیم کاری بسیار دشوار است. افراد دچار تنهایی، بیشتر فرصت ارتباط‌های اجتماعی را از دست می‌دهند، زیرا گرایشی به انجام این کار ندارند(دیوریو[2] ،2003؛ نجاریان،1381).

از نظر تاریخی، احساس تنهایی یکی از سازه های پیچیده ی روان شناختی و مورد بحث در بین فلاسفه بوده است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه­ی فرد از درگیری های روزمره ی زندگی برای رسیدن به هدف های بالاترمانند تفکّر، مراقبه و ارتباط با خداوند تلقی می­شد. اما امروزه در متون روان شناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی را درنظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می­کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است(دی یانگ گیرولد[3]، 1998). تاریخچه­ی مطالعات احساس تنهایی بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کمرویی، خشم، رفتار خودانزواطلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده بود(تیکه[4]، 2009). اما در تعاریف و مفهوم سازی­های جدید، احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات درنظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد(کاسیوپو و همکاران[5]، 2006). مرور پیشینه ی پژوهشی در تعریف و مفهوم احساس تنهایی نیز نشان می­دهد که در این زمینه تفاوت های نسبتاً چشمگیری بین صاحب نظران وجود دارد. برای نمونه، برخی از پژوهشگران احساس تنهایی را یک حالت روان شناختی ناشی از نارسایی های کمّی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند(پیلو و پرلمن[6]، 1982؛ به نقل از رحیم زاده و پوراعتماد، 1390، ص124). براساس نظریه هایی مانند ویس[7](1973) احساس تنهایی یک تجربه ی منفی شدید است که فرد از به یادآوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود[8](1986) این گونه استلال می­کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی براین باور است که احساس تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را به فرد گوشزد می کند.

برابر دیدگاه پپلا و پرلمن[9](1982) شناخت‌ها، عامل میانجی و واسطه در احساس تنهایی هستند. این بازنمایی از رویکرد شناختی برآن است که تنهایی، پیامد اختلاف مشاهده شده میان چند و چون پیوندهایی است که هرکس آرزوی آن را دارد. در دیدگاه پپلا و‌ پرلمن، مردم شاید دو گونه تنهایی را تجربه کنند. این دیدگاه بر اساس طبقه بندی ویس[10](1973) پدید آمده است. در این طبقه­بندی دو گونه تنهایی یعنی تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی مورد شناسایی قرار گرفته است.

1- تنهایی عاطفی: در پی نبود یک وابستگی مهم یا از دست دادن یک چنان پیوندی پدید می‌آید.

2- تنهایی اجتماعی: در پی نبود پیوستگی به یک شبکه روابط اجتماعی پدیدار می‌شود و شاید تنها با دست‌یابی به یک شبکه ارتباطی خواستنی و خشنود کننده از میان برود(ون بارسن و همکاران[11]، 2000 ؛ به نقل از عابدینی نسب و خدابخش،1383).



[1] . loneliness

[2] . Devereux

[3] . De Jong Gierveled

[4] . Theeke

[5] . Cacioppo et al

[6] . Peplau & Perlman

[7] . Weiss

[8] . Wood

[9] . Pilla & Perlman

[10] . Weis

[11] .Van Baarsen et al


دانلود مبانی نظری طرحواره های هیجانی

مبانی نظری طرحواره های هیجانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مبانی نظری طرحواره های هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مبانی نظری طرحواره های هیجانی

تعریف هیجان ومولفه های آن

در روان شناسی هیجان ها معمولاً به احساسها و واکنش های عاطفی اشاره دارند، هر هیجان از سه مؤلفه اساسی برخوردار است:

مؤلفه شناختی، افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین می کنند. آن چه برای یک فرد فوق العاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسل کننده یا آزارنده باشد.

مؤلفه فیزیولوژیکی که شامل تغییرات جسمی در بدن است. برای مثال، هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطه ی ترس یا خشم بر انگیخته می شود، ضربان قلب زیاد می شود، مردمک ها گشاد می شوند و میزان تنفس افزایش می یابد. اکثر هیجان ها شامل یک انگیختگی کلی و غیر اختصاصی دستگاه عصب هستند.

مؤلفه رفتاری، به حالت های مختلف ابراز هیجان ها اشاره می کند. جلوه های چهره ای، حالت های اندام و حرکت های بیانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم، لذت، شادی، غم، ترس و هیجان های دیگر تغییر می کنند.

جلوه ی چهره ای مهم ترین شکل ارتباط هیجانی هستند. بررسی هایی که صورت گرفته اند، نشان می دهند که برخی از جلوه های خاصِ چهره ای، ذاتی هستند. و بنابراین، در همه جای دنیا آن ها را می شناسند.

هیجان ها متشکل از الگوهای پاسخ های فیزیولوژیکی و رفتارهای مخصوص به نوع هستند . و در واقع غالبا از نظر مردم هیجان همان احساسی است که به فرد دست میدهد . ولی هیجان یک رفتار است نه یک تجربه ی خصوصی و پدیده ای است که در بقای نوع و تولید مثل نقش دارد )هافمن ،1381).

2-4-2.هیجان و نظریه های هیجان

اصطلاح هیجان از ریشه لاتینEmovereبه معنی حرکت، تحریک و حالت تنش مشتق شده است. هیجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است.

در حال حاضر دو نوع کاربرد برای این واژه وجود دارد:

الف-اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.

ب- برچسبی برای زمینه ای از تحقیقات علمی که به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی می پردازد.

علاوه بر این کاربردها، اصطلاح هیجان مفاهیم ضمنی دیگری نیز دارد:

حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی می شوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند(پورافکاری،1373).

هیجان، حالت پیچیده روان شناختی است که شامل سه مولفه مجزا می باشد:

تجربه ذهنی، پاسخ هیجانی و رفتار آشکار حاصل از این تجربه. بر اساس مولفه های موجود، هیجان های اصلی شامل ترس، تعجب، خشم، نفرت، ناراحتی و شادی می باشند و نوع دیگر هیجان، هیجان های مرکب هستند که ترکیبی از هیجانات اصلی می باشند(خداپناهی،1387).

2-4-3.اجزای هیجان

هر هیجان شامل شناخت ها، اعمال و احساسات می باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می کنند.

* احساس درون ذهنی

*تحریک دستگاه خودکار

* ارزیابی شناختی از موقعیت

*ابراز هیجان

* واکنش عمومی

*گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می شود و به صورت رفتار خاصی بروز می کند به تجربه فرد بستگی دارد(اتکینسون وهمکاران؛به نقل از رفیعی وهمکاران،1384).

مهم ترین چیزی که تاکنون درباره هیجان گفته شده این است که، تا وقتی کسی هیجان را تعریف نکرده فکر می کند معنای آن را می داند(کالات،1387).

2-4-4.تاریخچه هیجان

دانشمندان فراوانی درباره هیجان تحقیق کرده اند. ویلیام جیمز، اولین محققی است که برای هیجان یک الگوی فیزیولوژیکی ارایه داد و چارلز داروین یکی از اولین دانشمندانی بود که هیجان را به طور سیستماتیک مطالعه کرد.

هدف او از نشان دادن هیجان در میان انسان ها، شاهدی برای نظریه تکامل اش بود. او در سال 1872 کتاب خود را با عنوان "ابراز هیجان در انسان ها و حیوانات" منتشر کرد.

همگانی بودن حالت های چهره هنگام ابراز هیجان، تاییدی برای ادعای داروین مبنی بر ذاتی بودن واکنش ها و داشتن تاریخچه تکاملی برای هیجان ها می باشد(اتکینسون وهمکاران ،1384).

2-4-5.نظریه های هیجان

2-4-5-1.نظریه جیمز لانگه :

بر طبق این نظریه هیجان هایی که احساس می شوند، ادراک دگرگونی های بدنی است. طبق این نظریه چیزی که ما به صورت هیجان تجربه می کنیم برچسبی است که به پاسخ های خودمان می زنیم. برای مثال، چون می گریزیم پس می ترسیم(اتکینسون وهمکاران ،1384).


دانلود مبانی نظری تحریف های شناختی

مبانی نظری تحریف های شناختی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مبانی نظری تحریف های شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مبانی نظری تحریف های شناختی

تعریف شناخت‌

کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوه­ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می­شوند، نحوه­ای که درک نموده و ارزیابی می­کنند، یاد می­گیرند و مسایل را حل می­کنند، تمرکز دارد. این واقعا یک رویکرد روان­شناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصرا روی فعالیت‌های ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریه­پردازان به آنها پرداخته­اند، نادیده نمی­­­­­­­­گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق‌ها یا هیجانات را جنبه­هایی از شخصیت می­دانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند(شولتز وشولتز[1] ،1388).

روانشناسی شناختی

انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسأله گشا تلقی می کند.این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می کند،آنها را تفسیر می کند،و به کار می برد. روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است.اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال،نیازها،و انگیزش تاکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تاکید می شود.بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می توانیم از آنها مطلع شویم.این رویکرد در تقابل با نظریه های یادگیری قرار می گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار می آورند.اصولا دیدگاه شناختی به افکار و شیوه های حل مسأله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی.در این دیدگاه روابط بین هیجان ها انگیزش ها و فرایند های شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکرد ها نیز آشکار می شود(ساراسون وساراسون[2]،1390).

روانشناسی شناختی زاده ی روانشناسی گشتالت است که در دهه ی 1920 مطرح شد.وجه مشخصه ی دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتا ً اندک به رابطه ی محرک – پاسخ و فعالیت های عصبی می باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مساله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایند ها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است . شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور،استدلال، و قضاوت و غیره می باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه هایی می شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می دهند)جرج سیچ[3] ،1380).

افکار خودآیند

از دید شناختی ها افکار خودآیند،تحریف های شناختی،باورهای غیر منطقی مختص رابطه و طرحواره های شناختی علل اکثر مشکلات رفتاری وتعارضات بین فردی است(فلانگان وفلانگان،2004؛الیس،2003؛به نقل از فرحبخش،1382؛ بهاری وسیف،1384).

مدل شناختی بک (1970)نیزدرباره ی آسیب شناسی برنقش محوری تفکر در فراخوانی وتداوم افسردگی،اضطراب وخشم تاکید می کند.سوگیری شناختی باعث آسیب پذیری افراد نسبت به وقابع منفی مانند فقدانها ومشکلات زندگی می شوند.

طرز تفکر بدبینانه بدون منطق زمینه ساز شروع افسردگی واختلالات خلقی و دوام آنها است.تفکر شدید منفی،همیشه با افسردگی یا اختلالات احساسی همراه است.وقتی نگران می شوید،وقتی افکار ناخوشایند به ذهنتان خطور می نماید،کج خلق وافسرده می شوید(برنز،1386؛45).

موضع فلسفی کلی در زمینه شناخت

فرد به عنوان دانشمند: کلی معتقد است که افراد مانند دانشمندان، با ساختن فرضیه­هایی درباره محیط و آزمودن آنها در برابر واقعیت زندگی روزمره، دنیای تجربیات خود را درک کرده و سازمان می­دهند و این درک و تفسیر تجربه، برداشت منحصر به فرد ما را از رویدادها نشان می­دهد. کلی گفت: "ما از طریق الگوهای شفافی که متناسب با واقعیت‌ها هستند که دنیا از آنها تشکیل شده است به دنیا می­نگریم". ما می­توانیم این الگوها را با عینک­های آفتابی مقایسه کنیم که رنگ خاصی را به هر چیزی که می­بینیم، می­دهد. عینک یک نفر ممکن است آبی رنگ و عینک دیگری سبز رنگ باشد. امکان دارد چند نفر به یک صحنه نگاه کنند و بسته به عینکی که زده­اند آن را به صورت متفاوتی ببینند. بنابراین، با توجه به فرضیه­هایی که می­سازیم، به دنیای خود معنی می­دهیم. این دیدگاه خاص، که هر کسی آن را به وجود می­آورد، همان چیزی است که "سیستم سازه" نامیده می­شود. سازه، روش منحصر به فرد شخص برای در نظر گرفتن زندگی است(برنز،1386؛398).



1-Schultz& Schultz

1-Sarason & Sarason

2-Jorj bech


دانلود مبانی نظری میگرن

مبانی نظری میگرن
دسته بندی پزشکی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مبانی نظری میگرن

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مبانی نظری میگرن

تاریخچه

اولین نوشته‌های مربوط به میگرن در ایبرس پاپیروس آمده است که در حدود ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر باستان نوشته است(مایلر ونیل[1]،2005). در سال ۲۰۰ قبل از میلاد نوشته‌هایی ازبقراط درباره توضیح علایم پیش درآمدی دیداری نوشته است که این علایم می‌توانند قبل از سردرد اتفاق بیافتند و بعد از استفراغ این حالت می‌تواند تا حدودی تسکین یابد(برسوک[2]،2012).

در قرن دوم ارتیوس کاپادوسیا این نوع از سردرد را به سه نوع تقسیم کرد:سفامالجیا، سفالی، و هتروکرانیال. جالینوس از اصطلاح همیکرانیا (نیمه سر)، استفاده کرد اصطلاحی که واژه میگرن در نهایت از آن گرفته شد(والدمن،2011). او همچنین پیشنهاد داد که این درد برخاسته از پرده‌های مغز و شریان‌های خونی در سر است. در سال ۱۸۸۷ لوئیز هیاسینت توماس، کتابداری فرانسوی برای اولین بار میگرن را به دو نوع تقسیم کرد که در حال حاضر نیز از این تقسیم بندی استفاده می‌شود- میگرن با علایم پیش درامدی ("میگرن افتالمیک") و میگرن بدون علایم پیش درامدی ("میگرن وولگار)(برسوک،2012).

قدمت مته کاری سوراخ کردن عمدی جمجمه به ۷٫۰۰۰ سال قبل از میلاد برمی گردد(مایلر و نیل،2005). درحالیکه بعضی از مردم با این کار از بیماری نجات پیدا می‌کردند ولی به خاطر عفونت تعداد زیادی جان خود را از دست می‌دادندآنها معتقد بودند که با این کار "به ارواح خبیث اجازه فرار" می‌دهند.ویلیام هاروی در قرن ۱۷ سوراخ کردن جمجمه را برای درمان میگرن توصیه می کرده است(بریت تالی[3]،2002).

درحالیکه از دیرباز تلاش‌های زیادی برای درمان میگرن صورت گرفته است، ولی در سال ۱۸۶۸ بود که استفاده از ماده‌ای که در نهایت موثر واقع شد آغازگردید(برسوک،2012). این ماده قارچی با نام آرگوت بود که در سال ۱۹۱۸ ارگوتامین از آن گرفته شد.(هانسن،کهلر[4]،2011).

میتیسرجید[5]در سال ۱۹۵۹ ساخته شد و اولین تریپتان،در سال ۱۹۸۸ تولید شد. در طول قرن ۲۰ به دنبال مطالعات بیشتر مواد پیشگیرانه موثرتری ساخته شدند و مورد تایید قرار گرفتند(برسوک،2012)

2-2-2.تعریف میگرن.

شایع ترین علت سردرد، میگرن است و حدود 15% از زنان و 6% از مردان را مبتلا می سازد. یک تعریف سودمند، میگرن، عبارت است از سندرمی خوش خیم و راجعه، متشکل از سردرد، تهوع، استفراغ و/ یا نشانه های اختلال عملکرد عصبی به شکل ترکیب های مختلف. میگرن را اغلب می توان از روی فعال کننده های آن (شراب قرمز، قاعدگی، گرسنگی، بی خوابی، نور خیره کننده، استروژن، نگرانی، عطرها، دوره های ناامیدی) و نیز غیرفعال کننده های آن (خواب، حاملگی، خوشحالی، و تریپتال ها) تشخیص داد(هاریسون ،1390).

میگرن یکی از اختلالات شدید است که ویژگی آن سردردهای ملایم یا شدید پی در پی می‌باشد و غالبا با علایمی در سیستم عصبی آتونومس همراه است. این نوع از سردرد یک طرفه است (بر نیمی از سر تاثیر می‌گذارد) و ماهیتا ضربان‌دار است و از ۲ ساعت تا ۷۲ ساعت ادامه دارد. علایم همراه با آن می‌تواند شامل حالت تهوع، استفراغ، نورگریزی (افزایش حساسیت به نور)، صدا ترسی )افزایش حساسیت به صدا) باشد و درد به طور کلی با بالا رفتن فعالیت بدنی افزایش می‌یابد(هیداچی[6]،2004).

حملات سردرد شدید، بدون توجه به علت اغلب به صورت ضربانی و همراه با استفراغ و حساسیت (تندرنس) پوست سر توصیف می شوند. سردردهای خفیف تر به صورت ناراحتی غیر مشخص، فشارنده و نوار مانند و غالباً در تمام سر هستند که نمایی از سردرد تنشی به شمار می آیند.(هاریسون،1390).

بیش از یک سوم افراد مبتلا به سردرد‌های میگرنی نشانه‌های پیش درامدی/اورا را دریافت می‌کنند: نوعی اختلالات گذرای دیداری، حسی، زبانی یا حرکتی که نشان می‌دهند سردرد به زودی شروع خواهد شد(ضیایی،شیرزادی،1381).

2-2-3.علل میگرن:

ساز و کار دقیق میگرن ناشناخته است. البته این باور وجود دارد که میگرن به دلیل نوعی اختلال در رگهای خونی و عصبی باشد. نظریه اولیه مربوط به افزایش قابلیت تحرک قشر مخ و کنترل ناهنجار یاخته‌های عصبی درد در عصب سه قلوی ساقه مغز می‌باشد(دادیک وگارگاس[7]،2009).

این باور وجود دارد که دلایل بروز میگرن ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی است. حدود دو سوم افراد مبتلا سردردها را از خانواده به ارث می‌برند(بارتلیسون وکاترر[8]،2010).

همچنین نوسان سطح هورمون می‌تواند نقش داشته باشد: میگرن در زمان بلوغ، در پسرها کمی بیشتر از دخترهاست، اما در میان زنان حدود دو تا سه برابر بیشتر از مردان است)لی،برونر[9]،2009). سردردهای میگرنی معمولا در دوره بارداری کاهش می‌یابند.



1-Mayler& nill

2-Barsook

1-Bret talli

2-Hansen&Kohler

3-Meteserjed

1-Headachi

2-Dadeck&Gargus

3-Bartleeson&katrer

4-Ley&Broner


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 79 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اختلالات رفتاری کودکان

تعریف اختلالات رفتاری کودکان با توجه به مفهوم بهنجاری

تشخیص رفتار بهنجار از نابهنجار اغلب مشکل است. هرچند برای تعریف رفتار بهنجار چندین مدل ارائه شده است اما هیچ یک از تعاریف ارائه شده آن‌قدر جامع نیست که همه موارد نابهنجار یا اختلالات روانی یا رفتاری را در بر گیرد. بنابراین در این مورد اتفاق نظر کلی وجود ندارد (اتکینسون و همکاران، 2006).

در آسیب‌شناسی روانی کودکان و نوجوانان نیز بحث از بهنجار و نابهنجار و تعیین مرز مشخص بین این دو کار آسانی نیست. قرار گرفتن کودک در فرایند رشد، رسش و تغییرات قابل مشاهده در رفتارهای عاطفی، شناختی و هیجانی این مشکل را دو چندان می‌کند و ناتوانی کودک در قضاوت بین درست و نادرست و عدم کنترل برخی رفتارهای خود، تصمیم‌گیری در مورد رفتارهای او را دشوار می‌سازد. در اکثر موارد تفاوت بین رفتار بهنجار و نابهنجار در کودکان بوضوحی که در مورد بزرگسالان تعیین می‌شود قابل تعیین نیست. تمام کودکان گاه‌گاهی رفتار غیر انطباقی مانند شب ادراری یا حملات قشقرق نشان می‌دهند. چنین رفتاری ممکن است نتیجه استرس خاص بوده و پاسخی بهنجار در مرحله خاصی از رشد باشد. پیت[1] (1998) کودک با اختلال رفتاری را کودکی می‌داند که رفتارهایش به اندازه‌ای نا مناسب است که شرکت او در کلاس باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همسالان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند. بر طبق نظر هرینگ (1993) کودکی که به علت جسمی یا تاثیرات محیطی به طور مزمن دارای یکی از ویژگی‌های زیر باشد، کودکی با اختلال رفتاری است:

1- ناتوانی در یادگیری متناسب با بهره هوشی، توانایی حسی- حرکتی و رشد فیزیکی

2- ناتوانی در پاسخ‌گویی به شرایط زندگی روزمره

3- ناتوانی در ایجاد و حفظ روابط اجتماعی مناسب

4- رفتارهای افراطی (فعالیت بیش از اندازه، بیش‌فعالی و یا رفتارهای افسرده‌گونه و گوشه‌گیرانه).

کرک (2001) رفتاری را انحرافی و واجد اختلال تلقی می‌کند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم بوده و گستره آن شامل رفتارهای بیش‌فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشه‌گیرانه است. ویژگی این رفتارها این است که اولا تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب با محیط کودک دارد ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران را بوجود می‌آورد(سیف نراقی و همکاران،1384).

ملاک‌های اختلال رفتاری

با توجه به تعاریف فوق‌الذکر، اختلال رفتاری نیز نوعی رفتار نابهنجار می‌باشد که در اینجا

ملاک‌های آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. بر اساس نظریات مختلف، برای تفکیک رفتار بهنجار از اختلال رفتاری چندین ملاک وجود دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1- تناسب با سن

کودکان در سنین گوناگون به گونه‌های متفاوت رفتار می‌کنند. بنابراین کسانی که با کودکان کار می‌کنند باید با دامنه رفتار در سنین مختلف آشنا باشند تا بتوانند رفتار بهنجار را از نابهنجار تفکیک کنند. به عبارت دیگر از جایی که کودکان به سرعت و غیرمنتظره تغییر می‌کنند، نمی‌توان کارکرد آنان را بدون در نظر گرفتن هنچارهای سنی . رشدی ارزیابی کرد(نلسون و همکاران،2003).

2- تداوم

هنگام بررسی درباره اختلالات رفتاری کودکان همواره باید دقت کرد که رفتار دشوار از چه زمانی شروع شده، چه نوسانی داشته و به چه صورت ادامه داشته است. با توجه به اینکه بعضی از رفتارهای دشوار کودکان در مراحل خاصی از رشد بروز می‌کند، از این‌رو زمانی می‌توان آن‌ها را اختلال نامید که بعد از این دوره رشد نیز ادامه داشته باشد. برای مثال مکیدن انگشت در دوره شیرخوارگی یک عمل طبیعی محسوب می‌شود، ولی اگر این عمل در مراحل بعدی رشد به شدت ادامه یابد و منجر به بروز مشکلات دیگر از جمله گوشه‌گیری، پرخاشگری و غیره شود، اختلال محسوب می‌شود(نلسون و همکاران،2003).

3- هنجارهای اجتماعی- فرهنگی

شاید جامع‌ترین ملاک برای قضاوت در مورد اختلالات رفتاری کودکان نقش هنجارهای اجتماعی- فرهنگی باشد که سال‌ها قبل توسط انسان شناسی به نام بندیکت[2] (1934) به صورتی موثر شرح داده شده است. وی پس از مطالعه وسیعی که در مورد فرهنگ‌های مختلف به عمل آورد ابراز داشت که هر جامعه رفتارهای معینی را انتخاب می‌کند که مناسب آن است و افراد خود را به گونه‌ای پرورش می‌دهند که طبق آن عمل کنند. افرادی که بر اثر موضع‌گیری‌های قبلی، سرشت، خلق و خو و یا تجربه‌های اکتسابی این رفتارها را از خود بروز ندهند، اجتماع آن‌ها را افرادی کج‌رو و منحرف می‌شناسد. انحراف این افراد همیشه نسبت به معیارهای اجتماع سنجیده می‌شود. هنجارهای فرهنگی، در مورد کودکان و بزرگسالان هر دو مصداق دارد (نوابی‌نژاد،1387).

4- دامنه اختلال

مشکلات محدود، نگرانی کمتری را ایجاد می‌کنند، در حالی‌که مشکل هرچه فراگیر تر باشد، موجب نگرانی بیشتر می‌شود. علائم منحصر به فرد ممکن است جای نگرانی زیادی نداشته‌باشد، در حالی که هرچه علائم شدیدتر و متنوع‌تر و بیشتر می‌شوند، مشکلات و در نتیجه نگرانی‌ها و ناتوانی‌های بیشتری را بوجود می‌آورند و در نتیجه قضاوت در مورد نابهنجار بودن رفتار آسان‌تر خواهد بود(نلسون و همکاران،2003).

5- تناسب با جنس

یکی از یافته‌های بارز در زمینه اختلال‌های رفتاری کودکان این است که در پسران، اختلال‌های رفتاری از تنوع و گستردگی بیشتری در مقایسه با دختران برخوردار است. این گستردگی شامل اختلال شدید روانی، تحرک بیش از حد، خیس کردن رخت خواب، رفتارهای ضد اجتماعی و مشکلات یادگیری است. در دختران اختلال‌های روانی بیشتر شامل مساله کمرویی شدید، ترس و اضطراب و گلایه از وضعیت جسمانی و مشابه آن است (نوابی‌نژاد،1387).

6- موقعیت

رفتارهای نامطلوب در هر جامعه و در همه موارد تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، معمولا این گونه رفتارها در هر موقعیتی از کودک سر می‌زند. برای مثال ترسیدن کودک غیر عادی نیست، اما اگر این ترس در موارد و موقعیت‌های زیادی وجود داشته باشد، غیر عادی است. همچنین افسردگی و انزوای کودکان زمانی اختلال محسوب می‌شود که کودک در هر موقعیتی این حالت را داشته‌باشد. اما چنان‌چه کودکی به خاطر از دست دادن یکی از عزیزان افسرده و غمگین باشد، اختلال محسوب نمی‌شود. به طور کلی برای اینکه بتوانیم بگوییم یک رفتار کودک اختلال است یا نه بایستی معلوم کنیم که آیا رفتار مورد نظر در رشد و گسترش سازگاری و بهزیستی کودک تولید اشکال خواهد کرد یا نه؟ این پیش‌بینی مستلزم مدنظر قرار دادن فراوانی، شدت و تداوم رفتار مورد نظر است. همان‌طور که ذکر شد بسیاری از موارد که بعنوان مشکل رفتاری در کودکان توصیف می‌شوند، را می‌توان به عوان مشکلی گذرا در نظر گرفت، اما آن دسته از مشکلات رفتاری که از نظر شدت، فراوانی و تداوم از سن خاص کودک انتظار نمی‌رود می‌تواند اختلال رفتاری و پیش‌بینی کننده آسیب‌های روانی بعدی باشد(نلسون و همکاران،2003).



[1] Pate

[2] Benedicate


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

الگوهای ارتباطی

ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﻧﻈﺮ اﻏﻠﺐ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان و صاحب‌نظران ﻋﺮﺻﺔ ازدواج، اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان رﺳﻤﻲ ﻣﻬﻢ در اﻏﻠﺐ ﺟﻮاﻣﻊ (ﻣﺪاﺗﻴﻞ[1] و ﺑﻨﺸﻒ[2]، 2008) ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ و ﻛﺎرآﻣﺪ اﺳﺖ (ﻛﺎراﻫﺎن[3]، 2007). در ﺣﻤﺎﻳﺖ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺴﻴﺎری از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻛﺎرآﻣﺪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻛﻨﻨﺪة ﻗﻮیِ ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ (ﻟﺪﺑﺘﺮ[4]، 2009) و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﺳﺮﭼﺸمه عمده‌ی ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ اﺳﺖ (ﮔﻼﺳﺮ[5]، 1385). بر همین پایه می‌توان گفت مشکلات ارتباطی شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواج‌های شکست خورده است (ﻳﺎﻟﺴﻴﻦ[6] و ﻛﺎراﻫﺎن[7]، 2009).

ﭼﺮا ﻛﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺴﺎﺋﻞِ ﻣﻬﻢ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮک، ﺣﻞ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ و ﻣﻨﺒﻊ ﺗﻌﺎرض ﺗﻜﺮاری در ﺑﻴﻦ زوجﻫﺎ ﺷﻮﻧﺪ (زاﻧﮓ[8]، 2007). در ﺣﻮزه روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﻣﺸﺎوره ازدواج ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ زوجﻫﺎ ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد رواﺑﻂ و اﻟﮕﻮﻫﺎی ارتباط‌شان ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻛﻤﻚ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ (ﺑﻮﻟﺘﻮن[9]، 1386). از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ ارتباط زناشویی گسترده‌ترین مورد در برنامه‌های مداخله‌ای است که تا به حال اجرا شده است (ﺑﻼﻧﭽﺎرد[10]، 2008).

ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از ﻓﺮاﻳﻨﺪی ﻛﻪ در ﻃﻲ آن زن و ﺷﻮﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻔﺘﺎر و ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻮش دادن، ﻣﻜﺚ، ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻬﺮه و ژﺳﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﺒﺎدل اﺣﺴﺎﺳﺎت و اﻓﻜﺎر ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

ﻳﻜﻲ از راهﻫﺎی ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ زوﺟﻴﻦ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ آن‌ها زن و ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ. ﺑﻪ آن دﺳﺘﻪ از ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ وﻓﻮر در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ، اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎ ﺷﺒﻜﻪ ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺷﻜﻞ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

الگوهای ارتباطی

ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی اول ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺎﺗﻤﻦ[11] (1993) و ﻓﻴﺘﺰ ﭘﺎﺗﺮﻳﻚ[12] (1988) اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. آن‌ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰار ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ و ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺑﻪ وﺟﻮد دو ﻧﻮع اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻠﻲ در ازدواج ﭘﻲ ﺑﺮدﻧﺪ: زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت، زوﺟﻴﺖ ﺑﻲﺛﺒﺎت. زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎی ﺳﻨﺘﻲ، زوجﻫﺎی دوﺟﻨﺴﻴﺘﻲ و زوجﻫﺎی اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ (دوری ﮔﺰﻳﻦ) ﻣﻲ ﺷﻮد. زوﺟﻴﺖ ﺑﻲ ﺛﺒﺎت ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر و زوج ﻫﺎی آزاد و ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻣﻲﺷﻮد (گاتمن، 1993؛ فیتزپاتریک، 1988).

اﻟﺴﻮن[13] و ﻓﺎورز[14] (1992) ﻧﻴﺰ در ﮔﻮﻧﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻌﺮوف ﺧﻮد، زوﺟﻴﻦ را ﺑﻪ ﭼﻬﺎر دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮده اﻧﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384):

  • زوﺟﻴﻦ ﺳﺮزﻧﺪه: از رضایت‌مندی زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، آن‌ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺑﻴﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻗﺪرت ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ را ﺑﺎ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ دارﻧﺪ، آن‌ها از روابط‌شان ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ و از اﻳﻦ ﻛﻪ اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﮕﺬراﻧﻨﺪ، ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺧﻼﻗﻲ و ﻣﺬﻫﺒﻲ در ازدواج اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻮاﻓﻖ دارﻧﺪ و در ﻧﻘﺶﻫﺎی ﻣﺮداﻧﻪ و زﻧﺎﻧﻪ ﺗﺴﺎوی ﻃﻠﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
  • زوﺟﻴﻦ ﺳﺎزﮔﺎر: رضایت‌مندی زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در آن‌ها در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ اﺳﺖ و از ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﻋﺎدات ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺴﺒﺘﺎً راﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﺣﺴﺎس ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن درک ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. در اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺷﺮﻳﻜﻨﺪ، ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﺎه دﻳﺪﮔﺎهﺷﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ازدواج ﻗﺪری ﻏﻴﺮ واﻗﻌﻲ اﺳﺖ. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان و ارﺗﺒﺎﻃﺸﺎن ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻣﺬﻫﺐ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻲ از ارﺗﺒﺎﻃ‌ﺸﺎن ﻧﻴﺴﺖ.
  • زوﺟﻴﻦ ﺳﻨﺘﻲ: ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﻣﺘﻮﺳﻄﻲ درﺣﻮزه ﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ دارﻧﺪ، از ﻋﺎدات ﺷﺨﺼﻲ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در ﺑﻴﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺎرض راﺣﺖ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. آن‌ها ﻣﺘﻤﺎﻳﻞاﻧﺪ ﻧﻈﺮﺷﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ازدواج واﻗﻌﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ در ازدواﺟﺸﺎن اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ.
  • زوﺟﻴﻦ ﻣﺘﻌﺎرض: از ﻋﺎدات و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺸﻜﻞ ارﺗﺒﺎﻃﻲ دارﻧﺪ و ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ را در ﺣﻮزه ﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﻧﺤﻮه ﮔﺬراﻧﺪن اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ، رواﺑﻂ ﺟﻨﺴﻲ، اﺧﺘﻼف ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن ﻫﻤﺴﺮ و ﺧﺎﻧﻮاده او و ﻏﻴﺮه دارﻧﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

کریستنسن و سالاوی[15] (1991)، الگوهای ارتباطی بین زوجین را به سه دسته تقسیم کرده اند: 1- الگوی سازنده‌ی متقابل: مهم‌ترین ویژگی‌اش این است که الگوی ارتباطی زوجین از نوع برنده - برنده می باشد. در این الگو زوجین به راحتی در مورد مسایل و تعارضات خود گفت و گو می کنند و به دنبال راه حل آن بر می آیند و از واکنش‌های غیر منطقی، پرخاش گری و. . . خودداری می کنند.


[1] Madathil

[2] Benshoff

[3] Karahan

[4] Ledbetter

[5] Glasser

[6] Yalcin

[7] Karahan

[8] Zhang

[9] Bolton

[10] Blanchard

[11] Gottman

[12] Fitzpatick

[13] Olson

[14] Fowers

[15] Christense & Salavi


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

جهت‌گیری مذهبی

تاریخ بشریت نشان داده است که انسان دین‌ورز قدمتی دیرینه دارد. آن‌چنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر می‌آید، مذهب به عنوان جزء لاینفک زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است. ویل دورانت[1] معتقد است دین به اندازه‌ای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبه‌های مختلف و متفاوت آن برای دیدگاه‌ها و نگرش‌های مختلف به گونه‌ای متفاوت جلوه می‌کند. اما آن‌چه مهم می‌باشد این است که هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر خالی از اعتقادات دینی نبوده است (خداپناهی و خاکساربلداجی، 1384).

تحقیقات مختلف نشان داده که برداشت اصلی اکثر افراد از دین، داشتن رابطه‌ای نزدیک با خداوند است، نه صرفاً مجموعه‌ای از باورها و اعمال. علاوه بر آن تأکید بر مجاورت هر فرد با خدا، همچنین ارجاعات مکرر به عشق بین بنده و خدا، در قالب ادیان توحیدی وجود دارد. دین و به‌خصوص «رابطه درک شده افراد با خدا» به عنوان یک پناه‌گاه مطمئن عمل می‌کند. افراد در زمان بروز بحران، خدا را به عنوان پناه‌گاهی مطمئن می‌دانند (روات[2] و کرک پتریک[3]، 2002).

می‏توان اظهار داشت که دین‌داری آگاهانه و گرایشات مذهبی تأثیر بسزایی بر جنبه‏های گوناگون رفتار فردی و اجتماعی جامعه، به‏ویژه نسل جوان دارد. البته توجه زیادی که امروزه به رفتارهای نابهنجار اخلاقی یا خلاف شرع و بزهکارانه‏ی جوانان معطوف می‏شود و نیز سیاست‏های پیشگیرانه یا تنبیهی که به‏طور ضربتی اتخاذ می‏گردد، می‏تواند تا حدودی مبیّن نگرانی از این واقعیت باشد که تلاش‏ها و فعالیت‏های بیش از دو دهه‏ی مدیران و مسئولان در انتقال باورها، ارزش‏ها و هنجارهای دینی به نسل جوان، با نوعی عدم موفقیت و ناکامی روبرو شده است (سرمدی، 1385).

تعریف دین

در زبان اوستایی ایران باستان «دین» به معنای شریعت و مذهب بوده ‏است و پیروان دین خود را «به‌دینان» می‏خواندند (حجتی، 1368). در فرهنگنامه‏ها نیز «دین» به معانی: جزا، حساب، طاعت، ورع، قدرت و آن‌چه انسان بدان متدیّن و پای‏بند گردد و نیز به گونه‏ای استعاری برای شریعت استعمال می‏گردد (ابن‏منظور، 1996). همچنین به معنای پاداش، آیین پرستش خداوند تعالی، رسم و قانون، قهر و مسلط شدن آمده است (شعرانی، 1355).

در قرآن کریم هم که لفظ «دین» حدود 90 بار به کار رفته، بدین معانی است: جزاء و حساب، کیش و شریعت، دین اسلام، رسم و قانون، حکم و فرمان، دعا و عبادت، آیین یگانه‏پرستی (سرمدی، 1380). از دین تعریفی که مورد اتفاق همه‏ی محققان باشد، وجود ندارد؛ به گونه‏ای که برخی دانشمندان از «برج بابل تعاریف دین» سخن به میان می‏آورند (ویلم[4]، 1377).

مروری بر آثار دانشمندان مسلمان نشان می‏دهد که اکثر قریب به اتفاق ایشان (برخلاف دانشمندان غربی) تعریف واحدی از دین را مدنظر قرار داده‏اند (تعریف سنتی از دین). علمای دین برخلاف دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان دین، تعریف خود را متوجه کلیه‏ی ادیان ننموده و دایره‏ی تعریف خود را به دین اسلام محدود کرده‏اند؛ برای مثال، استاد مطهری منظورش از دین اسلام، کلیه‏ی ادیان الهی از آدم تا خاتم است، چون بنابه استدلالی درون دینی، که متکی بر آیات قرآن کریم است، دین الهی در نزد خداوند یکی بیش نیست. . . و آن همانا دین اسلام است (مطهری، 1362). علامه طباطبایی دین را مجموعه‏ی عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی می‏داند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده‏اند (طباطبایی، 1362). در تعریفی دیگر «دین اعتقاد به آفریننده‏ای برای جهان و انسان و دستورات عمل مناسب با این عقاید است» (مصباح یزدی، 1368).

براساس این تلقی از دین، ادیان بشری و اسطوره‏ای و غیرالهی اصلاً دین محسوب نمی‏شوند: «بت‏پرستی و انسان‏پرستی دین نیستند. بودیسم (آیین بودا) هم که خدا در آن مطرح نیست، دین نیست» (مصباح یزدی، 1368). برخی نیز هنگام ابراز نظر درباره‏ی اسلام و ادیان، دین را کتاب و سنت قطعی معرفی می‏نماید (سروش، 1372).

شاید بتوان گفت دین داری اعتقاد به وجودی متعالی است که وعده فرارسیدن زندگی پس از مرگ را می‌دهد و به ما فرمان می‌دهد در این دنیا به شیوه اخلاقی رفتار کنیم (گیدنز[5]، 1373). دین به مثابه عمیق ترین منبعی است که موجودیت انسان در آن پرورش یافته و تمام ابعاد آن از جمله وحدت انسان با خداوند به آن وابسته است. بنا به گفته کارلایل[6]: «دین هر فرد واقیت وجودی هر انسانی را مشخص می‌کند و بر جنبه‌های هویت ملی او نیز تأثیر می‌گذارد. اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند می‌خورند و جوشش‌های این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهند» (یوآخیم، 1382).

مذهب

آلپورت (1950)، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف می‌کند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی، بهترین زمینه را برای یک شخصیت سالم آماده می‌کند. اما به این نکته نیز توجه دارد که این‌طور نیست که تمامی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند، دارای شخصیت سالم هستند. از دیدگاه آلپورت (1950)، این جهت‌گیری به دو صورت جهت‌گیری مذهبی درونی و جهت‌گیری مذهبی بیرونی می‌باشد. جهت‌گیری مذهبی درونی، مذهبی فراگیر، دارای اصولی سازمان یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف. شخصی که جهت‌گیری مذهبی درونی دارد با مذهبش زندگی می‌کند و مذهبش با شخصیتش یکی می‌شود. شخصی که جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارد، مذهب با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است؛ برای او مذهب وسیله‌ای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می‌گیرد (خوانین زاده، اژه‌ای و مظاهری، 1384).



[1] Vill Dourant

[2] Rowatt,W. C

[3] Kirkpatrick, L. A

[4] Vilam

[5] Giddenz

[6] Karlayel


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

خود، خودپنداره، خود آرمانی[1]

جرسیلد[2]پدیده خود را چنین تعریف می‌کند: خود، مجموعه‌ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می‌شود. بدین معنی که او می‌فهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزش‌ها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، 1390).

خود پنداره: پاپیکا[3] خودپنداره را به‌عنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگی‌ها، توانایی‌ها، دانش، ارزش‌ها، نگرش‌ها، نقش‌ها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته داده‌های خود را در آن یکپارچه می‌کنند، می‌داند (جوکلاوا و اولریکایوا، 2011).

خود ایده‌آل یا آرمانی مجموعه ویژگی‌های شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن‌ها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود می‌خواهیم به آن دست‌یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده‌آل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار به‌خصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایده‌آل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، 1390).

اهمیت مفهوم خود و خودپنداره

خود پنداره در طول تاریخ بشر از دیدگاه فلاسفه، دانشمندان و نیز افراد عادی، موردتوجه قرارگرفته است (حسن‌زاده و همکاران ، 1384). خودپنداره، برای متخصصان بهداشت روانی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او را راجع به محیطش تعیین می‌کند، و این عامل نوع رفتارهای او را طرح‌ریزی می‌نماید. اگر تصور از خود، مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر پنداره فرد منفی و نامتعادل باشد، او ازلحاظ روانی ناسالم شناخته می‌شود (بیابانگرد، 1390).

به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگی‌های شخصیتی، منش و خصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که از خود در ذهن دارد، یعنی انگاره وی، بستگی دارد (ستوده، 1390).

شاید مهم‌ترین فرض از نظریه‌های جدید «خود» این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خودِ ادراک شده است. تجارب برحسب ارتباطشان با خود درکمی‌شوند و رفتارها نیز از این درک‌ها سرچشمه می‌گیرد. در این صورت، می‌توان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آن‌هم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمان‌ها و مکان‌ها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).

بنا به عقیده کمبز[4] و اسنیگ[5] خودقالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان می‌یابد. در این مفهوم، خود پدیده‌ای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که توانایی‌اش را دارد. این بدان معناست که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و از مجرای خود درکمی‌شود. دنیا ازنظر فرد، همان چیزی است که او می‌فهمد و از آن آگاهی دارد. به‌عبارت‌دیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقیکه خودمان می‌بینیم، مورد ارزشیابی قرار می‌دهیم . (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).

جوانب مختلف خود پنداره

در این‌جا به جنبه‌هایی از خود پنداره اشاره می‌کنیم که کمتر موردتوجه قرارگرفته است:

الف. خودپنداره فردی: بیانگر خصوصیات رفتاری فرد است از دیدگاه خودش. این خودپنداره از خصوصیات جسمانی تا هویت جنسی، قومی، طبقه اجتماعی ـ اقتصادی و هویت من یا حس استمرار و یگانگی فرد در طول زمان را دربرمی گیرد.

ب. خودپنداره اجتماعی: ویژگی‌ها و یا خصوصیات رفتاری شخص است که وی تصور می‌کند دیگران آن را مشاهده می‌کنند.

ج. خودآرمانی با توجه به خودپنداره شخصی فرد: این آرمان‌ها خودپنداره‌هایی هستند که فرد شخصاً امیدوار است همانند آن‌ها باشد.

د. خودآرمانی با توجه به خودپنداره‌های اجتماعی فرد: این آرمان‌هاپنداره‌هایی هستند که فرد دوست دارد دیگران آن‌گونه مشاهده کنند (کرسینی،1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1390).

ه. خود پنداره تحصیلی: خود پنداره تحصیلی به‌شدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابی‌های سایرین است و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد درنتیجه قیاس خود با سایرین حاصل می‌شود (فرلا، والکه و کای[6]، 2009). از نظر آرسوان[7] (1986) خودپنداره تحصیلی باور فرد در مورد مقدار مهارت فرد برای درگیر شدن در تحصیل، نسبت به همکلاسی‌هایش، می‌باشد (به نقل از پهلیوان و کوسگلو[8]، 2012).



[1].ideal self

[2].Jersild

[3].Papica. J

[4].Combs

[5].Snygg

[6].Ferla. J, Valcke. M & Cai. Y

[7].Arseven

[8].Pehlivan. H & Koseoglu. P


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض والد - فرزند

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض والد فرزند
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض والد - فرزند

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

تعارض والد - فرزند

نوجوانی[1]

نوجوانی دوره انتقالی است که در آن فرد از وابستگی کودکی[2]به‌سوی استقلال، مسئولیت‌پذیری و امتیازات بزرگسالی[3] حرکت می‌کند (لطف‌آبادی، 1390). هرچند در خصوص طول این دوره اتفاق‌نظر کاملی بین روان شناسان وجود ندارد. معمولاً سنین 11 الی 13 تا 18 الی 20 سالگی را دوره نوجوانی می‌دانند (لطف‌آبادی، 1390). نوجوانی، بروز تغییرات زیستی، بدنی و اجتماعی تعریف شده است که مدتی طول می‌کشد و با انتظارات، رفتارها و نگرش‌های خاص این دوره بین اعضای خانواده همراه است (هریس[4]، 2008؛ به نقل از برجعلی، 1392).

نوجوانی دوره افزایش فشار است. نوجوانان باید تصمیمات مهم دوران زندگی خود را درباره شغل، سلامت، رفتارهای پرخطر و تحصیل بگیرند و عبور از این دوره می‌تواند برای نوجوانان و خانواده‌هایشان دوران سختی باشد (جنکینز[5]،2009؛ به نقل از برجعلی، 1392). در این دوره، نوجوان[6] با دو مسئله اساسی درگیر است: بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین، بزرگسالان و جامعه، و بازشناسی و بازسازی خود به‌عنوان یک فرد مستقل (لطف‌آبادی، 1390). تحولات سریع این دوره، روابط نوجوان با دیگران ازجمله والدین را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سال‌های ابتدایی نوجوانی به‌ویژه 10 تا 15 سالگی، با ظهور و افزایش تعارض میان نوجوانان و والدینشان ارتباط دارد (آلیسون، 2000؛ به نقل از قمری، 1392).

اهمیت رابطه‌ی والد و نوجوان

خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد افراد دارد (بیابانگرد،1389). امروزه نقش محرک و سازنده خانواده برای نوجوان بر همگان روشن است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیربنای شخصیت سالم یک نوجوان را می‌سازد و پایه‌گذار ارزش‌ها و معیارهای فکری وی هستند. متأسفانه بسیاری از خانواده‌ها به علت بی‌توجهی و عدم آشنایی با شیوه‌های برقراری ارتباط با فرزندان خود، نمی‌توانند با آن‌ها رابطه صحیح برقرار کنند. نوجوان در این دوره بیش از هر زمان دیگر نیاز به مراقبت و همراهی والدین خود دارد، لذا قطع رابطه با نوجوان و یا رابطه نادرست با نوجوان ممکن است تأثیرات مخربی بر او بگذارد (اکبری، 1382). روابط نوجوانان کار آسانی نیست. نوجوانان با تعارض بین استقلال[7] خواهی و احساس درجه وابستگی[8] خود به والدین درگیر هستند.باآنکه هم‌سن‌وسال‌ها نقش مهمی در زندگی نوجوان ایفا می‌کنند، اما هیچ‌چیز مانع نفوذ مهم والدین در نوجوانان نیست (منصور، 1390) وپژوهش‌ها نشان می‌دهد نوجوانانی که رابطه خوبی با والدین خود نداشته‌اند، از عزت نفس[9] پایین، ادراک ناکارآمد از شایستگی‌ها و فقدان انگیزش[10] رنج می‌برند (غمخوارفرد، امراللهی‌نیا و آزادفلاح، 1391).

تعریف تعارض

تعارض یکی از جنبه‌های مهم روابط اجتماعی[11] انسان‌ها و صورتی از کنش متقابل اجتماعی است (واندنبرگ[12]، ترجمه نیک‌گهر، 1386). تعارض، تعاملی است ناراحت‌کننده بین دونفری که تمایل یا توانایی گوش کردن به ناراحتی‌های یکدیگر را ندارند. حالتی از جدایی و تنش که فشار روانی زیادی را ایجاد می‌کند و احساسات و هیجانات منفی را در طرفین موجب می‌شود) نبل اسچالم[13]،2006؛ به نقل از خدامی، 1391). تعارض ازنظر لغوی نیز، به معنی باهم اختلاف داشتن و معترض و مزاحم یکدیگر شدن است (عمید، 1389). واژه تعارض به ناتوانی در حل تفاوت‌ها اشاره داشته و بیشتر با تنش، خصومت و پرخاشگری همراه است (هال[14]،1987؛ به نقل از گیتی پسند و همکاران ، 1387). تعارض والد- فرزند عبارت است از چالش‌های ارتباطی و تعارضی که در حین رشد و تغییر اعضای خانواده ایجاد می‌شود (ازمت و بی اوقلو[15]، 2009).

حوزه‌ها و مسائل مورد تعارض

موضوع‌های تعارض میان والدین و نوجوانانو نیز اهمیت و ترکیب آن‌ها در فرهنگ‌های[16] گوناگون متفاوت است (اسدی یونسی، مظاهری، شهیدی، طهماسیان و فیاض‌بخش، 1390).

بر اساس مدل حوزه‌های اختصاصی[17]، می‌توان از چهار حوزه عمده در تحقیقات رشد شناختی و اجتماعی[18] نام برد: 1) مسائل اخلاقی[19] شامل رفتارهایی که نادرست تلقی می‌شوند زیرا حقوق دیگران را مورد تجاوز قرار می‌دهند. 2) مسائل متعارف[20] شامل قواعد رفتاری مرسوم و موردتوافق همه و قواعدی که چارچوبی برای تعاملات اجتماعی پدید می‌آورند. 3) مسائل شخصی[21] که برعکس دو مورد فوق اعمالی‌اند که نتیجه‌شان تنها متوجه خود نوجوان است و بنابراین ورای قوانین اجتماعی یا ملاحظات اخلاقی تلقی می‌شوند و 4) مسائل دوراندیشانه[22] که مربوط به امنیت، سلامت و آسایش نوجوان است (سمتانا و دادیس[23]، 2002).

به‌صورت جزئی‌تر و مصداقی‌ترمی‌توان گفت: در اکثر خانواده‌ها تعارض ممکن است درباره لباس پوشیدن، موسیقی یا اوقات فراغت باشد (استینبرگ و موریس[24]، 2001؛ به نقل از قمری، 1392). اما گاهی اختلافات بر سر مسائل مهم‌تری مثل: استعمال دخانیات، رفتارهای جنسی[25]، نگرش‌هاینقش جنسی، نگرش‌های سیاسی، ارزش‌های اخلاقی[26]، مسائل اقتصادی- اجتماعی، مسئولیت‌های خانوادگی، عادت‌های مطالعه[27] و نوع دوستان بروز می‌کند (بیابانگرد، 1389). در جدی‌ترین شکل آن نیز، محیط خانوادگی استرس‌زا با تعدادی پیامدهای منفی ازجمله بزهکاری[28] نوجوان، فرار از خانه، افزایش افت تحصیلی[29] و حاملگی دختران همراه است (استینبرگ و موریس، 2001؛ به نقل از قمری، 1392).



[1].adolescence

[2].childhood

[3].adulthood

[4].Haris. P

[5].Jenkins. P

[6].adolescent

[7].independency

[8].dependency

[9].self- esteem

[10].motivation

[11].social relations

[12].Van Den Berg. F

[13].Nebel-Schwalm

[14].Hall. J

[15].Ozmete. E & Bayoglu. A

[16].culture

[17].domain specificity model

[18].social-cognitive development

[19].moral issues

[20].conventional issues

[21].personal issues

[22].prudential issues

[23].Smetana. J & Daddis. C

[24].Steinberg. L & Morris. A

[25].sexual behaviors

[26].moral vaiues

[27].study habits

[28].delinquency

[29].school drop - out


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 91 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

نمای تاریخی لغت خانواده بسیار قدیمی است. خانواده از لغت فامیلیا[1] مشتق شده است) 100تا 300 بعد از میلاد)که به همه افراد یک خانواده اعم از خویشاوندان، غیرخویشاوندان، مستخدمان، برده­ها و کارگران نسبت داده می­شود. سپس در نتیجه رشد طبقه متوسط یا سرمایه­داری خانواده محدودتر به وجود آمد (1215 تا1600بعد از میلاد (اعضای خانواده ملزم می­شدند که در منافع اقتصادی، اجتماعی و عاطفی خانواده سهیم باشند. در اوایل قرن بیستم، خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی وابسته به یکدیگر که همه افراد در آن شرکت داشتند، تعریف شد (جبک[2] 1997؛ شیبانی، 1383).

کارکردخانواده از نظر رویکرد ساختاری، نظریه­ای کاربردی است بنیانگذار اصلی این نهضت سالوادورمینوچین است. یکی از فرضیه­های مهم آن این است که هر خانواده یک ساختار دارد این ساختار زمانی که خانواده در شرایط واقعی قرار داشته باشد شناخته می­شود. ساختار عبارت است: از مجموعه­ی رفتار و نقش­هایی که اعضای خانواده از طریق آن به هم مرتبط­اند. در رویکرد ساختاری، خانواده به عنوان یک کل مطرح می­شود و تعاملات بین زیر مجموعه­ها مورد توجه قرار می­گیرد (مینوچین،1381).

نوابی­نژاد خانواده را گروهی کوچک از افراد می­داند که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کنار یکدیگر در واحد خاص زندگی می­کنند و دارای تجارب و فرهنگ مشترکی هستند. همچنین خانواده دارای امیال و اهداف مشابه بودند و مهر و علاقه آنان را به یکدیگر پیوند داده است. آکرمن[3] خانواده را کانون کمک تسکین و شفابخشی می­داند. خانواده کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار سازد ( نقل از ثنایی، 1387).

جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته می‌شود که با یکدیگر از طریق هم‌خونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعه‌پذیری کودکان است. انسان­شناسان به طور کلی نهاد خانواده را این طور طبقه­بندی می‌کنند: مادرتباری (مادر و فرزندان او)، زناشویی (زن و شوهر)، و فرزندان. که خانواده هسته‌ای نیز خوانده می‌شود، و خانواده گسترده هم‌خونی که در آن پدر و مادر و فرزندان با دیگران مثلاً خویشاوندان در مکان مشترکی زندگی می‌کنند. همچنین در برخی جوامع مفاهیم دیگری از خانواده وجود دارد که روابط سنتی خانواده را کنار گذاشته‌اند. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعیِ جامعه پذیری، در جامعه‌شناسی خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد ( اعزازی، 1385). کارکرد خانواده معمولاً در خانواده­هایی که شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی را در پرورش فرزندان به کار می­گیرند نیرومند­تر است. خانواده­هایی که در شیوه فرزند­پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می­کنند، توانایی بیشتر برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می­کنند. در خانواده با الگوی سالم، اعضای خانواده مورد حمایت همدیگر هستند. انتظارات مربوط به نقش­های افراد روشن و دارای انعطاف است. مقررات خانواده واضح و انعطاف پذیر و نه بی مرز است (برک،1393).

راهبردهای خانواده

خانواده­ها معمولاً از الگوهای تعاملی ثابت، مشترک، هدفمند و مکرری را به نمایش می­گذارند که به آن راهبردهای خانواده می­گویند.(کانتور و لر[4]،1975). این راهبردها معمولاً مطرح نمی­شوند به گونه­­ای که هر یک از اعضا احساس می­کنند باید نقشی را بازی کند که قبلاً به خوبی جا افتاده است. انواع این راهبردها عبارتند از :1-آنهایی که به قصد تداوم خانواده سعی می­کنند رابطه بین اعضا را حفظ کنند.2-آنهایی که به طور موقت فشار روانی راتشدید می­کند تا به هدف مورد نظر برسند.3-خانواده­هایی که می­کوشند با شرایط بیرونی کنار بیایند و در برابر نیازهای دائم التغییر اعضا پاسخگو باشند (گلدنبرگ[5]،2013).

رویکردها و دیدگاه­های تبیین خانواده

در بررسی نظریات ارائه شده برای تبیین آسیب­شناسی در چار چوب خانواده رویکردهای بوئنی و ساختاری، طرح سه محوری و دیدگاه راهبردی می­توان توجه کرد .



1. Familia

2. Gebeke

3. Akerman

1.Kantor And Leher

2.Goldenberg