دسته بندی | آمار |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 194 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
طرح:عامل های کاهش ازدواج کدام اند؟
آیا افرادبرای ازدواج معیارهاوارزش های درستی را مورد نظروملاک قرارمی دهند تا ازدواج موفقیت آمیزی داشته باشند؟
مقدمه:
از زیباترین و بهترین تصمیم های زندگی هر فرد انتخاب همسر و آغاز زندگی مشترک است و حساسیت این تصمیم شایسته است از هم اکنون به مطالعه در این مورد بپردازیم و اگاهی خود را در این زمینه افزایش دهیم تا در آینده با آمادگی لازم و به درستی تصمیم بگیریم.
هدف از این پروژه بررسی عامل های کاهش ازدواج و ایا افراد معیار و ارزش های درستی را برای ازدواج مورد نظر قرار می دهند.
جمع آوری داده ها :
به دلیل مشکلات موجود برای جمع آوری داده ها از داده های از تهیه شده استفاده کرده ام و در این پروژه 10گروه و نمونه 94نفری از افراد ازدواج نکرده در سال های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و برای سهولت کار از هر مورد یک گروه داده نوشته شده و محاسبات انجام شده و بقیه گروه ها فقط نتایج آن مورد بررسی قرار می گیرد.
دسته بندی | آمار |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
نمونه نمرات ریاضی و فیزیک کلاس 201و202 دبیرستان …………..
داده ها: 14 – 20 – 20 - 20 – 17 – 20 – 16 – 20 – 7 = نمرات ریاضی کلاس 201 و202
|
12 – 17 – 18 – 15 – 14 – 7 – 17 - 17 – 10
13 – 10 – 10 – 9 – 10 - 13 – 20 – 6 – 8
20- 18 – 14 - 7 – 6 – 20 – 7 – 13 - 10
12 – 20 – 20 -17 -14 -17 -17 - 20 - 8 =نمرات فیزیک
کلاس 201و202
|
10 – 19 – 15 – 12 – 13 – 10 – 18 – 15 -7
9 – 10 -13 – 12 – 10 – 10 – 12 – 8 – 9
15 – 16 – 9 – 8 – 7 – 14 – 6 -11 - 11
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 27 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
*تحقیق بررسی یکی از صفات پسندیده اخلاقی جوانمردی*
بخش اول
تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی:
معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران
در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته اند و آنگاه که عرب ها به درون این آیین و مسلک مردمی داخل شدند ،این کلمه را معرب ساخته و واژه «ادیوار» را به عیار تبدیل کرده اند.
دانشمند شناخته شده ایران دکتر معین در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که درباره کلمه عیار بحث می کند در این مورد نوشته است که :« کلمه عیار معرب مصنوعی (یار) است که معنی جوانمرد را می دهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گویند.»
ملک الشعرای بهار نیز در سبک شناسی نوشته است که عیار کلمه عربی نیست و اصل آن «ادیوار» زمینه تاریخی دارد و عیاران سابق مانند احزاب امروزی ،دارای سازمانهایی بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی ،اخلاقی و سیاسی که در شهرهای بزرگ خراسان تشکیلات منظم و حمایت از مظلومان بوده است که جمعیت فتیان یا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شده این سازمان عیاری است .
واژه عیار در زمانه های مختلف آن هم در معاملات اجتماعی به معناهای گوناگون به کار می رفته است .
آنانی که قدرتمند ،ظالم و ستمگر بودند ،همیشه مورد خشم و نفرت عیاران و جوانمردان قرار می گرفتند و به همین دلیل است که از نگاه ثروتمندان ،عیاران مردمی بودند دزد و دغل . اما شخصیت عیاران از نگاه مردم ناتوان و تهیدست از روی قدردانی ،دیده می شود و عیاران همیشه پشتیبان ستمدیدگان و بیچارگان بودند . از دید این مردم عیاران جمعیتی بودند که به درد شان رسیدگی کرده و دست ظالمان و ستمگران را از سرشان کوتاه می ساختند.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
*مقاله خاموش شدن چراغ علم*
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن قبل از هجوم آنان شروع شده بود و تردیدی نیست که با حمله آنان این روند تسریع یافت اما نکته اساسی این است که آنان این افول را بوجود نیاوردهاند.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
*مقاله خاموش شدن چراغ علم*
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن قبل از هجوم آنان شروع شده بود و تردیدی نیست که با حمله آنان این روند تسریع یافت اما نکته اساسی این است که آنان این افول را بوجود نیاوردهاند.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 31 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق در مورد از جمهوری تا سلطنت
شاه در اروپا چه میکند؟
در خلال نغمة جمهوری در ایران، اروپائیان و عده ای دیگر در کشورهای خارجه مانند مصر و عراق و ترکیه و غیره تصور میکردند که جنبش جمهوری خواهی در ایران طبیعی بوده و ملت ایران برای برقراری رژیم جمهوری واقعاً قیام و اقدام کرده است، لذا پاره ای از جراید در اطراف نهضت جمهوری در ایران قلمفرسائی کرده مقالات و اخبار مختلفی راجع به این نهضت انتشار می دادند.
از جمله جرایدی که در این زمینه به بحث پرداخته روزنامه «لاپره مس» منطبعة پاریس می باشد که در تاریخ 32 مارس 1924 برابر دوم حمل 1303 خورشیدی (یعنی درست مصادف با روز واقعة دوم حمل 1303 مجلس که در جلد دوم بتفصیل از آن سخن رفته است) مقالة زیر را که حاکی از خبر حالت روحی و جسمی شاه در اروپا میاشد درج کرده است:
«در جوار جنگل «بولونی» در خیابان مالاکوف، در یک عمارت مخصوصی شاه ایران که خلع شده در نهایت عزلت و انزوا زندگی میکند، خبر انقلاب ایران که یک هفته قبل به او رسید او را بشدت متألم نمود.
یک پیشخدمت بما گفت :« اینک اعلیحضرت»
ما شاهرا یکسال قبل وقتی از پاریس عبور نمود و پیش از آنکه به لندن برود دیده بودم. این دیگر آن جوان متبسم و مهربان که چشم های تیز در صورت فربه داشت نیست. امروز شاه با پیشانی چین خورده و شانه های خم شده و زهر خند غم آلود به نظر من بقدر بیست سال پیر شده است.
هر روز نزدیک ساعت ده صبح شاه به همراهی پیشخدمت خود و یک پلیس مخفی گردش مفصلی پیاده در «بوادو بولونی» یا روی «بولوار» ها میکند و یا اینکه با اتومبیل تا «اتوال» میرود و آنجا پیاده شده و در «شانزه لیزه» قدم میزند. این گردش اعصاب او را راحت کرده و غمش را تسکین میدهد.
بعدازظهر شاه تلگرافات و گزارش هائی را که از تهران میرسد مطالعه نموده بعضی چیزها یادداشت میکند و به مکاتیب متعدد که از طرفدارانش دریافت میدارد جواب میدهد؛ دید و بازدید نمیکند و در منزل خود تنها صرف نهار مینماید.
یکی از اطرافیان شاه به ما گفت:
اوضاع ایران خیلی مغشوش است و نمیتوان گفت از این مخمصه چه بیرون خواهد آمد. ولیکن اتباع با وفای جانشین داریوش هنوز نومید نشده اند ...یک حرکت ضد جمهوریت موجود است.
آیا شاه خیال دارد بطوریکه میگویند به ایران بر گردد؟
نخیر، عجالتاً شاه میخواهد ملت خود را در انتخاب سرنوشت خویش حتی در حین ضلالت آزاد بگذارد. حضور شاه در ایران ممکن است تولید انقلاب جدیدی کرده اسباب خونریزی بشود و شاه نمیخواهد این اتفاق بیفتد.
شاه ایران به حال ملت خود که دچار جنگ داخلی هستند گریه میکند. مملکت فرانسه که مأمن پادشاه مخلوع است او را پذیرفته و تسلی میدهد و شاید یک روزی بتواند یادگار شادیها و تجملات قصر تهران را از خاطر او محو نماید.
ولیکن یک خیالی نیز هست که در این اسام گرانی نه فقط به تبعه است بلکه گریبان گیر سلاطین نیز شده و آن عبارت از مسئله بودجه یومیه است. اطرافیان شاه از تأثیرات انقلاب حالیه در مورد حقوق سلطنتی نگرانند و این ملاحظه بیش از پیش بر تشویش و اضطراب شاه مخلوع افزوده است.»
دسته بندی | فرم و مستندات |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 4 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 1 |
*نمونه نامه اداری*
:طرح نمونه نامه اداری
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 157 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
تحقیق در مورد انواع و اقسام جوهر
ملاهادی سبزواری در اقسام جوهر می نویسد :
وجوهر کان محل جوهر هیولی اوحل به من صور
و جوهر لیس بذاک و بذا ان فسهمار کب جسما اخذا
و دونه نفس اذا تعلق جسما و الا عقل المفارق
علامه طباطبائی نیز در اقسام جوهر می نویسد :
قسموا الجوهر – تقسیما اولیا – الی خمسه اقسام الماده و الصوره و الجسم و النفس و العقل و مستند هذا التقسیم فی الحقیقه استقراء ما قام علی وجوده البرهان من الجواهر
ابن سینا در تعلیل اینکه چرا تعداد اقسام جوهر منحصر در پنج قسم است می نویسد :
ان کل جوهر فاما ان یکون جسماً و اما ان یکون غیر جسم کان غیر جسم فاما ان یکون جزء جسم و راما ان لایکون جز جسم بل یکون مفارقا الاجسام بالجمه فان کان جزء جسم فاما ان یکون صورته و اما ان یکون مادته و ان کان مفارقاً لیس جزء فاما ان تکون لها علاقه تصرف ما فی الاجسام بالتحریک و یسقی نفساً اویکون متبرئاً عن المواد من کل جهته وسیمی عقلاً
علامه طباطبائی در تعریف هر یک از اقسام پنجگانه جوهر می نویسد
فالعقل هو الجوهر العجزد عن الماده ذاتاًو فعلاً و النفس هی (( الجوهر العجرد عن الماده ذاتاً المتعلق بها فعلاً و الماره هی الجوهر الحمال للقوه و الصوره الجمسیمه هی الجوهر المفید لفعلیه الماده من حیث الا متدادات الثلاثه و الجسم هو الجوهر الممتد فی جهات الثلاث
تعریف عرض
عرض ماهینی است که اگر در خارج موجود شود وجودش در موضوعی است که بی نیاز از آن می باشد مانند سفیدی سیاهی شجاعت دوری و نزدیکی هر یک از این امور به گونه ای هستند که اگر درخارج تحقق یابند به صورت حلول در موجود دیگری تحقق یابند مثلاً تا جسمی نباشد که سفیدی بر آن عارض گردد هرگز سفیدی وجود نخواهد یافت .
صدرالدین شیرازی در تعریف عرض می نویسد .
العرض هوالموجود فی شی غیر متقوم به لاکجزء منه ولایصح قوامه دون ماهوفیه فهذه قیودار بعه فقولنا فی شی لاستماله وجود عرض واحد فی شیئین او مازاد علیهما .
تعداد اعراض
مشهرو از فلاسفه تعداد اعراض را 9 عرض دانسته اند که عبارتند از 1 – کم 2 کیف 3 – این 4 – متی 5 – وضع 6 – جده 7 – اضافه 8 – ان یفعل 9 – ان ینفعل
ملاهادی سبزواری در تعریف و تعداد عرض می نویسد :
الغریده الثانیه فی رسم العرض و ذکر اقسامه
العرض ما کونه فی نفسه الکون فی موضوعه لانفسه
کم و کیف وضع این له متی فعل مضاف و انفعال ثبتا
کم و اقسام آن
کم یا چند عرضی است که در انواع آن تضاد نیست و در تعریف آن گفته اند کم عرضی است که ذاتا ً قبول تقسیم و همی می کند علامه طباطبائی در تعریف و اقسام آن می نویسد :
الکم عرض یقبل القسمه الوهمیه باذات و قد قسموه قسمه اولیه الی المتصل و المنفصل
کم بر دو قسم است که عبارتند از 1 – کم متصل و آن عبارتست از کمی که می شود در آن اجزائی فرض کرد که بین آن اجزاء حد مشتریک باشد امام خمینی درتعریف کم متصل می نویسد:
کم متصل کمی است که در آن بعد از قبول قسمت حد متشارک بین القسمتین حاصل می شود و حد مشترک آن چیزی است که نسبت آن به دوئ جزء یعنی به دو قسمت نسبت واحده است به این معنی که مثلاً اگر خطی را که یک متر است به دو نیم مترتقسیم نمائیم نقطه موهومی فرض می شود که اگر آنرا بدایت و اول این نیم متر قرار دهیم می توانیم همان را بدایت و اول آن نیم متر دیگر قرار دهیم البته این نقطه در خارج چیزی از خط نیست و الا لازم می آید آن هم کم باشد و باز این معنی در او حاصل می شود که لازم است هنگامی قسمت آن حد مشترک قرار دهیم چون کم است و هکذا الی غیر النهایه و اگر بگوئیم دیگر آن قابل قسمت نیست جزء لایتجری لازم می آید که آن هم باطل است و اگر آن نقطه موهوم را آخر این نیم متر قرار دهیم می توانیم آن را آخر نیم متر دیگر هم قرار دهیم .
2 – کم منفصل و آن عبارتست از کمی که اجزاء آن مشترک در حدود نیست یعنی حدی که نسبتش بین دو جزء از اجزاء کم یکسان باشد و جود ندارد امام خمینی در تعریف کم منفصل می فرماید :
قسم دوم کم که کم منفصل است عدد است البته اشتباه نشود که عدد عبارت از گردوهائی که در خارج موجودند نیست آنها معدود بوده و عدد اعتباری عقلی است .
حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی
یکی از اشکالات حاصله در کلام بعضی از مصنفین عدم تمایز بین حمل اولی و حمل شایع است که گاه موجب سوال و یا عدم فهم صحیح از موضوع مورد بحث شده است .
علامه طباطبائی در تعریف حمل می نویسد :
من عوارض الوحده الهو هویه کما ان من عوارض اکثره الغیریه ثم الهوهویه هی الاتحاد فی جهته ما مع الاختلاف من جهه ما و هذا هو الحمل و لازم صحت الحمل فی کل مختلفین بینهما اتحادما
بنابر این دو امر کاملاً متباین قابل حمل بر یکدیگر نیستند بلکه لازمه هر حمل وجود اتحاد بین موضوع و محمول است قابل ذکر است که اتحاد هم دارای اقسامی است که عبارتند از .
1 – اتحاد حقیقی : و آن عبارت است از اینکه چیزی عینا ً چیزی دیگر یشود بدون اینکه چیزی از آن زائل گردد یا چیزی به آن منضم شود و این همان معنای اتحاد حقیقی است لکن چنین چیز محال است .
2 – اتحاد انضمامی و آن عبارت است از اینکه چیزی چیز دیگری شود به این گونه که چیزی به آن اضافه شود و یا چیزی از زایل گردد نظیر اینکه آب تبدیل به هوا شود .
3 – اتحاد ترکیبی : و آن عبارت است از اینکه دو چیز بوسیله ترکیب تبدیل به یک چیز شوند مانند اینکه خاک و آب تبدیل به گل شوند .
4 – اتحاد مفهومی : و آن عبارت است از اینکه موضوع و محمول در مفهوم متحد باشند و اختلافشان اعبترای باشد مانند انسان و حیوان ناطق
5 – اتحاد وجودی : و آن عبارت است از اینکه دو چیز در مفهوم مختلف باشند ولی رد وجود اتحاد داشته باشند نظیر اسنان و ضاحک
علامه طباطبائی بر اساس نوع اتحاد ( مورد چهارم و پنجم ) حمل را بر دو قسم تقسیم کرده می فرماید :
احدها ان یتحدا الموضوع و المحمول مفهوماً و ماهیه ً و یختلقفا بنوع من الاعتبار کالاختلاف بالا جمال و التفصیل فی قولنا الانسان حیوان ناطق فان الحدعین المجد ود مفهوماًو انحا یختلفان بالا جمال و التفصیل و کالا ختلاف بغرض انسلاب الشی عن نفسه فیغایر نفسه نفسه ثم یحمل علی نفسه لوفع توهم المغایره فیقال الانسان انسان و یسمی اهذا الحمل به (( الحمل الذاتی الاولی ))
و نمانیهما ان یختلف امران مفهوماً و یتحدا وجوداً کقولنا (( لانسان ضاحک )) و زید قائم )) و یسمی هذا الحمل به (( لحمل اشایع الصناعی ))
بنابر این حمل بر دو گونه است 1 – حمل اولی ذاتی و آن هنگامی است که موضوع و محمول مفهوماً و ماهیه متحد باشند .
ولی اختلاف بین آنها اختلاف حقیقی نیست بلکه اعتباری است مانند اینکه بگوئیم (( الانسان حیوان ناطق )) که اختلاف بین موضوع و محمول به اجمال و تفصیل و به نوعی از اعتبار است .
2 – حمل شایع صناعی : و آن هنگامی است که موضوع و محمول مفهوماً مختلف هستند ولی رد وجود و مصداق با هم اتحاد دارند مانند اینکه بگوئیم (( الانسان ضاحک ))
برای حمل شایع صناعی انقساماتی هست از جمله تقسیم آن به حمل مواطاه ( حمل هوهو ) و حمل اشتقاق ( حمل دی هو ) و تقسیم آن به حمل بنی و حمل غیر بتی و نیز تقسیم آن به حمل بسیط و حمل مرکب
کاربرد اصطلاح حمل اولی و حمل شایع در علم اصول
از جمله مباحث الفاظ در علم اصول مبحث صیح و اعم است و اینکه الفاظ و اسامی عبادات برای صحیح وضع شده اند یا برای اعم و در ضمن این بحث مسائل متعددی مورد بررسی و دقت نظر اصولیون قرار گرفته است یکی از مسائل مورد نظر و اختلاف اصولیون این است که آیا در بین افراد صحیح یک عبادت یا معامله میتوان جامعی فرض کرد که مسمی و متقلق آن عمل بعادی یا غیر عبادی واقع شود یا اینکه فرض چنین جامعی ممکن نیست .
برخی معتقدند که می توان چنین جامعی را از ناحیه معلول و یا ناحیه علت فرض کرد محقق نائینی در این باره می فرماید .
قدقیل انه یمکن فرض الجامع بین الافراد لصحیحی و علی وجه یکون هوالسمی غایته انه لایمکن الاشاره الیه تفصیلاً بل یشار الیه بوجه ما اما من ناحیه المعولول و اما من ناحیه العله ای اما من ناحیه الاجر و الثواب المترتب علی افراد الصلوه الحیحه او من نناحیه المصاح و المفاسد التی اقتضت الامربها
در واقع این گروه می خواهند با توجه به وحدت اثر ( یعی ثواب و پاداش مترتب ب فعل ) وحدت موثر را استباط کنند و یا ا ینکه از ناحیه علل و ملاکات احکام چنین وحدت و جامعی را استنباط کنند لکن مصنف هیچکدام از دو رویه را برای فرض جامع بین افراد صحیح یک امر عبادی یا غیر عبادی نمی پذیرد آنگاه برای استدلال در رد حالت دوم یعنی فرض جامع واحد از ناحیه علل به تفصیل و تحلیل بحث می پردازد و در این خصوص می فرماید اگر مقصود و ثواب مترتب بود فعل اختیاری از نوع ترتب معلول بر علتش باشد و واسطه ای هم بین آنها قرار نداشته با شد می توان ادعا کرد که اراده فاعل به آن اثر تعلق گرفته است درست به همانگونه که اراده او به فعل اختیاری یعنی سبب حصول اثر قرار گرفته است زیرا بدیهی است که اثر مسبب تولیدی فعل است و هر چیز که اینگونه باشد تعلق اراده فاعل به آن صحیح خواهد بود بنابر این هر گاه نسبه اثر به فعل اختیاری نسبت معلول به علت نامه باشد و یا به جز اخیر از علت نامه باشد تعلق اراده فاعل به آن صحیح نیست زیرا از تحت قردت وو اختیار او خارج است و لذا محقق نائینی در تبیین این مساله و تنقیح و تشریح موضوع می فرماید :
فان کان الاثر المقصود مترتباً علی الفعل الاختیاری ترتب المعلول علی علته من دون ان یکون هناک واسطه اصلاً امکن تعلق الاراده الفاعل به نحو تعلق ارادته بالفعل الاختیاری الذی هوالسبب لحصول ذالک الاثر بداهه ان الاثرذ یکون مبباً تولید یاً للفعل و ما من شانه ذالک یصح تعلق اراده الفاعل به لان قردته علی السبب عین قدرته علی المسبب و یکون تعلق الاذاده بکل منهما عین تعلق الاراده بالاخر و یصح حمل احدهماعلی الاخر نحوالحمل اشایع الصناعی
فیقال : (( الالقافی النار احراق و اذ لاانفکاک بینهما فی الوجود و هذا الحمل و ان لم یکن حملاً شایعاً صناعیاً بالعنایه الاولیه لان ضابط الحمل الصناعی هوالاتحادفی الوجود و لایمکن اتحاد الوجود بین العله و المعول الا انه لمالم یکن الا نفکاک بینهما فی الوجود و کان المعول من رشحات وجود العله صح الحمل بهنده العنایه .
از جمله موارد استعمال حمل شایع و حمل اولی در علم اصول مبحث حقیقت و مجاز است اصولیون برای تشخیص معنای حقیقی از مجازی علائمی را ذکر کرده اند از جمله این علائم تبارد صحت حمل اطراد و اموری مانند اینهااست بعضی از اصولیون صحت حمل را بعنوان یکی از علائم حقیقت نمی پذیرند حضرت امام خمینی از جمله کسانی است که صحت حمل را بعنوان علامه معنای حقیقی رد کرده و در این باره می فرماید :
و التحقیق : ان صحه المحل لاتکون علامهً لاالاولی مذه و لاالشایع لان الاستشها د اما ان یکون بصحته عنده اوعنده غیره فعلی الاول : یتوقف التصدیق بصحه الحمل علی التصدیق بکون ا للفظ بما له من المعنی الاتکازی متحداًمع المعنی المشکوک فیه و مع هذا لایبقی شک و حتی یرفع بصحه الحمل .
و بعباره اخری ان التصدیق بصحه الحمل الا ولی یتوقف علی العلم باتحاد المعنی مع اللفظ بماله من المعنی الاتکازی مفهوماً و هذا عینی التصدیق بوضع اللفظ للمعنی فلامجال لتاثیر صحه الحمل فی رفع الشک .
و علی الثانی : فلایمکن الکشف عن کونه حملاً اولیتاً الامع تصریح الغیربه فیرجع الی تنصیص اهل اللسان لاصحه الحمل اوالعلم بوحده المفهومین فعاد المخدور السابق .
و اما الحمل الشایع فلما کان علی قسمین بالذات و بالعرض فمع التردید بینهما لایمکن الکشف و مع التمیز عاد المخدور المنقدم فان العالم بان الحمل باذات عالم بالوضع للطبیعه المحموله قبل الحمل .
بنابر این حضرت امام خمینی با یک استدلال بسیرا زیبا و محکم اثبات می کند که صحت حمل چه اینکه حمل از نوع اول ذاتی باشد یا از نوع شایع صناعی نمی تواند دلیلی بر حقیقت بودن معنا باشد .
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
تحقیق در مورد امپراتوری چین
بخش نخست
قلمرو های متداخل
تاریخ های در هم تنیده
سکوت در برابر و در برابر مسأله اصلی؛ دستور روز است بعضی از سکوت ها شکسته شده و بعضی از آنها در پیش گرفتن واهی توسط نویسندگانی که درون راهبرد های سیاسی هستند و با آن زندگی می کنند حفظ می شود آنچه برا من جالب است آن شیوه ای است که توانایی شکستن سکوت را داشته باشد.
تدنی مریسون، بازی در تاریکی
به عبارت دیگر تاریخ یک ماشیان حساب نیست، تاریخ در ذهن و تخیل جای خود را باز کند، در پاسخ های متنوع به فرهنگ مردم است که تاریخ جایگاه خود را پیدا می کند تاریخ واسطه زیک نامحدودی برای واقعیت های عادی، زیر ساخت های حقایق اقتصادی و هدف های جسورانه دشوار است.
با ذیل دیوید سن ، افریقا در تاریخ عصر جدید
امپراطوری، جغرافیا و فرهنگ
چنگ زدن به گذشته از جمله متداول ترین تبیرها برای تفسیر زمان حال است آنچه چنین دستاویزی را زنده جلوه می سازد تنها عدم توافق بر اتفاقات گذشته چیست؛ نیست بلکه تردید در این نکته است که گذشته واقعاً گذشته است یا همچنان به رغم صورت های مختلف آن – دامه دارد
تی.اس.الیوت ، در یکی از مشهورترین مقالات انتقادی خود رشته مشابهی از این گونه موضوعات را بررسی می کند. هر چند نیست. اساس مقال او رو به سوی زیبایی شناسی خالص دارد. اما انسان می تواند ضوابط او را در دیگر قلمروهایی تجربه انسانی مورد تامل قرار دهد. الیوت می گوید! تردید نیست که شاعری استعدادی است فردی اما شاعر درون سنتی کار می کند که تنها وارث آن سنت نیست بلکه این سنت را (با تلاش فراوان) به دست آورده است. الیوت درباره سنت ادامه می دهد:
در وهله اول برای آدمی که می خواهد بیست و پنجمین سال زندگی شاعری خود را ادامه دهد. یک احساس تاریخی وجود دارد. احساسی تاریخی که با خود این ادراک را همراه کرده که نه تنها از گذشته بودن گذشته می گوید.
بلکه از حضورآن نیز سخن می گوید! حس تاریخی آدم را مکلف می کند که نه تنها از دبل و جان شعر نسل خود را بسراید بلکه با این احساس نیز همراه است که کل ادبیات اروپااز هومر تا آنچه اکنون تمام ادبیات کشورش را در بر گرفته یک وجود دارد و یک نظام همزمان را تشکیل می دهد. این حس تاریخی که در عین بی زمانی محدود به زبان است و بی زمانی و زمانمندی را یک جا با خود دارد همان است که یک نویسنده و شاعر را سنت گرا می سازد و در عین حال همان حس است که شاعر را به صورتی حاد از مکان و جایگاه خود در زمانه معاصر خود – آگاه می سازدو مفهوم کامل یک شاعر ، یا یک هنرمند ، به تنهایی و بدون چنین ترکیبی محسوس نیست.
فهرست نامهایی که در مبحث امپریالیسم در امریکا و اروپا دارای تالیفاتی هستند شایان توجه است:کائوتسکی ، هیفردنیگ لوگزامبورگ ، هابسن ، لنین ، شومپتر ، آرنت ، مگ داف ، پال کندی.و در سالهای اخیر کتاب هایی چون ظهور و سقوط قدرت های بزرگ ارپال کندی و تاریخ تجدید نظر طلبانه ای از ویلیام اپلمن ویلیامز گابریل کالکو، نوام جامسکی ، هراردزین والترلفبر و شرح و بسط های مشقب باری که در دفاع از غیر امپریالیست بودن سیاست های امریکا و در سال های اخیر توسط استراتژیست های مختلف نوشته شده.
تجربه امریکایی این امر همان طور که ریچارد وانالستین در اثر خود برآمدن امپراطوری امریکا می گوید: از ابتدا بر اساس اندیشه Imptium قلمرو دولت یا کومتی که می بایست برای گسترش امپراطوری در سرزمین ، جمعیت و افزایش قدرت و ثروت پدید آید.
واژه «امپریالیسم» را که دیگر بار به کار خواهم برد عبارت است از عمل مظر و ایستارهای یک مرکز بزرگشهری و مسلط و غالب که درباره سرزمین های دوروست تصمیم می گیرد «استعمار» که همواره از نتایج و تبعات امپریالیسم است ، عبارت است از: تمهید و تدارک اسکان مردمی بیگانه – مهاجر – در سرزمین درو دست.
«زمین برای دامبی و پسرش ساخته شده برد تا که در آن دست به تجارت زنند؛ ماه و خورشید است اندر کار بودند تا این دو نور افشانی کنند. رودخانه ها و دریاها پدید آمده بودند تا کشتی ها آنها را به حرکت در آورند ، و رنگین کمان به آنها وغیره هوای خوش می داد بادها بر ضد کار و کاستی آنها یا به سود وفق مراد آنها می ورزید. ستاره ها و سیارات در مدار خویش می چرخیدند تا نظام بی درد سری را که آنها مرکزش بودند حفظ کنند. AD دیگر معنی اش پس از میلاد مسیح نبود ، بلکه حروف اختصاری برای او بود و پسرش.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
تحقیق در مورد امتیاز تنباکو
امتیاز تنباکو
یکی از امتیازاتیکه نتایج نامطلوب ببار آورد، امتیاز انحصار تنباکو معروف به واقعه ی رژی بود. این امتیاز در زمان صدارت میرزا علی اصغرخان امین السلطان و اندکی بعد از مسافرت سوم ناصرالدین شاه به فرنگستان باهتمام امین السلطان و برای مدت 55 سال به یکی از اتباع امگلیسی موسوم به ماژور تالبوت و شرکای او واگذار شد. به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی اریان و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته شد. مردم ایران پس از اطلاع از شرای این انحصار و مقایسه ی آن با امتیازی که دولت عثمانی در باب انحصار دخانیات خود با شرایط بهتر به یک شرکت خارجی داده بود، با آن مخالفت کردند. از طرف مرجع تقلید وقت حاج میرزا حسن شیرازی و یکی دیگر از علمای بزرگ تهران بنام حاج میرزا حسن آشتیانی حکم تحریم دخانیات صادر شد.
در تهران و نبریز بازارها بسته و تعطیل عمومی اعلام شد و سرانجام شاه و امین السلطان از بیم شورش مردم و اعلام جهاد علما، در شانزدهم جمادی الاولی ساتل 1309 رسماً آن امتیاز را لغو کردند. شرکت رژی بساط خود را از ایران برچید و دولت مجبور شد غرمت مؤسسه ی مزبور را که بالغ بر پانصد هزار لیره بود با بهره ی 5% بپردازد. در الغای این امتیاز روسها مداخله داشتند و لغو آن سبب بروز کدورت در روابط شاه و امین السلطان با انگلیسیها و تمایل آنان به سیاست روس شد. از آنجا که دولت ایران پول هنگفتی در بساط نداشت، مجبور شد مبلغ پانصد هزار لیره ی انگلیسی از بانک شاهنشاهی وام بگیرد و بشرکت رژی بپردازد و این نخستین وامی بود که دولت ایران از بیگانگان گرفت. باید دانست که آن رکود اقتصادی که در شش سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه در ایران پیدا شد و سرانجام منجر به پریشانی اتوضاع کشور گردید، ناشی از اعطای امتیاز تنباکو باین کمپانی بود.
12- اصلاحات دوره ناصری
نخستین خط تلگراف برقی ایران در سال 1274 بین قصر سلطنتی شاه و باغ لاله زار دایر گردید. سال بعد نیز به دستیاری علیقلی میرزای اعتماد السلطنه خطی بین تهران و سلطانیه کشیده شد و در سال 1276 تا تبریز امتداد یافت. در همین سال انگلیسیها برای تأمین ارتباط لندن با بمبئی در زمینة اتصال سیم تاگراف به اروپا اقدام کردند و در 1280 نیز امتیاز خط بین خانقین و تهران و بوشهر را گرفتند و پس از اندک مدتی بیشتر ولایات ایران دارای خط تلگراف شد. اولین وزیر تلگراف ایران مخبرالدوله بود.
بعد از اصلاحات امیرکبیر در قشون ایران، دولت ازمستشاران و مربیان اتریشی برای سامان بخشیدن بوضع ارتش دعوت کرد. پس از ایشان مستشاران روسی این وظیفه را بعهده گرفتند و رژیمانی بشکل قزاق تشکیل دادند. تزار روس یک هزار تفنگ بردن و مقداری توپ به ایران اهدا کرد. دیری نگذشت که این رژیمان به یک بریگاد (تیپ) قزاق توسعه یافت و این تیپ با توپخانه ی خود نمونة مؤثرترین واحد ارتش گردید.