پاورپوینت حسن فتحی معمار معاصر و ساخت روستای گورنا در مصر
پاورپوینت حسن فتحی معمار معاصر و ساخت روستای گورنا در مصر |
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 2678 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 145 |
پاورپوینت حسن فتحی معمار معاصر و ساخت روستای گورنا در مصر
پاورپوینت حسن فتحی معمار معاصر و ساخت روستای گورنا در مصر
این پاورپوینت در 145 اسلاید می باشد.
مقدمه :
رشد و توسعة رسانههای گروهی در نیم قرن اخیر و پراکنش کم و بیش شتابان آنها در ممالک مختلف، انزوای ناشی از نبود یا کمبود راههای ارتباطی و دوری مسافت را در عمل از بین برده و دنیای کوچک و تازهای را به تصور میکشاند. در این شرایط، فرهنگهای گوناگون به هم میآمیزند و جوامع شهری و روستایی به سوی پنداری واحد کشیده میشوند و با استفاده از وسائط نقلیه یکسان، وسایل خانگی یکسان و کالاهای مصرفی یکسان، بتدریج هویت و ویژگیهای خود را از دست میدهند و ذوق و سلیقهای همسان پیدا میکنند. بدنبال این تحولات، معیارها و ارزشهای مورد قبول جوامع، سست و کمرنگ میشود و ثبات آنها در هالهای از ابهام قرار میگیرد. یکی از پیامدهای این روند، بیهویتی در معماری و شهرسازی دوران معاصر میهن ماست. ساختمانهایی که هماکنون در تبریز و کرمان، مشهد و شیراز و یزد و همدان بنا میشود، تفاوتی با یکدیگر ندارد در حالی که سابقاً شکل ساختمانها، بافت محلهها و ساختار شهرها گویای ویژگیهای فرهنگی و ذوقهای بومی ساکنان آنها بود. این ویژگیها هم اکنون از بین رفته و بافت شهرها و روستاهای ما از تاریخ و فرهنگ خود بریدهاند.
به یقین طرح بیشتر ساختمانهای جدید، مورد استقبال طبقه مرفه قرار میگیرد، ولی باید دانست که این طبقه بسیار قانع و آسان پسند است؛ از هر چیزی که برایش تازگی داشته باشد استقبال میکند و خلاصه اینکه خود را تابع رسم روز میداند. آزمندی و آرزومندی قشر مرفه به شیوة زندگی غربی و پیروی معماران[1] ازاین تمایل موجب شده که طرحهای بیاصل و نسب و فراگیری به اسم معماری جدید بر جامعه ما تحمیل شود. اینگونه ساختمانها، افزون بر اشکالها و نقایص گوناگونی که در پی دارند، از نظر اقتصادی نیز بسیار گران تمام میشوند و همین گرانی بخش وسیعی از متقاضیان بالقوة مسکن را از صحنه خارج میسازد. برای رفع این مشکل برخی از کارشناسان و مسئولان مسکن، بخش خصوصی را به ساخت آپارتمانهای کوچک در بطن مجتمعهای بزرگ تشویق میکنند و عملکرد بساز و بفروشها در چند سال اخیر نشان میدهد که این سیاست مورد استقبال آنان قرار دارد. با وجود این آشکار است که این راهحل نیز نمیتواند فراگیر باشد زیرا قیمت تمام شدة این گونه آپارتمانها هم از توان اقتصادی اغلب متقاضیان مسکن خارج است. افزون بر آن با پیروی از این سیاست، کادر زندگی سنتی بتدریج متلاشی میشود و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی مبهم و غیرقابل پیشبینیای به بار میآید.
هماکنون بسیاری از کارشناسان و متخصصان مسکن در کشورهای در حال توسعه به این باور رسیدهاند که مسأله مسکن و رفع کمبود آن نمیتواند و نباید بطور مستقل و جدا از مسائل دیگر مورد توجه و بررسی قرار گیرد. مطالعات و تحقیقات نشان میدهد که ریشة بسیاری از مشکلات شهرهای ممالک کم رشد را باید در روستاها جست وجو کرد. نبود یا کمبود اشتغال مناسب و فقدان امکانات رفاهی، اجتماعی و خدماتی در دهات و شهرهای کوچک، همواره بخش وسیعی از نیروهای فعال بویژه جوانان این مناطق را به مهاجرت به شهرهای بزرگ وادار میسازد و بدنبال آن مناطق توسعه نیافته بیش از پیش از نیروهای جوان و سرمایه تهی میگردد. در این شرایط هر برنامهای که برای بهبود زندگی در شهرهای بزرگ به مورد اجرا گذاشته شود، موج جدیدی از مهاجرتهای پیشبینی نشده و بیبرنامه را برمیانگیزد و اقدامات انجام شده را بیاثر میسازد. بنابر این هدف اصلی برنامههای عمرانی در این گونه کشورها باید ایجاد تعادل در توسعه مناطق مختلف از طریق توزیع عادلانه جمعیت و درآمد باشد. گسترش بیرویه شهرهای بزرگ به ویژه پایتختها در کشورهای کم رشد، نمود بارز عدم تعادل در توسعه است که همچون سر بزرگی بر یک تن لاغر سنگینی میکند. بزرگی شهر، آپارتمان نشینی و ارتفاع آسمانخراشها هیچگاه از سوی جوامع علمی به عنوان نشانة ارتقای سطح زندگی و رفاه شناخته نشده است. خانه سازی انبوه از طریق ایجاد مجتمعهای بزرگ پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای صنعتی توسعة فراوان یافت زیرا پیشرفت تکنولوژی، و فور مصالح ساختمانی جدید، وسعت ویرانیها، جمعیت زیاد و فضای کم، زمینة مناسبی را برای گسترش عمودی شهرها فراهم کرد و این فرایند با فرهنگ آنها نیز منافاتی نداشت.
از سوی دیگر وجود پارکها و جنگلهای وسیع، فضاهای ورزشی گوناگون، تأسیسات و تجهیزات رفاهی مختلف توام با سرگرمیهای رنگارنگ برای اوقات فراغت، خانه را بیشتر به محل خواب و استراحت تبدیل میکرد در حالی که خانه در کشور ما از دیرباز دارای نقشی پیچیده و بنیادی در زندگی و تعلیم و تربیت بوده و عنصر بسیار مهمی از فرهنگ به شمار میرود. خانه جایی است که زندگی اکثر خانوادهها بویژه زنان و کودکان در آن خلاصه میشود. حیاط مسدود خانه جای امنی است که کودکان میتوانند در پیش چشمان مادر با آرامش بازی کنند و مکان دلپذیری است که زنان خانه را پس از فراغت از کارهای روزمره بسوی خود میکشاند. حیاط با حوض، باغچه و آسمانش نماد دنیای کوچکی از جهان بزرگ است. چهار باغچه حیاط نماد چهار عنصر اصلی است و حوض میانی با آب جاری در آبراهه ورودی و خروجی آن از جهان گذرا و در حال حرکت حکایت دارد. حیاط طبیعت کوچک و زندهای است که دیوارهای بلندش آن را از گزند محیط اطراف و چشم غیار مصون میدارد. با این همه گران شدن قیمت زمین و مصالح ساختمانی بویژه در چند سال اخیر و ایجاد ساختمانهای بلند، بقای چنین محیطی را مورد تهدید جدی قرار داده است. قراین نشانگر یک تحول ناخواسته در فرهنگ و شیوة زندگی است و جامعة شهری ناگزیر است با آن بسوزد و بسازد. جامعهای که به تازگی پیوندهای خود را با زندگی روستایی و کشاورزی گسسته و از روی نیاز یا حکم اجبار راهی شهر شده چگونه میتواند خود را با زندگی در این فضای بیگانه، خشن و محدود تطبیق دهد و چگونه میتواند تبدیل خانه، کوچه و محله سابق خود را به آپارتمان، بلوک، طبقه و شماره بپذیرد. کودکان و نوجوانانی که تنها تفاوت خانه خود با دوستانشان را در شماره بلوک و آپارتمان میبینند نسبت به محله، شهر و میهن خود چه علاقهای خواهند داشت؟
افزون بر آن خانوادههایی که به شیوة سنتی در خانههای کوچک با حیاطهای مسدود زندگی میکنند، با قد برافراشتن ساختمانهای بلند در اطراف خود زندگی خویش را در معرض دید همسایگان جدید و ناخوانده میبینند و حریم امن و آرام بخش سابق را از دست رفته میپندارند؛ از این رو برای تطبیق خود با اوضاع جدید به دورن خانهها و پشت پردهها پناه میبرند. بدیهی است که پیدایی این وضع نتیجه سیاست گذاریها و باورهای کارشناسانی است که با آرامش خاطر و بدون آینده نگری در دفترهای شیک خود مینشینند و برای زندگی مردمی که نمیشناسند تصمیمگیری میکنند چه چیزی برای آنها بهتر است. به طور معمول این کارشناسان و متخصصان میاندیشند که تدابیر آنها بر دانش ناب و شناخت طبیعت انسان استوار است در حالی که پندار آنها در حقیقت اعتقادات و باورهای خودشان را منعکس میسازد. به هر حال بر کسی پوشیده نیست که روش ساختمانسازی مرسوم کنونی نمیتواند راهحلی واقعبینانه و عملی برای اسکان طبقات کم درآمد شهری و روستایی ارائه دهد و این حقیقت تلخ، سرخوردگیهایی را به وجود آورده است. در اینجاست که حسن فتحی، معمار مصری، برای ایجاد ساختمانهای ارزان قیمت در مناطق محروم افق تازهای را میگشاید و سنتی بسیار قدیمی اما فراموش شده را زنده میکند. خواستهها و دیدگاههای او در ساخت روستای گورنا شباهت فراوانی به گرایشهای شهرسازان فرهنگگرا (ابنزرهاوارد، کامیلوزیته و ریمون آنوین) دارد و همانند آنان اصلاح نظم بیارزش شهرهای معاصر و بهبود کادر زندگی را در مطالعة کارهای پیشینیان خود میجوید.
او استاد معماری دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه قاهره مسئول ساخت روستای جدیدی برای ساکنان گورنا میشود. بخش آثار باستانی مصر با اجرای این طرح میخواهد از حفاریهای غیر مجاز در محل و فروش غیرقانونی اشیای عتیقه به توریستها و سوداگران جلوگیری کند. معمار مصری پیش از طراحی روستا به مطالعات کاملی در زمینههای معماری، جامعه شناسی، قومشناسی، جغرافیا و اقتصاد محل میپردازد تا بتواند کادر زندگی ساکنان آینده را با فرهنگ و شیوة زندگیشان منطبق سازد. ما در اینجا به ماجرای ساخت گورنا و به موانع موجود بین طرح و اجرای آن آشنا میشویم.