دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
تحلیل می و شادی از دیدگاه خیام
« درآمد »
شادی و شاد بودن از دیرباز در وجود همه انسانها از اصلی ترین رموز زندگی بوده است ولی در هر دوره ای بنابر شرایط، ماهیت آن تغییر کرده و گاهاً بدلیل شرایط سیاسی و اجتماعی، تاثیرگذاری خود را از دست داده است. گاه حاکمیت مطلق تاریک اندیشی حکومت ها و گاه نادانایی مردمان سبب سلب این نعمت بزرگ شده است. سخنان ارزشمند بزرگوار در این خصوص به روشنی روایتگر این موضوع مهم است.
نیچه می گوید: هر چه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و اندیشه های آزار بودن را بیشتر از یاد می بریم یا شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت. یا جواهر نعل نهرو می گوید: ما باید بکوشیم تا سراسر جهان به گونه ای درآید که بتوان در آن شادمان تر و خوشبخت تر زندگی کرد.
در میان اندیشمندان تراز اول ایران زمین بزرگان بسیاری را می توان یافت که در باب مِی و شادی سخن به تفسیر گفته اند ولی بدون شک هیچ کدام از شعرای پارسی گو به اندازة خیام در اشعارش به مِی و شادی نپرداخته است. حال اینکه در اشعار دیگر شعرای ایرانی نیز مِی و شادی جایگاه خاصی دارد و تفاسیر متعددی در این خصوص وجود دارد، شاید کمتر کتابی در دنیا مانند مجموعه رباعیات خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تخریب شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاجی شده، شهرت عمومی و دنیاگیری پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده است. حال اگر همه کتابهایی را که راجع به خیام و رباعیاتش نوشته شده جمع آوری شوند تشکیل کتابخانه ای بزرگ را می دهد.
در این مقاله کوشش شده است، تجلی اندیشه شادی و مِی را در رباعیات حکیم فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر ایرانی غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری معروف به خیام را مورد ردیابی و تحلیل قرار دهیم.
« شاخص های شادی »
این شاخص ها را می توان در 5 گروه دسته بندی کرد.
1- شاخصهای شادی در زندگی
2- شاخصهای شادی از دیدگاه بزرگان
3- شاخصهای شادی از دیدگاه غرب
4- شاخصهای شادی در زندگی از دیدگاه قرآن
5- شاخصهای مِی از دیدگاه عام و خاص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 6 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
*داستان گفتن حکایت دل*
1-درست ! خیلی عصبی، خیلی وحشتناک عصبانی من خواهم شد و هستم ،اما چرا شما می خواهید بگویید که من دیوانه هستم؟
بیمار چشمهایم تند است، مختل کننده نیست، خسته کننده نیست. در با همه حالتها (حس) از شنیدنیهای بحران است.
من شنیده بودم همه چیزها در بهشت و در زمین من چیزهای زیادی در جهنم شنیده ام. چگونه من دیوانه هستم ؟ هر کن! چگونه به سلامتی-چگونه به آرامی من می توانم به شما کل داستان را بگویم.
2-این غیرممکن است که از اول چگونه بگویم، نظر بدست آمده مغزم است، اما یکبار حامله شدم،آن شب من در روز و شب بود. هیچ هدفی وجود نداشت . هوس وجود نداشت . من پیرمرد دوست داشتم. او هرگز به من بی احترامی نمی کرد. او هرگز توهین به من نکرد. برای طلایش من هیچ آرزویی نداشتم. من فکر می کردم آن چشمش است بعد ان بود! او چشمی از یک گرکس-یک چشم آبی کمرنگ ،یک فیلم بالای آن داشت. هر وقت آن روی من می افتاد، خونم سرد جاری می شد، بنابراین بوسیه درجه بندی خیلی بتدریج –من ذهنم را آماده زندگی با آن پیرمرد می کردم و بنابراین خودم از چشم برای همیشه خلاص کردم.
3-حالا این نکته است .شما خیال می کنید من دیوانه هستم. مرد دیوانه هیچ چیزی نمی داند. اما شما باید مرا ببنید. شما باید ببنید چگونه عاقلانه من پیش می روم – با چه احتیاطی- با چه پیشرنگری- با چه وانمودی من می خواهم کار کنم. من هرگز مهربانتر از پیرمرد در طول یک هفته قبل از اینکه بکشم او را نبودم.و هر شب ، حدود نیمه شب من درش را قفل کردم و باز گردم آن را –ان او سپس وقتی من به اندازه سرم در را باز کردم و من فانوس را خاموش کردم.
همه بستند ، بستند، بنابراین هیچ نوری وجود نداشت. وسپس من به سرم فشار آوردم. او ، شما خواهید خندید و ببنید چگونه به حیله بازی من بر آن ضربه زدم. من آهسته حرکت کردم خیلی خیلی آهسته ، که حتی ممکن نبود خواب آن پیرمرد رامختل کند. آن برای من یک ساعت گرفته بود. تا حالا من میتوانستم ببینمش او در تختش خوابیده بود. ها ، آیا مرد دیوانه عاقل خواهد شد؟چه موقع سرم در اتاق خوب بود. اوه- با احتیاط- با احتیاط من نبودم، آن فقط لاغر تنهایی که پرتوروی چشم کرکسی افتاده است.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 94 |
*تحقیق درباره فعل معتل و قواعد عربی*
به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» میگویند.[1]
مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»
از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص
1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…
ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…
2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…
ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…
3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…
ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…
وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.
مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».
بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.[2]
در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)
[1] -در اصل حروف علّه فقط دو حرف «و،ی» می باشد و تمام فعل های معتل که در ریشة آن ها «ا» وجود دارد این الف در اصل «و» یا «ی» بوده و به خاطر اعلال تبدیل به «ا» شده مثل «قال» که در اصل «قول» می باشد و «باع» که در اصل «بیع» می باشد به همین دلیل هر یک از انواع معتل (مثال، اجوف، ناقص) به دو قسمت «واوی» و یا «یائی» تقسیم می شوند.
[2] -ضمناً تعداد کمی از فعل های معتل وجود دارد که دو حرف اصلی آنها حرف عله است به این نوع فعل ها معتل «لفیف» می گویند مانند «روی» (روایت کرد) «هوی» (درخواست، دوست داشت) «وقی» (محافظت کرد) «وفی» (وفا کرد) و …
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
تحلیلی از آخرین وضعیت مسئله هسته ای ایران
چکیده:
پرونده هسته ای ایران هم اکنون شرایط خاص و پیچیده ای را سپری می کند و موضوع کره شمالی و آزمایش اخیر هسته ای آن، باعث حساس تر شدن جهان نسبت به سلاحهای هسته ای در آستانه برخود تنبیهی اعضای 5+1 از مجرای شورای امنیت سازمان ملل با ایران شده است ، که تحلیل و بررسی آن از چند جهت ضروری می نماید.
پیش نویس قطعنامه ارائه شده از سوی سه کشور اروپایی برای تحریم ایران تند و کاملاً افراطی است و به نظر می رسد با توجه به عدم اجماع متقن میان اعضای شورای امنیت درباره مفاد آن در نهایت با تغییراتی مواجه شده و اندکی تلطیف یابد ، اما آنچه مبرهن است درصورت تصویب یک قطعنامه تنبهی برعلیه ایران ، " اروپا بهمراه چین و روسیه وارد باتلاقی سیاسی – اقتصادی می شوند که امریکا 30 سال است در آن گرفتار است "
به لحاظ ساختار تدوین و لحن حقوقی این پیش نویس حول فصل هفتم منشور سازمان ملل و فاکتورهای ماده 41 آن آماده شده و براین اساس تاحدودی مشابه قطعنامه 1718 شورای امنیت درارتباط با آزمایش اتمی کره شمالی است واظهارات مبهم البرادعی درگزارش اخیر وی در پایان ماه اگوست ، تأثیر استنادی درآن داشته است ، چراکه وی در اظهارتی دوپهلو و با ابراز نگرانی اعلام داشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این مرحله همچنان قادر نیست ماهیت صلح آمیز برنامهی هستهیی ایران را تایید کند.
این درحالیست که آژانس با استفاده از بهترین کارشناسان و امکانات تکنیکی خود و تهیه هزاران نمونه آزمایشگاهی از مواد موجود در تاسیسات اتمی ایران یکی از بهترین ماموریتهای خود در طول حیات این نهاد را سازماندهی و اجرا کرده است .
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 7 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
*مقاله ای جالب درباره دنیای پس از اسپرانتو*
مقدمه
میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت،
میخواری و مستی ره و رسمِ دگری داشت.
بهنظر میرسد که شاعر از "ره و رسم" میخواری موجود راضی نبوده و علت آنرا نبودِ "ساقی صاحبنظر" میداند. تعبیر اسپرانتیستی این شعر، شاید این باشد که نظم زبانی موجود در دنیا، نظمی صحیح و کارآمد نیست، و علت آن، فقدان اسپرانتیستهایی است، که از روشهای درست و کارآ برای ترویج اسپرانتو در دنیا استفادهکنند. و این در حالی است که اهمیت زبان برای انسان – چه در ارتباط او با دیگران و چه در ارتباط او حتی با خودش – بسیار بنیادی و کلیدی است، تا جایی که بهعنوان مثال، بنابر گفتهی لودویگ ویتگِنشتاین (1951-1889)، فیلسوف اتریشی-انگلیسی:
"محدودههای زبان من، مرزهای دنیای من است."
و این واقعاً باعث تأسف است که محدودهی دنیای اکثریت قاطع انسانهای هزارهی سوم، هنوز مرزهای محدودِ زبانهای قومی – و یا حداکثر ملی - ایشان است!
اهمیت زبان و ویتگنشتاین
گرِگوری بِرگمَن (-1979)، نویسندهی جوان کتاب جدید (2004) The little book of bathroom philosophy که در ایران با نام "کتاب کوچک فلسفه" (با ترجمهی کیوان قبادیان و توسط نشر اختران) منتشر شده است، در این کتابِ موجز فلسفه، هنگامی که به ویتگنشتاین میپردازد، میگوید:
"نفوذ ویتگنشتاین فوقالعاده است، زیرا برای علم فقط یک وظیفهی مشروع قائل بود: توجه به کاربرد زبان بهگونهای که از معضلات فلسفی ناشی از کاربرد نادرست کلمات اجتناب شود."
ویتگِنشتاین، که از شاگردان برتراند راسل (1970-1872) فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی بود، بنابر گفتهی بسیاری، اندیشهی فلسفی قرن بیستم را متحول کرد. وی دربارهی اهمیت زبان بسیار صحبت کرده است، ازجمله درمورد رابطهی بین واقعیت و زبان گفته است که:
"همهی واقعیتها به این اعتبار واقعیتاند که میتوانیم دربارهی آنها حرف بزنیم و تصویرشان کنیم." (تناظر سهگانهی واقعیت، اندیشه در ذهن انسان و زبان)
همچنین در مورد قدرت و رسا بودن زبان در تبیین مطالب و مسائل گفته است که:
"هر چیزِ گفتنی را، بهوضوح میتوان بر زبان جاری ساخت."
در نظر ویتگنشتاین – شاید همانطور که سهراب سپهری نیز گفتهاست: "واژه باید خودِ باد، واژه باید خودِ باران باشد." - کلمه خودِ معنی است، چرا که بهزعمِ او:
"اگر راست باشد که کلمات معنی دارند، پس چرا کلمات را دور نمیاندازیم و معنیشان را نگه نمیداریم؟"
دسته بندی | آمار |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 194 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
طرح:عامل های کاهش ازدواج کدام اند؟
آیا افرادبرای ازدواج معیارهاوارزش های درستی را مورد نظروملاک قرارمی دهند تا ازدواج موفقیت آمیزی داشته باشند؟
مقدمه:
از زیباترین و بهترین تصمیم های زندگی هر فرد انتخاب همسر و آغاز زندگی مشترک است و حساسیت این تصمیم شایسته است از هم اکنون به مطالعه در این مورد بپردازیم و اگاهی خود را در این زمینه افزایش دهیم تا در آینده با آمادگی لازم و به درستی تصمیم بگیریم.
هدف از این پروژه بررسی عامل های کاهش ازدواج و ایا افراد معیار و ارزش های درستی را برای ازدواج مورد نظر قرار می دهند.
جمع آوری داده ها :
به دلیل مشکلات موجود برای جمع آوری داده ها از داده های از تهیه شده استفاده کرده ام و در این پروژه 10گروه و نمونه 94نفری از افراد ازدواج نکرده در سال های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و برای سهولت کار از هر مورد یک گروه داده نوشته شده و محاسبات انجام شده و بقیه گروه ها فقط نتایج آن مورد بررسی قرار می گیرد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 27 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
*تحقیق بررسی یکی از صفات پسندیده اخلاقی جوانمردی*
بخش اول
تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی:
معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران
در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته اند و آنگاه که عرب ها به درون این آیین و مسلک مردمی داخل شدند ،این کلمه را معرب ساخته و واژه «ادیوار» را به عیار تبدیل کرده اند.
دانشمند شناخته شده ایران دکتر معین در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که درباره کلمه عیار بحث می کند در این مورد نوشته است که :« کلمه عیار معرب مصنوعی (یار) است که معنی جوانمرد را می دهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گویند.»
ملک الشعرای بهار نیز در سبک شناسی نوشته است که عیار کلمه عربی نیست و اصل آن «ادیوار» زمینه تاریخی دارد و عیاران سابق مانند احزاب امروزی ،دارای سازمانهایی بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی ،اخلاقی و سیاسی که در شهرهای بزرگ خراسان تشکیلات منظم و حمایت از مظلومان بوده است که جمعیت فتیان یا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شده این سازمان عیاری است .
واژه عیار در زمانه های مختلف آن هم در معاملات اجتماعی به معناهای گوناگون به کار می رفته است .
آنانی که قدرتمند ،ظالم و ستمگر بودند ،همیشه مورد خشم و نفرت عیاران و جوانمردان قرار می گرفتند و به همین دلیل است که از نگاه ثروتمندان ،عیاران مردمی بودند دزد و دغل . اما شخصیت عیاران از نگاه مردم ناتوان و تهیدست از روی قدردانی ،دیده می شود و عیاران همیشه پشتیبان ستمدیدگان و بیچارگان بودند . از دید این مردم عیاران جمعیتی بودند که به درد شان رسیدگی کرده و دست ظالمان و ستمگران را از سرشان کوتاه می ساختند.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
*مقاله خاموش شدن چراغ علم*
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن قبل از هجوم آنان شروع شده بود و تردیدی نیست که با حمله آنان این روند تسریع یافت اما نکته اساسی این است که آنان این افول را بوجود نیاوردهاند.
دسته بندی | برنامه نویسی |
بازدید ها | 26 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
سلسله مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)، هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.
دیااکو (دیوکس)
(708-655 قبل از میلاد)
قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.
از طرفی بدلیل طبع آرامی که دیااکو داشت، با دادن باج و خراج سرزمینش را از حملة آشوریها محفوظ نگاه می داشت.
از کارهای مهم دیااکو متحد کردن قبیله های شش گانة مادها بود. علاوه بر آن به آبادانی شهرها و مناطق مختلف سرزمینش همت گماشت و از میانشان به جمع آوری سپاه مشغول شد تا در صورت لزوم بتواند با دشمنانش جنگیده و آنها را نابود کند. او می خواست دشمن اصلی مادها یعنی دولت آشوری را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد دار فانی را وداع گفت.
در واقع نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند آریائی ها بودند. آنها حدود 3500 سال پیش به این سرزمین آمدند و در دشتهای سرسبز و سرزمینهای آباد کوهستانی مسکن گزیدند. از آن زمان سرزمین ما، ایران نامیده شد، آریائی ها چند دسته بودند که یکی از آن دسته ها مادها بود. مادها در غرب و شمال غربی ایران ساکن شدند.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
تحقیق در مورد تئوری بین المللی
ایالت بندی مناطق غیر مسکونی:
لازم است پیشاپیش ، مناطق غیر مسکونی قاره نیز با نام هر یک از بزرگان تاریخ به ویژه (بزرگان عهد باستان یونان ) ایالت بندی بشوند.
اما به طور فشرده درباره پر کردن قاره از انسان ، نباید شتاب به خرج داد. چون این امر با موجودیت دلایلی که ممکن است در کتاب ویژه استرالیا انعکاس یابند ، نیازمند یک تأمل فزاینده است.
و نهایتاً اینکه قاره استرالیا ، طی یک دوره کوتاه ، نیازمند رسیدن خود به عرصه تمدن ایالات متحده است. از خدا می طلبم این قاره ، به ویژه از جهات ترکیب انسانی و ملکات بشری ممتاز و یک تاریخی با شکوه ، سر آمد روزگار قرار گیرد. انشاء الله.
هستی ؛ علت العلل :
از نظر من ، درک علت العلل ( = سیرت ) چنان بسیط و فراگیر و نا منتها است که هیچ ذرّه ای فارغ از آن و فارغ از قانون مندی آن نمی باشد . و من به چنین حقیقتی ، که متّصف به آغاز و پایانی نباشد ، اتلاق خدا میکنم .
متغیّرات ؛ طبیعت :
من ، طبیعت و اجزای آن را ، اندام ( سیرت ) اتلاق می کنم ؛ یعنی معّرف همیشه ماندگار آن ( صورت ) .
خاستکاه انسان :
انسان ، گونه تکامل یافته میمون است میمونی که ذاتاً بهره مند از صفات انسانی بوده و در مسیر انسانیت برای دگرگونیهایی اندامی و ذهنی خویش می شتافته است. و من ، این واقعیت را طی مقاله ای زیر عنوان ( نظریه ی خلقت ) در کتاب زیر نگارش خود ( فدرالیزم بین الملل / جهانی / متحّد ) به تفصیل ابراز داشته ام . بیولوژیستها ، سعی کرده اند برخی از دسته های میمون را به عنوان نیاکان انسان به اثبات رسانند ولی من منکر این طرز تفکر هستم زیرا چون دسته های اولیه میمون در سراسر جهان ( حتی دردو قارّه آمریکا و استرالیا ) نیز به طور همزمان به صورتی تمام نما به تکامل رسیده است .
انسان و دین :
( الف ) دین : به اعتقاد من دین ، پیش از انکه زیر یک نامی خاص به توسط کسی بیاید تکلیف بشر را بسنجد ، شئون آن ، به ویژه به صورتی جاذبه های تهذیب و تکلّف و اعتدال و مهرورزی در سرشت او موجود بوده و به تکامل رسیده است.
( ب ) مذهب : به اعتقاد من مذهب ، پیش از آنکه نفساً ، متنی به صورتی (دین) باشد ، مفسر چنین متنی در موقعیت (حواشی) قرار می گیرد. چنانکه در یک چنان موضعی ، به همان مقدار که ناشر اصل متن دینی تلقی می شود ، تحریف کننده ی چنین متنی برای آشفته گیهای عمیق روحی نیز به شمار می آید .و در واقع مذهب ، به ویژه مذهب (شرقی) به جام شوکرانی میماند که چون ، مانند دین ، یک اصل الهی نیست و (شخصی و غیظی) است ، هر که به مخالفتش برخیزد ، به پیشباز غول بی منطق مرگ شتافته است . و اما اینکه تئولوژیستها ، مذهب را با دین یکی انگاشته ، از عدم صلاحیت آنها برای تفسیر درست چنین مسئله ای بوده است ؛ چون ، مذهب در واقع نه تنها دین نمی باشد ، که به اعتقاد من سرکوبگر نصوص دینی در طول تاریخ نیز تلقی می شده است.
( ج ) دین اختیاری: پیکر زیبای انسان و ودیعه یزدانی خرد او ، هم زمان به تکامل رسیده اند. و لهذا معرف (اشرفیت) آن فطرتاً همراه با انگیزه هایی (در نیک و بد)بوده و تفاوت حلال با حرام برای او ، از همین جهت ناشی شده است. و من ، به اصل جریان حلال گرایی انسان ، شعار (دین) را عنوان نموده و به این (شعار) ، زمانی که به شهوت بی بند و باری انسان فایق آید ، نامی به صورت (دین) را اتلاق میدارم. یعنی اینکه دین در واقع ، اصل کاملی سرشته شده با نهاد آدمی است که نیازی ندارد به اجبار وانمود و تحمیل کسی گردد.
( د ) دین اجباری: مصیبت بشر در طول تاریخ این بوده واست ، که عناصری دین گردان (کاهن و مرتاض و مرشد و اسقف و در کل آیت های خدا) همواره تلاش ورزیده اند دین را به ( زور ) القا کنند. و علتش هم این بوده که این طیف ، بدون استثنا فاقد مهارت هایی تخصصی در امور اجتماعی ( روان شناختی ) بوده و در جبر زمان و مکان ، همواره نیاز تحول پذیری روزگار بنی آدم را انکار میکرده اند. و چنین است که اشتباه این طیف در طول تاریخ ، چه بسیار میلیاردها نسل بشر را که در اعماق جنگ های روانی و آشفتگیهای زندگی و هلاکت های گروهی بر نیفکنده است.در دوره ی ما ، ملا عمر و اسامه بن لادن ، از مجاهدین افغانی (به ویژه از ترکیب حکمت یار و پیروان مودودی) زاده شده و این ها از حجله گاه. سیاست بین المللی خام در بستر خاور میانه به وجود آمده اند.
( ر ) دین سیاسی: اگر فرض کنیم که دین ، نفساً شایان مقایسه با یک تخم مرغ است ، محتوای این تخم مرغ در صورتی سالم خواهد بود ، که از پوسته واز قالب طبیعی خود به در نرفته باشد . دین هم همینطور است ؛ دین نفساً تا زمانی طبیعی و سالم است ، که با روح سیاست نیامیخته باشد. هر گاه با سیاست نزدیک و آلوده شد ، طبیعی است که پرده عصمت آن دریده شده و شأن رباّنیت (= وجدانیت) آن به یغما رفته و در ظرفیت او چیزی جز عوام فریبی باقی نمی ماند.
جهان در مسیر قطب بندی:
تاریخ تکامل بشر در عصر خود ما ، نشان داد که قطب های غرب و شرق در بیداری ملتهاً نقش فزاینده ای بازی کرده اند. گرچه که این قطب بندی ، به بیراهگیهای هول انگیزی هم منجر شدند ولی خب ، در یک چنین جبری ، استفاده های مفید آن بیشتر از زیانهایی بود که در سراسر جهان به ظهور رسید.
اما به اعتقاد من موقف بشر ، زمانی میتواند به اعتدال بین المللی خود نزدیک بشود ، که ذهنیت قطب بندی (قطب بندی یک جناحه یا چند جناحه= تک قطبی یا چند قطبی ) به یک ذهنیتی ( فدرالیته شدن سیستم سیاسی بین المللی ) تبدیل بشود و در راس آن ( به جایی قطب بندی ) = (جهان مداری) اختیار گردد.
البته شرح مفصل یک چنین تئوری ، در کتاب من (فدرالیزم بین الملل / جهانی / متحد) به خوبی بیان شده است. اما متأسفانه عجیب اینکه در حال حاضر ، اینکه ما فکرمی کنیم جهان در کام یک ابر قدرت(= و تک قطبی) است ، نه تنها چنین نیست ، که بر خلاف شرایط جهانی پیش از 1992 ، امروزه ، خار برخی از ابرقدرتهایی نورسته از نوع (ارتجاع) به شدت دارد قلب نظم عمومی جهان را می خلد چنانکه آنها دارند در جوّی آشوب طلبی ، بسیاری از ملتهایی عقب افتاده را فریب میدهند و آنها را با خود هم نوا میگردانند و غبار چنین وضعیتی امنیت جهان را نیز زیر سئوال قرار میدهند.
فهرست مطالب:
نمادی از برخی دیدگاههای من
پاراگراف اول
هستی ؛ علت العلل :
متغیّرات ؛ طبیعت
خاستگاه انسان
انسان و دین
پاراگراف دوم
از کجا برخاسته ام ؟
عواطف من نسبت به شرق و غرب
تفسیر من از شرق و غرب
یادداشت پرونده 2275
جناب آماندا وانستون
پاراگراف سوم
جهان در مسیر قطب بندی
چکیده هایی از نقطه نظرات من در مورد استرالیا
نژاد بومی استرالیا
کاشفین و بنیانگ
مشکلات ساختار طبیعی و جوّی
نمادی از مشکل قاره ای
جهت و غایت مقابله با این مشکل
رواج پدیدارهای درختی و گیاهی
نکته ای هم در باره سازمان های سیاسی و نقش آنها
سیستم سیاسی
ایالت بندی تمام نقاط قاره
پاراگراف چهارم
نیاز دگرگونی ساختمان جهانی سازمان ملل:
سازمان ملل آینده در یک تئوری مقدماتی
سازمان ملل آینده در یک تئوری عملی
اصول عملی مورد نیاز بین المللی قاره ها
بودجه سازمان ملل آینده
میروهای ضربتی (= تعلیقی)
مراکز بر پای سازمان ملل مرکزی و قاره ای