دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مقدمه
ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، شدن به مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی تعهد مالی کمتر در این رابطه، و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی است. این ازدواج آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانواده آنان ایجاد می کند. مهم ترین آسیب ها عبارت اند از: کم شدن حس مسئولیت، تحمیل هزینه اضافی بر جامعه برای پرورش فرزندان این ارتباط، کم شدن اعتماد زوجین به یکدیگر، زیاد شدن احتمال طلاق، کم شدن شادی و نشاط زوجین، به خصوص زنان، کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده ، به خصوص برای دختران.
در چند دهه اخیر الگوی روابط جنسی در جهان تغییرات فراوانی داشته و اکنون نیز جامعه ایران با تحولات چشم گیری در حوزه ارزش ها و باورهای جوانان روبه روست. تحقیقات نشان می دهند که رابطه جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است. یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است. هم خانگی زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر است. این ارتباط، گرچه نام زیبایی دارد، اما دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان و ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد؛ رابطه ای که ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقدمه
زندگی انسان از مراحل و چرخههای متفاوتی تشکیل شده است که یکی از پیچیدهترین و دشوارترین مراحل آن «ازدواج» و تشکیل خانواده است. ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست که از ویژگیهای خاصی برخوردار میباشد. توجه به کانون خانواده، محیط سالم و سازنده، روابط گرم و تعاملات میان فردی صمیمی که میتوانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند، از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب میشوند.
آماده ساختن افراد برای ایفای نقشها و مسئولیتهای خانوادگی امر تازهای نیست. از آنرو که انسانها درباره رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند، باید آن را از جایی بیاموزند. این یادگیریها نه تنها میتوانند از بروز آسیبهای درون خانواده پیشگیری کنند، بلکه ممکن است سبب ارتقای کیفیت زندگی خانوادگی شوند.
بعضی از این انتقالات دانش تجربی طی رویدادهای طبیعی مانند بلوغ یا طی مراسم و آیینها رخ میدهند، اما اغلب آنها به شکل غیررسمی در سطح خانواده آموزش داده میشوند. برای مثال، اعضای خانواده مشارکت و نظارت در فعالیتها و تعاملات خانواده را به گونهای غیرمستقیم آموزش میدهند. در جوامع نسبتا ساده و ابتدایی، خانواده قادر به آموزش اعضا در جهت انطباق آنها با تغییرات جدید بود، ولی در جوامع پیشرفته و صنعتی، به دلیل تغییرات سریع، پیشرفت فنّاوری و تغییر نقشها، آموزشهای نسل گذشته ضمن اینکه به آسانی امکانپذیر نیستند، کافی و مناسب نیز نمیباشند. این تغییرات اجتماعیِ سریع و عدم انطباق دانش و مهارتهای لازم میتوانند سبب فشار بر افراد خانواده گردیده، در نتیجه، موجب گسستگی و یا مشکلات دیگر شوند.
سوابق تحقیق
به عقیده کرکندال (Kirkendull) به موازات صنعتی شدن و ستری شدن جوامع، مشکلات شخصی خانوادهها مانند طلاق، مشاجره و اختلاف نظر بین والدین و فرزندان و یا تغییر در نقشهای زناشویی و خانوادگی افزایش مییابند و درست به همین دلیل، تلاش در جهت تقویت هرچه بیشتر نهاد خانواده از سوی مؤسسات کاملاً مشهود است. با گذشت زمان، این تلاشها منسجمتر شده و به پیریزی حرکتهایی انجامیدهاند که از جمله آنها میتوان به آموزش زندگی خانواده و برنامه غنیسازی ازدواج اشاره کرد. هدف کلی این حرکتها ایجاد فرصتهای آموزشی، ارتقای سطح کیفی زندگی خانوادگی و کاهش مشکلات اجتماعی خانوادههاست .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
مقدمه
آیین مقدس اسلام، در تعلیم آداب زندگی و مخصوصاً زندگی زناشویی، پیشگام و پیشرو است.اسلام با عنایت به اینکه زندگی مشترک زن و شوهر، ظرافت و لطافت خاصی دارد، به زن و مرد تعلیمات خاصی می دهد تا فراتر از آمیزش جنسی، روحها و جانها با هم درآمیزند و همچون یک روح، در دو قلب تجلی کنند.در این مقوله، می بینیم هم برای مرد وظیفه معین کرده، هم برای زن. رعایت این آداب و وظایف، به زن و مرد فرصت می دهد که از حداقل تلاش و کوشش، در تداوم بخشیدن به زندگی مشترک حداکثر فایده را برگیرند.قرآن کریم به خانواده اهمیت بسیاری داده است . بنیاد جامعه قرآنی بر خانواده و نقش آن نهاده شده است . از این رو، به خانواده، به عنوان مرکز توجه احکام، حقوق و آداب، اهتمام ویژه ای مبذول داشته و نقش و جایگاه آن را با گزاره ها، آموزه ها و دستورهای متعدد تحکیم بخشیده است . خانواده از ارکان سه گانه مرد، زن و فرزند تشکیل شده و به زن، به دلایلی، نظری خاص و ویژه ای شده تا جایگاه و نقش واقعی خود را در این شاکله به خوبی پیدا کند . به همین دلیل قرآن آیات زیادی را به مسائل زن اختصاص داده و از بیان کوچک ترین چیز خودداری نورزیده است . یکی از مسائلی که مورد توجه قرآن است، آداب معاشرت با همسر و زن است . آیه 9 سوره نساء: «و عاشروهن بالمعروف » ، بیان گر این مطلب است که هر گونه ارتباط، برخورد و رفتار شوهر باید به گونه ای باشد که عرف و شرع و رفتار جوانمردانه با آن موافق باشد . پس اعمالی چون سخت گیری در نفقه، آزار و اذیت یا بدخلقی و مانند آن ها، مخالف با معاشرت به معروفی است که قرآن بدان سفارش نموده است
گفته شده که معاشرت به معروف، به معنای رفتار و اعمالی است که خداوند بدان امر نموده است . و نیز مراد از معاشرت به معروف، ادا نمودن حقوق زن، چون قسم، نفقه و داشتن رفتار و گفتاری مناسب با اوست .
معاشرت به معروف از یک سو، باعث دوام و قوام یافتن زندگی مشترک و شیرین شدن آن، برای هر یک از زن و شوهر خواهد شد . از سوی دیگر، موجب شکوفا شدن استعدادهای زن مسلمان می شود و عاملی برای پیشرفت او در زندگی می گردد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مقدمه
یکی از مهم ترین سفارش های اسلام به انسان ها، حسن خلق و خوش اخلاقی است. به طور کلی، اسلام همه انسان ها را ملزم به رعایت حسن خلق می کند، از بد اخلاقی باز می دارد.
خوش اخلاقی دارای دو معنای عام و خاص است. معنای عام آن اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلت های پسندیده ای است که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها می آراید و معنای خاص آن خوشرویی، خوشرفتاری و برخورد شاد و پرنشاط با دیگران است. مقصود ما از این گفتار معنای خاص خوش اخلاقی است.
به طور کلی رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین و گسترده ترین عرصه های خودسازی و پرورش توانایی های انسان است. در این عرصه است که انسان می تواند در اثر ارتباط با انسان های دیگر ارزش های وجودی سایر مهارت های حرفه ای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی هایی دیگران نیز کمک نماید. صحنه اجتماع عرصه یک تعامل بسیار گسترده است که در آن عوامل خدمت رسان، آموزش دهنده، آموزش گیرنده، کارآفرین، کارفرما، کارآموز و کارکنان در تمامی حوزه ها در یک شبکه فعال به شکوفایی توانایی های یکدیگر کمک می کنند و هدف تمامی این سیستم برای تمامی اعضای آن، چیزی جز توانمند سازی فرد و جامعه انسانی در ابعاد گوناگون، نیست.
در عرصه تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژه ای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزش های انسانی و اخلاقی است.
در اصطلاح اخلاقی و آموزه های دینی اسلام به کسی خوش اخلاق گفته می شود که با گشاده رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم روبرو می شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش روئى برخورد کند، لب هایى پر از تبسم، و کلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته همه ما کاملا واقف هستیم که این توانایی در روابط اجتماعى انسان چه تاثیر اعجاز گونه ای دارد و چه مقدار کارگشا است.
به عکس، کج خلقى و ترش روئى و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت، حالت آزار دهنده ای است که ریشه در شخصیت نابهنجار فرد بد اخلاق دارد و علامت ضعف وجودی و نقصان پرورش یافتگی او می باشد. انسان های ضعیف، شکست خورده، نا امید، عصبانی و ناتوان معمولا بداخلاق می شوند. این افراد اغلب در هر شرایطی حالت طلب کاری دارند و عزت نفس و توانایی های خود را نادیده می گیرند. کج خلقی معمولا باعث ناراحتی عصبی خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومی و گسستن پیوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 67 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقدمه
بدن انسان همیشه به صورت یک کل واحد عمل می کند، نه به صورت یکسری بخش های جد از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند و تقریباً هیچ پدیده ای وجود ندارد که تأثیرات آن تنها جسمی یا روانی باشد. نه ذهن از عناصر و استعدادهای مستقل تشکیل شده است و نه جسم از بخش های متفاوت به وجود آمده است. تغییر در هر بخش آن می تواند برکل بدن اثر بگذارد. امروزه با پیشرفت علوم زیستی و روانشناسی کاملاً مشخص شده که موجودی به نام انسان مجموعه ای است از ویژگی های جسمانی و مشخصه های روانی که مطلقاً از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. تغییرات بدن انسان مساوی است با تغییرات روح و دگرگونی روح با دگرگونی بدن برابر است.
از سویی دیگر، همسازی یکی از متمایزترین جنبههای حیات معنوی هر فرد، شخصیت او میباشد. شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعدادها، توانایی، گرایشها و صفات دیگر او است. به این ترتیب میتوان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است. در رابطه با اثر ورزش بر شخصیت انسان، یکی از گستردهترین عقاید این است که ورزش، از راههای گوناگون در روحیه و شخصیت ورزشکاران اثر مثبت میگذارد. چنین تأثیرات مثبتی ممکن است موقت یا دایمی باشد یا در مورد افراد جوانتر، به این دلیل که فرایند رشد و تکامل روانی و عاطفی آنان درحال تکوین است، بیش از افراد مسن صحت داشته باشد. احتمالاً مهمترین جنبه این تأثیرها، رشد شخصیت است. علاوه بر رشد شخصیت، ورزش به طور موثری در تحول «جنبه اجتماعی شخصیت» یا «صلاحیت و شایستگی اجتماعی» فرد اثر داشته است. ورزش به طور عمومی سرشار از فرصتهای مناسب برای برخورد با موانع و مشکلات و اتخاذ شیوههای مناسب به منظور رفع آنهاست. این وضعیت از نظر سلامت روانی افراد و به خصوص کودکان اهمیت بسیار دارد. در واقع، انتخاب شیوه یا شیوههای ورزشی (تاکتیک) که منجر به تسلط و غلبه بر موانع (حصول پیروزی) میشود، از نظر سلامت روانی بسیار مهم است؛ زیرا نه تنها احساس رضایت را در فرد گسترش میدهد، بلکه باعث میشود در برخورد با موانع و مشکلات، روحیهای مقاوم، جستجوگر، چارهاندیش، منعطف و تحملپذیر داشته باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقدمه
بدن انسان همیشه به صورت یک کل واحد عمل می کند، نه به صورت یکسری بخش های جد از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند و تقریباً هیچ پدیده ای وجود ندارد که تأثیرات آن تنها جسمی یا روانی باشد. نه ذهن از عناصر و استعدادهای مستقل تشکیل شده است و نه جسم از بخش های متفاوت به وجود آمده است. تغییر در هر بخش آن می تواند برکل بدن اثر بگذارد. امروزه با پیشرفت علوم زیستی و روانشناسی کاملاً مشخص شده که موجودی به نام انسان مجموعه ای است از ویژگی های جسمانی و مشخصه های روانی که مطلقاً از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. تغییرات بدن انسان مساوی است با تغییرات روح و دگرگونی روح با دگرگونی بدن برابر است.
از سویی دیگر، همسازی یکی از متمایزترین جنبههای حیات معنوی هر فرد، شخصیت او میباشد. شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعدادها، توانایی، گرایشها و صفات دیگر او است. به این ترتیب میتوان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است. در رابطه با اثر ورزش بر شخصیت انسان، یکی از گستردهترین عقاید این است که ورزش، از راههای گوناگون در روحیه و شخصیت ورزشکاران اثر مثبت میگذارد. چنین تأثیرات مثبتی ممکن است موقت یا دایمی باشد یا در مورد افراد جوانتر، به این دلیل که فرایند رشد و تکامل روانی و عاطفی آنان درحال تکوین است، بیش از افراد مسن صحت داشته باشد. احتمالاً مهمترین جنبه این تأثیرها، رشد شخصیت است. علاوه بر رشد شخصیت، ورزش به طور موثری در تحول «جنبه اجتماعی شخصیت» یا «صلاحیت و شایستگی اجتماعی» فرد اثر داشته است. ورزش به طور عمومی سرشار از فرصتهای مناسب برای برخورد با موانع و مشکلات و اتخاذ شیوههای مناسب به منظور رفع آنهاست. این وضعیت از نظر سلامت روانی افراد و به خصوص کودکان اهمیت بسیار دارد. در واقع، انتخاب شیوه یا شیوههای ورزشی (تاکتیک) که منجر به تسلط و غلبه بر موانع (حصول پیروزی) میشود، از نظر سلامت روانی بسیار مهم است؛ زیرا نه تنها احساس رضایت را در فرد گسترش میدهد، بلکه باعث میشود در برخورد با موانع و مشکلات، روحیهای مقاوم، جستجوگر، چارهاندیش، منعطف و تحملپذیر داشته باشد.
سوابق تحقیق
فیلسوفان در بستر تاریخ همواره درباره دوگانگی یا یکپارچگی تن و روان تردید داشته اند. از شواهد موجود چنین بر می آید که در روزگاران کهن، تن و روان را یکپارچه می دانسته اند. در فرهنگ های نخستین عقیده بر این بود که بیماری از رسوخ ارواح خبیثه در بدن ناشی می شود. باستان شناسان جمجمه های سوراخ شده از عصر سنگی پیدا کرده اند که به عمد با ابزارهای سنگی سوراخ شده بودند. گمان می رود که انسان های عصر سنگی می خواستند با سوراخ کردن جمجمه، ارواح خبیثه را از بدن بیمار خارج کنند.
یونانیان از نخستین مردمانی بودند که فرضیه ی جدایی تن و روان را مطرح کردند. آنان به جای آن که بیماری را به ارواح خبیثه نسبت دهند، آن را پیامد بر هم خوردن تعادل مایعات بدن می دانستند. بر طبق این فرضیه که ابتدا توسط بقراط عنوان شد و جالینوس آن را بسط داد، بیماری از بر هم خوردن تعادل چهار خلط در بدن ایجاد می شود. این چهار خلط عبارتند از : خون، سوداء، صفرا و بلغم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 153 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
مقدمه
کشت بافت گیاهی عبارت است از تکنیکی که برای تولید و تکثیر گیاه کامل از بخش هایی مانند سلول یا بافت گیاه استفاده می شود . این نوع تکثیر موسوم به تکثیر خرد یا ریزازدیادی بوده و با دو روش تولید گیاهک از طریق اندام زائی و جنین رویشی یا گیاهک زائی امکان پذیر می باشد . در هر دو روش وجود یک محیط آزمایشگاهی استریل و استفاده از هوای تصفیه شده الزامی است . خوشبختانه در سال های اخیر تکنولوژی تولید نهال کشت بافت خرما به کشور وارد شده و به حالت بومی درآمده است .
امروزه کشت بافت گیاهی از اهمیت و ارزش خاصی در دنیا برخوردار بوده، صنایع مختلف مانند صنایع دارویی، استفاده از کشتهای بافت گیاهی و جایگزین کردن آن در بعضی موارد به جای گیاهان طبیعی را در دستور کار خود قرار داده اند. در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر نور، pH ، دما و هورمونهای تنظیم کننده رشد بر روی میزان رشد کالوس و سوسپانسیون وارتمیاپرسیکا و بهینه کردن این شرایط، کالوسها و سوسپانسیونها در شرایط مختلف از نور، pH ، دما و هورمونهای تنظیم کننده رشد انکوبه شدند و پس از یک ماه میزان رشد و خصوصیات ظاهری کالوسها و سوسپانسیون ها با شرایط معمولی انکوباسیون مقایسه شد. نتایج نشان داد که میزان رشد کالوسها و سوسپانسیونها در تاریکی با pH 6 و درجه حرارت بین 20 تا 26 درجه سانتیگراد و مقادیر هورمونی ، 4-D ، 2 و کینتین و میواینوزیتول و فاقد NAA بیشترین مقدار می باشد و در هر گونه برنامه ریزی برای تولید بیشتر باید این پارامترها لحاظ شود.
تاریخچه
فنآوری با پیشنهاد گوتیب هابرلند در رابطه با توانمندی سلول در آغاز قرن بیستم شروع شد . هابرلند پیشنهاد کرد که روش هایی برای جداسازی و کشت بافت گیاهی باید توسعه یابد و متذکر شد که، اگر محیط و مواد غذایی سلول های کشت شده دستکاری شود، آن سلولها مراحل نمورا در رشد گیاه طبیعی تکرار خواهند نمود. را ارائه (Totipotency) بر اساس این تئوری، هر سلول، مستقل بوده و در اصل ، قادر به تولید یک گیاه کامل است . در واقع، تئوری آنها، پایه و اساس کشت بافت و سلول گیاهی بود . اولین
تلاش بوسیل ة هابرلانت در سال 1902 انجام شد ولی او در روش کشت بافت ناموفق بود .
معذلک بین سال های 1907 و 1909 ها ریون، باروز و کارل، موفق به کشت در شیسه بافتهای حیوانی و انسانی شدند. گرچه پژوهشگران، تحقیقاتی را در ارتباط با کشت در شیشه ، بذور گیاهچه های ارکیده، جنین و اندام های گیاهی انجام دادند؛ ولی درسال 1939 نوبکرت، گوستریت و وایت، برای اولین بار موفق به تولید گیاه ح اصل از کشت بافت شدند. بعد از جنگ جهانی دوم، پیشرفت در این زمینه، بسیار سریع بود و نتایج با ، ارزش ومهمی برای کشاورزی، جنگلکاری و باغبانی، به همراه داشت . به دلیل تأخیر درکشف هورمون های گیاهی، کشت بافت گیاهی، پس از کشت بافت حیوانی و انسانی، شروع شد . اولین هورمون های تنظیم کنند ة رشد که کشف شد، بود که موفقیت بزرگی را برای کشت بافت در شرایط در شیشه ، به وجود IAA اکسین آورد. کشف تنظیم کنند ة رشد کینیتن (نوعی سیتوکینین ) درسال 1955 انگیز ة بیشتری حاصل نمود . از آن زمان به بعد، پیشرفت های همه جانبه ای اتفاق افتاد . این تحقیقات ،ابتدا در فرانسه و آمریکا، و بعد از آن ، در سایر کشورها، توسعه یافت . افزایش چشمگیرتعداد محققین شاغل در این رشته در 5 سال گذشته، دلیلی بر اهمیت استفاده از تکن یک کشت در شیشه گیاهان عالی برای متخصصین بیماریهای گیاهی است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مقدمه
بیماریهای قلبیعروقی علت اصلی مرگ و میر در مردان و زنان در سراسر جهان می باشد. بیماریهای قلبیعروقی اشکال مختلفی مانند: فشارخونبالا، بیماری تصلبشرایین (آترواسکلروز)کرونری و سکته قلبی، نارسایی قلبی، سکته مغزی، آترواسکلروزسایر عروق مثل اندام ها و احشا و… دارند.
بدلیل بار سنگینی که این بیماریها از لحاظ اقتصادی و سلامت بر جامعه وارد میسازند، در طول دهههای اخیر مطالعات وسیعی انجام گرفته و عوامل خطری را که سبب افزایش احتمال ابتلا فرد به بیماریهای قلبیعروقی می شوند را مشخص نمودهاند. آگاهی از این عوامل خطر و چگونگی کنترل آنها این فرصت را بوجود می آورد که بتوان از بروز این بیماری ها پیشگیری کرده و یا در صورت ابتلا از شدت آن کاست.
بیماریهای قلبیعروقی(سکته قلبی، سکته مغزی، درگیری عروق محیطی) تهدیدی عمده برای جوامع مترقی انسانی به شمار میآید ولی خوشبختانه اغلب میتوان با یکسری از تغییرات مثبتی در شیوه زندگی ،از ایجاد ویا بدترشدن این بیماریها پیشگیری کرد وحتی بعد از ایجادمی توان میزان عوارض و مرگ و میر ناشی از آنها را به شکل قابل توجهی کاهش داد. این تغییرات پیشگیرانه (شامل تغذیه سالم، افزایش فعالیت بدنی، قطع عادات مضرمثل استعمال دخانیات(سیگار،پیپ، قلیان) یا مصرف الکل) اهمیت بسیار زیادی دارند.
بیماریهای قلبیعروقی به آهستگی ایجاد شده و در مراحل اولیه اغلب علامتی نیز ندارند. عواملی چون کلسترول بالا یا فشارخون بالا ممکن است از کودکی وجود داشته یا در جوانی آغاز شده و برای چندین دهه تشخیص داده نشوند، بنابراین بهترین راهکار، بررسی ، تشخیص و کنترل زودرس عوامل خطر و پیشگیری از بیماریهای قلبیعروقی است. ایجاد تغییرات سالم در شیوه زندگی مطابق با رهنمودهایی که از چندین دهه تحقیقات بدست آمدهاند نه تنها سبب پیشگیری از بیماریهای قلبیعروقی میشوند بلکه خطر ابتلا به بیماریهای خطرناکی مثل سرطان و دیابت را نیز کاهش میدهند.
سوابق تحقیق
محققان زیادی پیرامون بیماری های قلبی و عروقی به تحقیق و پژوهش پرداخته اند . به اعتقاد (حسینی 89) برخی عواملخطر بیماریهای قلبیعروقی قابل اصلاح وکنترل هستند، در حالیکه سایر عواملخطر تحت کنترل ما نیستند. برخی از عوامل خطرممکن است در طول زندگی دچار تغییر شوند. البته داشتن یک یا چند عامل خطر اصلی بیماریهای قلبیعروقی به این مفهوم نیست که فرد حتما مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شده یا در اثر آنها میمیرد. زهرا کدیور در هفته نامه سلامت می گوید: هر چه تعداد این عوامل خطر بیشتر باشد، فرد به احتمال بیشتری به بیماری قلبیعروقی مبتلا خواهد شد. بلعکس نبود عوامل خطر دلیل عدم ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی نیست وفقط احتمال را کم میکند. با آگاهی از عوامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی، میتوان میزان خطر احتمالی را تا حد امکان کاهش داد.
مرتضوی در کتاب پیشگیری از بیماری ها چنین می نویسد: عوامل خطری که ، قابل اصلاح و یا قابل درمان نمیباشند عبارتند از :
زنان تا سن ۶۰-۵۵ سالگی در معرض خطرکمتری از مردان هستند. زنان پیش از یائسگی بدلیل وجود هورمونهای جنسی خود در مقابل بیماریهای قلبیعروقی محافظت میشوند.
با افزایش سن خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی افزایش مییابد.مردان نسبت به زنان در سنین پایینتری دچار حملات قلبی میشوند. پس از یائسگی خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در زنان شروع به افزایش میکند. پس از ۶۵ سالگی خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در زنان مشابه مردان همسن خود بوده و حتی پس از ۷۵سالگی، زنان نسبت به مردان همسن خود در معرض خطر بیشتر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی میباشند.بیماری بیماریهای قلبیعروقی بویژه در افرادیکه دارای پدر و مادر یا برادر و خواهر دچار بیماری سرخرگ و سابقهای از مرگ در یکی از اعضای خانواده بدلیل ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در سنین پایین(یعنی مرگ ناشی از بیماریهای قلبیعروقی در سن زیر ۵۵ سال در مردان و زیر ۶۵ سال در زنان) را داشته باشد . هم در ایجاد بیماریهای قلبیعروقی نقش دارند. سیاهپوستان بدلیل فشارخون بالاتر نسبت به سفیدپوستان در معرض خطر بیشتری میباشند. افزایش سطح کلسترول خون ژنتیکی بطورمستقیم خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. برخی اختلالات ژنتیکی نیز خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. فعلا نمی توان مواد ژنتیکی خود را تغییردهیم اما آگاهی از وضعیت ژنتیکی در انسان باعث میشود که فرد سایر عوامل خطر قابل کنترل را بهتر مدیریت نماید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
چکیده:
یکی از مسائل روز جهان مسأله محیط زیست روستا است. حفاظت از محیط زیست روستا نه تنها به عنوان جزء تفکیک ناپذیر توسعه پایدار روستایی بلکه به عنوان ارزش بنیادین مورد نیاز نسل امروز و نسل های آتی مورد پذیرش و تأکید قرار گرفته است. از آنجایی که توسط منابع انسانی، عامل کلیدی و پیش شرط ضروری برای دستیابی به توسعه پایدارروستایی به شمار می رود. به همین جهت می توان گفت که توسعه پایدار در روستاهای ما زمانی امکان پذیر است که، زنان صاحب درآمد و مالک منابع مالی همراه با دخالت و مشارکت درامور و مسائل اجتماعی جامعه خود شوند. زیرا توسعه پایدار روستایی بدون مشارکت زنان، امری امکان ناپذیر می باشد. در این راستا مشارکت و آموزش زنان کلید موفقیت هر اقدامی است که به منظور نیل به بهبود وضعیت محیط زیست و تسهیل توسعه پایدار روستایی صورت می گیرد. این مقاله که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است ضمن اشاره به مفهوم محیط زیست و توسعه پایدار روستایی به ضرورت و توجه به حفاظت از محیط زیست روستا و نقش زنان در حفاظت از آن پرداخته و در ادامه به اهمیت آموزش و مشارکت زنان روستایی در حفظ محیط زیست در جهت دستیابی به توسعه پایدار اشاره می گردد.
مقدمه
«شاخص های توسعه پایدار و محیط زیست» با «شاخص های سلامت و کیفیت زندگی» و نیز «شاخص های توسعه انسانی» ارتباط محکم و آشکاری دارند. در بحث توسعه انسانی، تجربیات مدیریتی کشور علاوه بر تجربیات جهانی بر این امر صحه می گذارد که در جهان کنونی سهم زنان در پیشبرد هر هدف اجتماعی، روشن بوده و محاسبه آن به نفع دستیابی هر چه بهتر و سریع تر به آن هدف است.
در این حال نظر به اینکه حفظ محیط زیست از مهم ترین اهداف اجتماعی جوامع بشری برای نیل به توسعه محسوب می شود، زنان را باید دارای سهم قابل ملاحظه ای در سالم سازی و حفظ محیط زیست دانست. محققان معتقدند زنان سرمایه بزرگی برای پایداری محیط زیست هستند .نقش های خانوادگی و اجتماعی، نفوذ کلام و انضباط اخلاقی و معنوی نسبی زنان عامل مهمی در پیشبرد اهداف بزرگ با توان اثرگذاری لازم بر جوامع به حساب آمده و از آن به عنوان نوعی راهبری الهام بخش یاد می شود.
دسته بندی | کارآفرینی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 133 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
مقدمه
در دنیای درحال تحول امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت روبه جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند. امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است. کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا می کنند.
فرهنگ کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری مجموعه ارزشها، نگرشها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد کارآفرین را تشکیل میدهد. افراد کارآفرین و خلاِ سعی میکنند با نوع متمایز نگاهشان به پدیدههای اطراف و شیوهی متفاوت رفتارشان در مواجه با پدیدههای پیرامون خود، دست به فعالیتهای کارآفرینانه بزنند و محصول و خدمت جدیدی به جامعه ارایه نمایند. از ویژگیهای بارز افراد کارآفرین میتوان به خلاقیت، نوآوری، ریسک پذیری، تحمل شرایط ابهام، تحمل شکست، پشتکار، کنترل درونی، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دوراندیشی و استقلالطلبی و... میباشد. کارآفرینان موتور توسعه اقتصادی بوده و همواره مورد توجه دانشمندان و محققان قرار داشتهاند به طوریکه مؤسسه تحقیقات بین المللی مونیتور تفاوت نرخ رشد را در کشورهای توسعه یافته بر اساس سطح کارآفرینی آنها بیان نمود. جفری تمونز کارآفرینی را ایجاد کنندهی یک چیز ارزشمند از هیچ میداند و کارآفرین کسی است که دارای قدرت درک بالا است و توان پیدا کردن خلاء و فرصتها را دارد، و میتواند در جامعه از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول جدید اقدام به ارزش آفرینی از هیچ نماید. این ارزش میتواند یک ارزش اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی و حتی فرهنگی باشد. اما این سؤال مطرح است که فرهنگ غالب بر یک محیط خلاِ دارای چه باورها و ارزشهایی میباشد؟ کدام ارزشها و هنجارها توسعه کارآفرینی را در جامعه تقویت مینمایند .
سوابق تحقیق
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار ماموریت نظامی بودند کارآفرین خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت.
از حدود سال 1700 م به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم م تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. جوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با داوران رکور بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را ((پدر کارآفرینی)) لقب داده اند. از نظر وی ، کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش کارآفرینی عبارت است از " نوآوری با ایجاد ترکیب های تازه از مواد".