دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
*پروژه بررسی اقتصادی در رابطه با راه اندازی کتابفروشی*
عنوان پروژه:
طرحی که برای ارائه تهیه شده در رابطه با یک مغازه لوازم التحریر میباشد که مالکیت آن شخصی میباشد ودر متراژی حدود 38 متر دایر میباشد مکان این مغازه واقع در رجائی شهر کرج می باشدکه با توجه به بافت جمعیتی از روند رو به رشدی در رابطه با کسب درآمد برخوردار است
خدماتی که این مغازه ارائه میکند شامل فروش انواع لوازم التحریر اداری مهندسی، طراحی، گرافیک فانتزی فروش انواع کتاب ادبی،رمان، روان شناسی ،کمک درسی، کنکوری وهمچنین فروش انواع بازی فکری وسرگرمی ووسایل کمک آموزشی ساعات کاری این مغازه از ساعت 30/7 تا 30/13 و از 16 تا 22 میباشد.
مشتریان 1-1coustoner
مشتریان این مغازه از همه قشری هستند ولی بیشتر قشر دانشجو ومحصل میباشد ولی در کل کارپردازان شرکت ها بانک ها موسسات علاقمندان کتاب و همچنین کودکان ودر کل هر فردی روزی کاروش به این صنف واین شغل می خورد.
در ابتدای افتتاح این مغازه باتوجه به ناشناخته بودن وجود یک رقیب قدیمی در نزدیکی مغازه حرکت کند ونامطمئنی وجودداشت ولی در ادامه با تکمیل کردن اجناس مورد تقاضای مشتری وهمچنین رفتن رقیب از آن محل جا برای رشد بیشتر باز شد و مغازه رشد صعودی پیدا کرده ولی این هدف ما نبوده ونخواهد بود زیرا شعار ما این است که کار را به جایی برسانیم کد مشتری محل خرید خود را در جه اول مغازه ما بداند این امر سر نمی شود با تلاش وکوشش فراوان در تهیه وتکمیل اجناس، قیمت مناسب برخورد خوب وعوامل دیگر
1-2Managemert مدیریت: مدیریت این مغازه برعهده خودم میباشد که دراین امر یک نفر بصورت تمام وقت کمک میکند و برای افرایش انگیزه در او یک حقوق ثابت بعلاوه یک درصد از فروش را برایش در نظر گرفته ام که موجب میشود تلاش بیشتری انجام دهد در رابطه با سابقه کار من از سال 76 مشغول به این کار هستم وتقریبا یک سابقه کاری خوب دارم در رابطه با شاخص های کلید ی مالی طرح باید ذکر چند عامل را یادآور شوم که یک به یک به آن می پردازیم
key to succesعوامل کلیدی موفقیت1-3
1-جوری جنس:
چون در این شغل با تعداد اجناس وتنوع لوازم روبرو هستیم باید سعی شود که مشتری بطور کامل لوازم خود را تهیه کند وبه چند مغازه مراجعه نکند این باعث میشود که مشتری بطور ثابت از یک جا خرید کند در صنف لوازم التحریر به تنهایی هفت هزار قلم جنس است که اگر تنوع این محصولات را به آن اضافه کنیم متوجه خواهیم شدکه با چه حجم گسترده محصول روبرو هستیم ک این البته بجز عناوین کتاب ولوازم جانبی است پس ابتدا باید یک برنامه ریزی برای تهیه جنس و گرفتن نمایندگی از شرکت های صاحب محصول کرد که ما با گرفتن نمایندگی از 5 شرکت PeNTEl , STAEDTELR , FabercateL, papco ,casio الباقی اقلام از بازار رسمی بر رفع نیاز مشتری های خود کرده ایم
2-مذاکره با شرکتها –مدارس وکارخانجات بانک ها دفاتر مهندسی مطب های پزشکی ومجتمع های تجاری مبنی بر تهیه اجناس مورد نیاز آنها با قیمت کمتر وارسال به محل سعی در فروش اجناس عمده با سود کمتر که بخش وسیعی از فروش مغازه به مشتریانی اینچنین بستگی دارد
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 27 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1514 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
این پاورپوینت شامل 35 اسلاید از مبحث استراتژی های انتقال تکنولوژی و تجربه 5 کشور تایلند، تایوان، کره جنوبی، هنگ کنگ و سنگاپور در انتقال تکنولوژی می باشد. این محصول هم اکنون با پرداخت 5000 تومان قابل دانلود خواهد بود.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 875 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 132 |
تجربه سالیان دراز مدیران اجرایی کشور حکایت از آن دارد که در اجرای عملیات عظیم پیمانکاری مهمترین عاملی که می تواند به انتقال و ارتقاء فن آوری ملی منجر شود ، حمایت از ایجاد و تقویت شرکتهای پیمانکار[1] یا پیمانکار عمومی در کشور است . شرکتهایی که بتوانند اجرای یک طرح بزرگ را به طور کامل برعهده گیرند و همچنین در صورت لزوم به اجزای قابل تفکیک تقسیم کرده و با انتخاب پیمانکاران فرعی(پیمانکاران جزء[2]) نسبت به خرید تجهیزات و نصب و راه اندازی آنها همت گمارند ، در ضمن بتوانند هماهنگی لازم را بین پیمانکاران فرعی ایجاد کنند وبا نظارت مهندسی و کنترل پروژه ، مسئولیت کیفیت کار و عملکرد مناسب طرح و زمانبندی و هزینه نهایی آن را نیز بپذیرند .
ایجاد تحول اساسی در ساختار استراتژیک مدیریت عالی تصمیم گیری کشور ، علاوه بر تاسیس شرکتهای پیمانکاری توانمند ، اثرات و مزایای دیگری نیز به همراه داشته که از آن جمله می توان به انتقال فنآوری مربوط به انجام پروژه ها اشاره کرد که این امر از جهات مختلف منشا کسب منافع ملی گردیده است . خوشبختانه طی چند سال اخیر تلاش مضاعفی در همین راستا و به منظور تقویت شرکتهای پیمانکار جامع درجهت ارتقاء فنآوری ملی صورت گرفته است .
با رشد روز افزون تکنولوژی همواره خطرات و ریسک های ناشی از کار نیز افزایش پیدا می کند . کنترل این خطرات نیازمند نوعی سیستم مدیریتی است که منجر به کاهش این خطرات و حصول اطمینان از افزایش ایمنی ، رفاه کارکنان و همچنین حفاظت از محیط زیست می گردد .
فهرست مطالب
مقدمه ۰
فصل اول ۳
۱-۱)سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست پیمانکاران ۳
۲-۱) چرا یک سازمان و پیمانکاران آن به استراتژى مدیریت HSE نیازمند هستند؟ ۴
۳-۱)دو معیار سنجش ساده براى ارزیابى عملکرد جارى سیستم وجود دارد: ۶
۱-۳-۱)تعداد حوادث یا رویدادهاى مرتبط با:HSE ۶
شکل(۱-۱)هزینه هاى مستقیم و غیر مستقیم ۷
شکل(۳-۱)هزینه در قبال تلاش ۸
۴-۱) عملکرد سازمان یا پیمانکار در مقایسه با دیگران چگونه است؟ ۹
۵-۱) سازمان یا پیمانکار کدام سطح مدیریتHSE را باید در حرفه خویش بکار گیرد؟ ۱۰
شکل(۴-۱)گروه هاى ذینفع در HSE: ۱۰
۶-۱) این شبکه بکمک دو پارامتر تعریف مى شود: ۱۱
۱-۶-۱) رویکرد سازمان و پیمانکار نسبت به مدیریت HSE چگونه است؟ ۱۲
۲-۶-۱) میزان اتکاى سازمان بر سیستم هاى رسمى چقدر است؟ ۱۲
جدول(۱-۱)روند تکامل و تحول مدیریت HSE ۱۲
شکل(۵-۱)رویکرد به مدیریت HSE ۱۳
فصل دوم ۱۵
شکل(۱-۲)سیستم مدیریت HSE: ۱۵
بخش۱-۲) ۱۶
خط مشی ۱۶
۱-۱-۲)ایجاد یک خط مشی: ۱۶
چرا سازمان یا پیمانکار به یک خط مشی HSE نیاز دارد ؟ ۱۷
ایزو ۱۴۰۰۱و۱۸۰۰۱ OHSAS الزامات خاصی را برای خط مشی ها ایجاب می کنند. ۱۷
شکل(۳-۲)مراحل ساخت خط مشی ۱۹
شکل(۴-۲)بهترین عملکرد ۲۰
شکل(۵-۲)پیش نویس خط مشی ۲۰
۳-۱-۲) ابلاغ و اجرای خط مشی ۲۰
شکل(۶-۲) سطوح خط مشی واجرایی ۲۱
شکل(۷-۲)شیوه اجرای سیستم مدیریت HSE ۲۲
جدول(۲-۱)ماتریس مسئولیت، روش مفیدی برای تعیین مسئولیت ها ست ۲۳
منابع شامل موارد زیر است: ۲۴
شکل(۸-۲) ارتباطات داخلی و خارجی ۲۵
ارتباطا ت موثر داخلی: ۲۶
ارتباطات موثر خارجی ۲۶
کنترل مستندا ت ۲۷
عناصر کنترل مستندات ۲۸
شکل (۹-۲)سیستم مدیریت HSE ۲۸
روش های اجرایی عملیات چه فرقی با دستورالعمل دارند ؟ ۲۹
۶-۲-۲)برنامه ریزی اضطراری ۳۰
تدوین یک برنامه اضطراری دارای مزایای متعددی است : ۳۰
هدف کلا ن برنامه اضطراری چیست؟ ۳۱
تدوین برنامه شامل درک موارد زیر است : ۳۱
عناصر یک برنامه واکنش اضطراری چیست ؟ ۳۱
بخش۳-۲) ۳۲
برنامه ریزی ۳۲
۱-۳-۲)ارزیابی ریسک ۳۲
شکل(۱۱-۲)اجزاء ارزیابی ریسک ۳۲
شناسایی و ارزیابی جنبه ها و اثرات بارز زیست محیطی ۳۲
شکل (۱۲-۲) فرآیند تعیین اهمیت براساس معیارهاو الزامات ۳۳
نحوه ارزیابی جنبه های زیست محیطی و اثر ات بارز آنها: ۳۴
ارزیابی ریسک های مربوط به ایمنی ۳۴
کنترل یا کاستن از هزینه های مربوط به بیمه ۳۴
بهبود اثر بخش تلاش ها مدیریتی HSE ۳۵
۲-۳-۲) الزامات قانونی ۳۵
۳-۳-۲) اهداف کلان،اهداف خرد و برنامه ریزی بهبود ۳۵
شکل(۱۴-۲) ایجاد اهداف کلان و اهداف خرد ۳۵
بخش(۴-۲) ۳۸
اندازه گیری عملکرد ۳۸
۱-۴-۲) شاخص های عملکرد: ۳۸
شکل(۱۵-۲)فرآیند انتخاب شاخص ۳۸
شکل(۱۶-۲)انواع مختلفی از شاخص ها ۳۹
۲-۴-۲)تعیین عدم انطباق ها ۳۹
بخش(۵-۲) ۴۱
پایش ۴۱
۱-۵-۲) ممیزی HSE چیست ۴۱
بخش(۶-۲) ۴۲
بازنگری مدیریت ۴۲
برای افزایش اثر بخشی بازنگری مدیریت سازمان باید موارد ذیل را در نظر بگیرد: ۴۳
فصل سوم ۴۴
۱-۳)چگونه باید تغییراتی را که تمایل به انجام دادن آنها در سازمان وجود دارد ، به مرحله اجرا در آورد؟ ۴۴
تهیه گزینه هاى اجرائى ۴۴
۲-۳)چگونه باید بهترین گزینه را انتخاب کرد؟ ۴۴
آنالیزهزینه در مقابل منافع ۴۵
۳-۳)چگونه می توان با موفقیت تغییرات را انجام داد؟ ۴۵
مرحلۀ ۱: تعریف تغییرات مورد نظر در حوزه عملکرد ۴۶
مرحلة ٢: تشکیل کمیته بازنگرى که بعنوان ارباب رجوع نقش بازى کند ۴۶
مرحلة ٣: تشکیل گروه ویژه عملیاتى ۴۶
مرحلة ۴: آموزش گروه ویژه عملیاتى و کمیته بازنگرى ۴۶
مرحلة ۵: اجراى برنامه کارى توسط گروه ویژه و بازنگرى کار آنها و هدایت آن توسط کمیته بازنگرى ۴۷
مرحلة ۶: تدوین برنامه تفصیلى آنچه بایستى انجام شود، زمان اجزا و شخص مسئول اجرا در درون گروه ویژه ۴۷
مرحلة ٨: اجراى برنامه کارى توسط گروه ویژه و بازنگرى کار آنها و هدایت آن توسط کمیته بازنگرى ۴۷
مرحلة ٩: تهیه توصیه هاى لازم، بازنگرى آنها، اعمال تغییرات لازم و نهایى کردن آنها ۴۸
مرحلة ١٠ : تدوین برنامه اجرایى به شکل یک پروژه شامل فهرست فعالیتها، برنامه زمان بندى، توزیع مسئولیتها، منابع موردنیاز و … ۴۸
مرحلة ١١ : گزینش و آموزش گروه هاى اجرایى ۴۸
مرحلة ١٢ : اجرا، کنترل، نظارت و بررسى دقیق تغییرات ۴۸
مرحلة ١٣ : گرامیداشت حصول موفقیت ۴۸
فصل چهارم ۴۹
چگونه مى توان فرهنگ مثبت HSE را درک نموده و آن را ترویج کرد؟ ۴۹
۱-۴) فرهنگHSE چیست؟ ۴۹
خلاصه گزارش حادثه هسته اى چرنوبیل ۴۹
۱-۱-۴)تعریف فرهنگ ایمنی ۴۹
-رفتار ها و نگرش های مشترک، باورهای ارزشی و اقدامات مربوط به اهمیت بهداشت و ایمنی و لزوم کنترل مؤثر ۴۹
۲-۴)چرا فرهنگHSE مهم است؟ ۵۰
شکل ۲-۴) مثلث کنترل خسارت هنریش ۵۱
شکل ۳-۴) دلایل توجه به فرهنگ HSEبه عنوان یک راهکار ۵۲
۳-۴) چگونه فرهنگ HSEرا باید ایجاد و حفظ نمود؟ ۵۲
چگونه رفتار، برداشت هاى مختلف از فرهنگ را تحکیم مى کند؟ ۵۳
شکل ۴-۴) نحوه تحکیم برداشتها از فرهنگ تحکیم ۵۳
عرف فرهنگى ۵۳
عرف فرهنگى ۵۳
۴-۴) فرهنگ مطلوب HSE از چه مؤلفه هایى تشکیل مى شود؟ ۵۴
شکل۵-۴) مدل فرهنگ جاافتادهHSE ۵۴
۵-۴) مدل جا افتاده فرهنگ HSE ۵۵
مرحله ١: شروع ۵۵
مرحله ٢: مدیریت ۵۵
مرحله ٣: مشارکت ۵۶
مرحله ۴ : همکارى ۵۶
مرحله ۵: بهبود مستمر ۵۷
۶-۴) مدل پوست پیاز ۵۷
۷-۴) بهترین شیوه عملى در سطح فردى ۵۸
بهترین شیوه عملى در سطوح محل کار، سازمان و خارج از آن ۵۹
لایه محل کار ۵۹
لایه سازمان ۶۰
لایه خارجى/جامعه ۶۰
۸-۴)چطور مى توان فرهنگ HSE سازمان را ارزیابى کرد؟ ۶۱
۹-۴) شناخت قوانین نانوشته در سطوح مدیریت ۶۲
اقدامات غیر عمد- اشتباهات انسانى ۶۳
سه نوع خطاى انسانى رایج و پذیرفته شده وجود دارد که عبارتند از لغزش، سهل انگارى و اشتباه. ۱۰-۴)محرک ها ۶۳
۱-۱۰-۴)روال عرفى (روتین) ۶۳
۲-۱۰-۴)موقعیتى ۶۴
۳-۱۰-۴) استثنائى ۶۵
۴-۱۰-۴) منفعت شخصى ۶۵
۵-۱۰-۴) خرابکارى ۶۶
۱۱-۴) چگونه مى توان ارتقاى فرهنگHSE را برنامه ریزى و اجرا نمود؟ ۶۸
شکل۹-۴)رویکرد چهارP ۶۹
۱۲-۴)رویکرد چهارP ۶۹
فلسفه ۶۹
خط مشى ۶۹
دستورالعمل ها ۷۰
روش های کاربردی ۷۰
موارد زیر براى اداره و کنترل مقاومت در مقابل تغییر پیشنهاد مى شود: ۷۰
فصل پنجم ۷۲
۱-۵) چگونه می توان مدیریت HSE را به صورت یک استراتژی سازماندهی کرد؟ ۷۲
۲-۵)چرا باید مسئولیت هاى خاص در درون HSE ایجاد کرد؟ ۷۲
۳-۵)چه کسى باید مسئول امور HSEباشد؟ ۷۳
۴-۵) چگونه باید مسئولیت HSEرا بین افراد مختلف سازمان توزیع کرد؟ ۷۴
١ – تعیین مسئولیت هاى مشخص ۷۴
٢- مدیران سازمان به هرمحدوده مسئولیتى نقش هاى خاصى تخصیص دهند. ۷۴
۵-۵) تعریف مسئولیت هاى مختلف در HSE: ۷۵
شرح مسئولیت HSE ۷۵
۶-۵) کدام ساختار سازمانى، مؤثرترین عملکرد HSE را ارائه خواهد کرد؟ ۷۷
هدف از ایجاد سازمان HSE چیست؟ ۷۷
کدام نوع سازمان HSE با ساختار سازمان هماهنگ خواهد بود؟ ۷۷
دستاوردهاى کوتاه و بلند مدت یک سازمان HSE چه خواهد بود؟ ۷۷
چند نفر باید مشارکت داشته باشند؟ ۷۸
سازمان کدام کار را انجام خواهد داد؟ ۷۸
از سوى دیگر، ایجاد کمیته داخلى HSE مى تواند سودمند باشد چرا که: ۷۹
۷-۵) چگونه مى توان کارکنان را هم به لزوم پیروى از اصول HSEمجاب نمود؟ ۷۹
آگاه ساختن دیگران از اهداف خود ۷۹
۲٫ ابلاغ مسئولیت ها و ترتیبات گزارش دهى ۸۰
۳٫ بیان خط مشى مشخصHSE ۸۱
۴٫ تعیین اهداف و مقاصد HSE ۸۱
شکل۱-۵) دلایل تهیه بیانیه اهداف HSE ۸۱
۵٫آشکار بودن نحوه رهبرى و میزان تعهدات مدیریت ارشد سازمان ۸۲
۶٫ اجرای مسئولیتها ۸۲
فعالیت هاى مبتنى بر آموزش و آگاهى بخشى باید جامع و متنوع باشد، براى مثال: ۸۳
۷٫ پاسخگو دانستن کارکنان ۸۳
اهداف باید داراى ویژگى هاى زیر باشند: ۸۴
فصل ششم ۸۵
۱-۶) چگونه میتوان نحوه اجراى استراتژىHSE را مانیتور کرد؟ ۸۵
چرا باید عملکرد HSE را مانیتور کرد؟ ۸۵
شکل۱-۶) بازخورد سیستم مدیریتى ۸۵
مشکلات بالقوه ناشى از مانیتورینگ غیر مؤثر و بى فایده(وجود نداشتن مانیتورینگ) ۸۶
۲-۶) چه مواردى را باید مانیتور کرد؟ ۸۶
۱-۲-۶) مانیتورینگ انفعالى ۸۶
۲-۲-۶) مانیتورینگ از پیش برنامه ریزى شده ۸۶
مثالهایى از مانیتورینگ از پیش برنامه ریزى شده:بررسى اینکه آیا مدیران واحدها قبل از اینکه اقدام به پیاده کردن برنامه بازرسى مخاطرات نمایند آشنایى عملى با نحوه بازرسى مخاطرات دارند یا خیر؟ ۸۷
۳-۲-۶) دلایل انتخاب مانیتورینگ انفعالى توسط اغلب مدیران ۸۸
۳-۶) چگونه باید معیارهاى عملکرد را تعیین و اولویت بندى کرد؟ ۸۸
۴-۶) چگونه مى توان مطمئن شد که مانیتورینگ صورت گرفته، نتایج گزارش شده و اقدامات عملى شده اند؟ ۹۰
شکل ۳-۶) کنترل فرآیند آمارى ۹۱
۶-۶) انواع سیستم کنترلی ۹۲
سیستم کنترل تعاملى ۹۳
سیستم مرزبندی شده ۹۳
سیستم هاى باور مدار ۹۴
سیستم کنترل بر مبناى تشخیص ۹۴
فصل هفتم ۹۵
۱-۷) چگونه مى توان راهى را که براى اداره HSE بصورت استراتژى برگزیده شده، بهبود بخشید؟ ۹۵
۱-۱-۷) چرا مدیران باید در رویکرد خود به مدیریت HSE نوآورى داشته باشند؟ ۹۵
۲-۷) چرا باید ممیزى کرد؟ ۹۵
شکل ۱-۷) نقش ممیزىHSE ۹۶
۳-۷) بهترین روش براى اجراى برنامه ممیزى چیست؟ ۹۶
۱-۳-۷) شش جزء یک برنامه مؤثر ممیزى ۹۶
۴-۷) چه تکنیکهایى براى تشویق و ترغیب به ارائه ایده هاى نو وجود دارد؟ ۹۷
بارش افکار( brainstorming) ۹۷
تفکر جانبى(lateral) ۹۷
۵-۷) ایده هاى نو و بدیع را چگونه مى توان ارزیابى کرد؟ ۹۸
آیا ایده با ساختار مالى سازمان همخوانى دارد؟ ۹۸
عوامل سازگارى ۹۸
چگونه ایده جدید مى تواند با سیستم جارى مدیریتى هماهنگى پیدا کند؟ ۹۸
پیامدهاى قانونى ۹۹
ایده جدید تا چه حد با الزامات قانونى هماهنگى دارد؟ ۹۹
پیامدهاى ایده براى استانداردها و آیین نامه هاى شرکت ۹۹
آیا ایده مورد نظر بر استانداردهاى گروهى تأثیرى خواهد داشت؟ ۹۹
فصل هشتم ۹۹
۱-۸) ارزیابی ریسک ۹۹
۲-۸)چگونه سیستم هاى مدیریتى ریسک را کاهش مى دهند؟ ۱۰۰
جدول(۲-۸)مثالى از سطوح ریسک قابل قبول )از صنعت راه آهن بریتانیا) ۱۰۱
شکل (۲-۸)آنالیز هزینه در مقابل منافع در محدودهALARP ۱۰۲
۳-۸) سنجش چیست؟ ۱۰۳
۴-۸) چه عواملى در فرآیند سنجش مؤثرند؟ ۱۰۳
۱٫ تعیین اهداف و معیارهاى سنجش ۱۰۳
٢- شناسایى سازمان هاى تراز اول جهانى ۱۰۴
٣- جمع آورى داده هاى مربوطه. ۱۰۴
۴ – مقایسه با عملکرد سازمان هاى تراز اول جهانى ۱۰۵
۵ – تعیین موارد نیازمند به بهبود یافتن ۱۰۵
۶ – تهیه و اجراى برنامه کارى ۱۰۵
تحلیل نیازهاى گروهها و افراد ذینفع ۱۰۶
۵-۸) گروهاى ذینفع چه کسانى هستند؟ ۱۰۶
مزایاى پیشى گرفتن از سطح انتظارات گروههاى ذینفع ۱۰۶
مزایاى قابل لمس: ۱۰۶
مزایاى غیر قابل لمس: ۱۰۶
فصل نهم ۱۰۷
۱-۹) نگاه کلی بر مراحل مختلف پروژه : ۱۰۷
۱-۱-۹) مرحله اول : از برگزاری مناقصات تا انعقاد قرارداد : ۱۰۷
۲-۱-۹) مرحله دوم پروژه از انعقاد قرارداد تا تحویل پروژه می باشد که در چارت ذیل آورده شده است. ۱۰۸
فصل دهم ۱۱۰
نتیجه گیری و پیشنهادات: ۱۱۰
ضمیمهA) ارزیابی ماتریکس ریسک ۱۲۵
ضمیمه B) تعریف عواقب شدت ریسک ۱۲۶
منابع و ماخذ: ۱۲۸
منابع فارسی: ۱۲۸
منابع لاتین: ۱۳۲
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
*مقاله درباره ی جامعه ی پسا صنعتی*
جامعهی اطلاعاتی، جامعهی پساصنعتی، جامعهی دانش محور، جامعهی فکری، جامعهی کامپیوتری: همهی این اصطلاحات برچسبهایی هستند برای درک دگرگونی ژرف جوامع صنعتی در بخش پایانی قرن بیستم. صرف نظر از برچسبی که به کار میرود، تأکید اصلی همواره بر این نکته است که جوامع صنعتی دارند به شکل تازهای تکامل مییابند که در آنها تکنولوژی نقش محوری دارد.
با این همه، برچسبها به جای این که مسأله را روشن کنند ممکن است موجب سردرگمی شوند. به رغم این واقعیت که دربارهی این دگرگونی اخیر جامعه در سی سال گذشته بسیار گفته و نوشتهاند، اصطلاحاتی مانند «جامعهی اطلاعاتی» اکنون بخشی از واژگان رایج به شمار میرود، هنوز هم اغلب چندان روشن نیست که این گونه برچسبهای آسانیاب عملاً چه معنایی دارند.
به نظر من، «جامعهی پساصنعتی»، اصطلاح و مفهومی که خود من به کار میبردم، مناسبترین اصطلاح است، نه به این دلیل که برچسب راحتی است بلکه به این دلیل که ابزاری است که به عقیدهی من میتوان به کمک آن درک بهتری از عصر ما به دست آورد. من در کتاب ظهور جامعهی پساصنعتی که نخستین بار در سال 1973 منتشر شد، ویژگیهای جامعهی پساصنعتی را برشمردهام، امروز، پس از گذشت بیش از 25 سال، تقریباً با یقین میگویم که بیشتر تحلیلها و پیشبینیهایم درست بوده است.
در این کتاب کمتر وارد جزئیات شده و خواهم کوشید ویژگیهای عمدهی جامعهی پساصنعتی را به گونهای ارائه دهم که خوانندهی متون تجاری را در دست زدن به قضاوتهای منطقی و تشخیص صحیح که از ارکان موفقیت تجاری است یاری رساند. هر گاه که خطر «اضافه بار اطلاعاتی» پدیدار میشود یا هر گاه که تازهترین نظریهی مدیریت «معجزهآسا» به بازار میآید. این اصول را به یاد بیاورید.
اصول جدید، سبکهای جدید زندگی
جامعهی پساصنعتی تصویر یا نتیجهی مستقیم گرایشهای موجود نیست، بلکه یکی از اصول جدید سازمان اجتماعی و تکنولوژیک و شیوههای جدید زندگی است، درست همانگونه که روند صنعتی شدن دگرگونی بنیادین شیوهی زندگی کشاورزی را به دنبال داشت. اصول جدید تغییرات عمدهای در مفاهیمی ایجاد میکنند که برای هر تجارتی اهمیت اساسی دارند: زمان و مکان، بازار، منابع استراتژیک، معنای کار، اهمیت حمل و نقل در مقایسه با ارتباطات، طرح اجتماعی و سازمانی. اصول جدید جامعهی پساصنعتی بر همهی این عناصر حیاتی تجارت عمیقاً تأثیر گذاشته است.
شما خواه در تجارت خصوصی باشید و خواه در خدمات دولتی، آشکارا به این نیاز دارید که سیستم عملیات خود را بر این اساس تنظیم یا در آن تجدیدنظر کنید. این تنظیم اساسی مشکل عمدهای است که امروزه با آن روبهرو هستیم و یکی از دلایل گرفتار شدن ژاپن در بحرانهای سیاسی و اقتصادی همین است. پیشرفتهای فنی در اواخر قرن بیستم جامعهای پساصنعتی مبتنی بر اصول جدید ایجاد کرده است اما این واقعیت جدید هنوز به طور کامل در شیوهی تفکر ما و ادارهی کسب و کارها نمود نیافته است. نظریههای دانشگاهی ما نیز چنین وضعی دارند. به رغم چندین دهه گفتوگو دربارهی جامعهی پساصنعتی با جامعهی اطلاعاتی، هنوز نتوانستهایم نظریهی فراگیر و کارآمدی دربارهی ارزش دانش ـ که معادل امروزی نظریهی ارزش کار در جامعهی صنعتی است ـ بنا نهیم. در دنیای حکومتها و عالم علم، عدم انطباق ـ وجود شکاف میان نظریه و واقعیت ـ لزوماً مهلک نیست گرچه معمولاً اختلالات بسیاری ایجاد میکند، اما برای اهل تجارت نه تنها «خواندن» زمان حال بلکه نگاه به آینده فوقالعاده مهم است، تواناییای که برندگان را از بازندگان متمایز میگرداند. شرکتهایی که از درک و کاربرد اصول جدید در سیستمهای عملیاتی خود عاجزند خطر فسیل شدن را به جان میخرند، در حالی که آن دسته از کسب و کارهای قدیمی که خود را با شرایط سازگار میکنند، نیز کارآفرینان جدید و آگاه که از اصول جدی بهره میبرند، موفق میشوند و رشد میکنند.
طرح اجتماعی جدید
در میانهی راه گذار به جامعهی پساصنعتی بودن، نه به معنای از بین رفتن تولید صنعتی یا تولید کالا (جامعهی صنعتی) است، نه پایان تولید غذا و تحصیل روزی از زمین و دریا (جامعهی کشاورزی، جامعهی پیشصنعتی). در واقع امروز بیش از هر زمانی غذا تولید میشود و برای تغذیهی جمعیت فزایندهی جهان حتی به غذای بیشتری نیاز است. از شمار شاغلان بخش کشاورزی و تولید صنعتی البته به نحو چشمگیری کاسته شده است، اما توسعهی جامعهی پساصنعتی به طور کامل جایگزین هیچ یک نشده و جایگزین اشکال پیشین سازمان اجتماعی نیز نگردیده است. آن چه میبینیم همزیستی گونههای بیشتری از سازمان اجتماعی، به گونهای سلسله مراتبی، است که بر پیچیدگی جامعه و ماهیت ساختار اجتماعی میافزاید.
میتوان چنین پنداشت که جهان به سه گونه سازمان اجتماعی تقسیم شده است. یکی جامعهی پیش ـ صنعتی است. در جامعهی پیش ـ صنعتی صنایع استخراجی همچون کشاورزی، ماهیگیری، تولید الوار و معدنکاوی غالب بود. بیشترین نیروی کار در آفریقا و بخشهای بزرگی از آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی هنوز هم به این فعالیتها اشتغال دارند که به طور کلی چیزی است که من آن را «بازی علیه طبیعت» مینامم؛ زیرا این فعالیتها دستخوش تغییرات شدید آب و هوا، فرسایش خاک، تحلیل رفتن جنگلها یا افزایش استخراج کانیها و فلزات هستند.
سایر نقاط جهان عمدتاً صنعتی و به کار تولید مشغول هستند: کاربرد انرژی در ماشینها برای تولید انبوه کالا. اینها کشورهای ساحلی حوزهی اقیانوس اطلس بودهاند: کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده، شوروی سابق، بعدها ژاپن. البته امروزه چند کشور در آسیای جنوب شرقی و نیز آمریکای لاتین پا به جامعهی صنعتی گذاشتهاند. کار در جامعهی صنعتی «بازی در برابر طبیعت مصنوع» است، یعنی بستن انسان به ماشین، یک نظام کار موزون و بسیار هماهنگ.
نوع سوم سازمان اجتماع، سازمان پساصنعتی است. اکثریت نیروی کار دیگر نه در تولید صنعتی یا استخراج کانیها بلکه در فعالیتهایی به کار گمارده میشوند که توسعاً بخش خدمات نامیده میشود. در حال حاضر ایالات متحده، ژاپن و چندین کشور اروپایی به این دسته تعلق دارند. در اینجا بازی، نه بازی علیه طبیعت است و نه بازی انسان علیه ماشین (طبیعت مصنوع) بلکه بازی انسان در برابر انسان است ـ بازی میان افراد در زمین بازیای که تکنولوژی فکری خطوط آن را ترسیم میکند.
وقتی قوانین بازی از اساس دگرگون میشود، اولویتها و کنشها و بازیگران نیز باید دگرگون بشوند. با طرح اجتماعی جدیدی که امروزه در نیمهی راه بنا نهادن آن هستیم، رویههای نهادی و سازمانی ناگزیر از تغییرند. نگاهی نزدیکتر به اصول عمدهی این طرح اجتماعی نو باید به ما این امکان را بدهد که اولویتها را ارزیابی و در کنشها بازنگری کنیم.
ابعاد پنجگانهی جامعهی پساصنعتی
طرح کلی زیر پنج بعد مهم یا اصول طراحی جامعهی پساصنعتی را نشان میدهد. این فهرست با این که الزاماً جامع نیست، روی جنبههایی تأکید میکند که مستقیماً به تحول تکنولوژیک مربوط میشود و تأثیر زیادی بر رفتار شرکتها میگذارد.
اصل محوری سازمان اجتماعی: رمزگذاری دانش نظری، تکنولوژی فکری.
بخش اقتصادی غالب: خدمات انسانی، خدمات حرفهای
جغرافیای اجتماعی / زیرساخت ارتباطات
مسائل سیاسی: سیاست علم و آموزش، جهانی شدن اقتصاد
گرایش زمانی: گراش به آینده
اصل محوری سازمان اجتماعی
در شناسایی نظام اجتماعی در حال ظهور که بخشی از آن را تکنولوژی شکل داده است، تنها در گرایشهای نمایان نیست که به جستوجوی درک تغییرات بنیادین اجتماعی میپردازیم. میتوان «گرایشهای کلان» بیشماری را شناسایی کرد و همچنان از سازوکارهای اصلی تحول غافل ماند. سازوکارهای تحول بنیادین در صفت ممیزه و به اصطلاح گرهی عصبی، یا عصبهای مرکزی نظام جدید تجسم یافته است. بنابراین تغییر محوری که در اینجا با آن سروکار داریم تنها فاصله گرفتن از تولید صنعتی، یا گذار از سرمایه و مالکیت به دانش به مثابهی منبع جدید قدرت نیست. مکانیسم زیربنایی در تغییر خصلت خود دانش نهفته است.
همانگونه که در فصل پیش دیدیم، امروزه نوآوری و تحول از رمزگذاری دانش نظری سرچشمه میگیرند، نه از فرایند آزمون و خطا یا «صناعتگری خلاقانه». این تغییر هم در ایجاد دانش جدید و هم در تولید کالا و خدمات، فوقالعاده مهم است. هر جامعهی مدرن به برکت نوآوری و رشد که بنیان آن بر کاربرد دانش نظری استوار است، زندگی میکند.
نکتهی اساسی این است که در جهان پساصنعتی، دانش و اطلاعات به منابع استراتژیک و دگرگونکنندهی جامعه تبدیل میشوند، درست همان گونه که سرمایه و کار منابع استراتژیک و دگرگونکنندهی جامعهی صنعتی بودند. شرکتهایی که میخواهند در کوران رقابت باقی بمانند میبایست به دانش و اطلاعات نه به مثابهی یکی از منابع متعدد بلکه به مثابهی مهمترین منبع بنگرند. طبیعتاً کارکنانی که اطلاعات و دانش را به محصولات و خدمات عینی تبدیل میکنند میبایست از آموزش کافی برخوردار باشند و به طور مستمر بازآموزی شوند.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
*مقاله درمورد کایزن و مدیریت کیفیت*
از 1986 که کتاب کایزن منتشر شد، واژة «کایزن» به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی مدیریت مطرح و پذیرفته شد.
فرهنگ جدید لغات آکسفورد، واژه کایزن را روشی مستمر در بهبود کار، اثربخشی فردی و نظایر آن در قالب فرهنگ کار بیان میکند. این واژه در دستور زبان انگلیسی جایگاه خاصی دارد.
در زبان ژاپنی، کایزن یعنی بهبود مستمر، البته بهبودی که همگان اعم از مدیران و کارکنان باید به آن توجه کنند و تقریباً کم هزینه باشد. فلسفة کایزن، براین اساس بنا شده که شیوة زندگی ما اعم از کاری، اجتماعی و خانوادگی، بر تلاش در جهت بهبود مستمر تمرکز یابد. این مفهوم برای بسی اری از ژاپنیها به قدری عادی و روشن است که حتی متوجه دارا بودن و انجام آن نیستند. کایزن سهم بزرگی در موفقیت رقابتی ژاپنیها داشته است.
گرچه بهبودهای تحت عنوان کایزن کوچک به نظر میرسند ولی فرایند کایزن در بلندمدت، نتایج چشمگیر و هیجانآوری خواهد داشت. مفهوم کایزن، پاسخ به این سؤال است که چرا شرکتها در ژاپن برای مدتی طولانی، ساکن و بدون حرکت نمیمانند. تفکر مدیران، در کشورهای غربی، برای ایجاد تغییرات عمده و نوآوری در فناوری، بر این اصل استوار است که در کوتاهترین زمان، به آخرین مفاهیم مدیریت و روشهای تولید دست یابند. تأثیر نوآوری در تغییرات فناوری، چشمگیر و جالب توجه است، در حالی که فعالیتهای کایزن، در کوتاهمدت اغلب هیجانی ندارند و بیسروصدا هستند. واقعیت این است که نوآوری حرکتی سریع برای تغییر فناوری است اما نتایج ناشی از آن اغلب با مشکلاتی همراه است. فرایند کایزن بر پایه تفکر عقل سلیم استوار است و با اجرای فعالیتهایی کم هزینه، باعث پیشرفتهای خارقالعادهای میشود. در کایزن دستیابی به موفقیت با خطرپذیری کمتری همراه است و مدیران را متحمل هزینههای گزافی نمیکند.
بیشتر فعالیتهای بینظیر مدیریتی در ژاپن مانند کنترل کیفیت جامع[1]، کنترل کیفیت در سطوح شرکت[2] حلقههای کنترل کیفیت[3] و روابط کار به روش ژاپنی[4] در واژه کایزن خلاصه میشود. استفاده از کایزن به جای واژههایی مانند بهرهوری، کنترل کیفیت جامع، تولید بدون عیب[5]، تولید بهنگام[6] و سیستم پیشنهادها[7]؛ تصویر واضحتری از عملکرد کارخانههای ژاپنی را نشان میدهد. کایزن مانند چتری همة این فعالیتها را پوشش میدهد. البته این فعالیتها، منحصر به مدیریت ژاپنی نیست و مدیران در هر کجای دنیا میتوانند به صورت اصول پایه آن را به کار گیرند. هر شرکتی در هر نقطه از جهان و از هر ملیتی، با برداشتن گامهای استوار و انجام فرایندهای صحیح باید کایزن را به کار برد و از آن بهره گیرد. نمودار (1-1) جز کایزن را نشان میدهد.
مدیریت باید بعضی مفاهیم اصلی و سیستمها را برای تشخیص راهبرد کایزن و عمل به آن بیاموزد، پارهای از این مفاهیم عبارتند از:
· کایزن و مدیریت
· تأکید بر فرایند، به جای تأکید بر نتیجه هدف
· پیروی از چرخههای (برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا) و (استانداردسازی، اقدام، ممیزی و اجرا)
· اولویت بخشی به کیفیت در درجه نخست
· اظهارنظر براساس آمار و دادههای صحیح
· مشتری را فرایند بعدی قلمداد کردن.
از دیدگاه کایزن مدیریت دو وظیفه مهم نگهداری وضع موجود و بهبودبخشی به فرایندها را برعهده دارد (شکل 1-1). نگهداری وضع موجود، شامل آن دسته از فعالیتهایی است که برای حفظ فناوری جاری، اقدامات مدیریتی، استانداردهای اجرایی و استقرار آنها، از طریق آموزش انجام میشود. مدیریت از طریق حفظ و نگهداری وضع موجود، شرایطی فراهم میکند که هرکس بتواند از رویههای استاندارد عملیات تبعیت کند. اما بهبود بخشی به فعالیتهایی اتلاق میشود که در جهت ارتقای استانداردهای جاری انجام میشوند. بنابراین تصور ژاپنیها از مدیریت، تلفیقی از دو مفهوم نگهداری و بهبودبخشی است.
همانطور که در شکل 2-1 نشان میدهد فرایند بهبود به دو صورت کایزن و نوآوری از یکدیگر متمایز میشود. کایزن، بیانگر بهبودهای کوچک است که در نتیجه تلاشهای هدایتگرانه ایجاد میشود، اما نوآوری، شامل بهبود چشمگیر و خارقالعاده در نتیجه سرمایهگذاریهای کلان است. به دلیل جذابیت نوآوری مدیران غربی صبر و تحمل ندارند و منافعی را که کایزن در طولانی مدت برای شرکت به وجود میآورد نادیده یا دست کم میگیرند. کایزن بر تلاشهای فردی، باورها، ارتباطات، آموزش، کار تیمی، به کارگیری قدرت تفکر نیروی کار، انضباط فردی، عقل سلیم و بهبودهای کمهزینه تأکید ویژهای دارد. از آنجا که کایزن روندی پایدار و دربرگیرنده تمامی کارکنان شاغل در سازمان میباشد، تمامی افراد مسئول در سلسله مراتب مدیریت همانگونه که در شکل 1-1 نشان داده شده با برخی از جنبههای کایزن ارتباط پیدا میکنند.
کایزن، مروج اندیشه روند گراپی است، زیرا بهبود فرایندها منجر به بهبود نتایج خواهد شد. بروز نارسایی در دستیابی به نتایج برنامهریزی شده، نشانة وجود نارسایی در فرایند است. مدیریت باید فرایندنگر باشد و با تشخیص خطاهای فرایند آنها را اصلاح کند. کایزن، بر تلاشهای انسانی تأکید دارد و این امر کاملاً مغایر با تفکر غربیهاست که بر نتیجه هدف تأکید میکنند.
نگرش از طریق تأکید بر فرایند، باید در معرفی راهبردهای مختلف کایزن به کار گرفته شود تا این راهبردها با موفقیت همراه باشند. راهبردها عبارتند از: چرخة برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا (PDCA)؛ چرخة استانداردسازی، اقدام، ممیزی و اجرا (SDCA)؛ کیفیت برتر، کاهش هزینههای تولید، تحویل به موقع سفارشات، مدیریت کیفیت جامع؛ تولید بهنگام؛ و نگهداری و تعمیرات. راهبردهای کایزن در بسیاری از شرکتها به دلیل بیتوجهی به فرایند، موفق نبودهاند. مهمترین عامل در توفیق فرایند کایزن، تعهد و حضور مدیر ارشد در صحنه است.
تفاوت میان تفکر روندگرا و تفکر نتیجهگرا در فعالیتهای تجاری در نمودار 81- نشان داده شده است. با دقت در نقش مدیر متوجه خواهیم شد که نقش حمایتی و ایجاد انگیزه بر بهبود روندها تأکید دارد، در حالی که نقش کنترلی به نتیجه کار اهمیت میدهد. مفهوم کایزن بر نقش حمایتی و ایجاد انگیزه از سوی مدیریت در میان کارکنان برای بهبود روندها تأکید میکند. از یک سو مدیر به توسعه معیارهای روندگرا نیاز دارد. از سوی دیگر مدیریت کنترلی تنها به عملکرد یا معیارهای نتیجهگرا توجه دارد. برای رعایت اختصار معیار روندگرا را با حرف «ر» و معیار نتیجهگرا را با حرف «ن» نشان دادهایم.
معیار «ر» به علت توجه به تلاش کارکنان و اغلب نیاز به دگرگونی رفتاری به دیدگاه بلندمدت نیاز دارد در حالی که معیار «ن» بیشتر حالت مستقیم داشته و کوتاهمدت میباشد.
اولین گام در فرایند کایزن، برقراری چرخه برنامهریزی، اقدام ممیزی و اجرا (PDCA) یا چرخه دمینگ است زیرا این چرخه وسیلهای مطمئن برای تداوم کایزن و تحقق خطمشیهای راهبردی و بهبود استانداردهاست. این چرخه از مهمترین فعالیتهایی است که بر فرایند تأکید میکند (شکل 3-1).
منظور از برنامهریزی، تعیین هدف، برای ایجاد بهبود میباشد. زیرا کایزن راه زندگی است و به صورت هدف برای ایجاد بهبود در هر زمینهای استفاده میشود. منظور از اقدام، انجام فعالیتهای منظم برای تحقق برنامة تدوین شده است. منظور از ممیزی، مقایسه وضعیت جدید با شرایط پیشبینی شده و حصول اطمینان از اثربخشی برنامههاست. منظور از اجرا، یعنی به کارگیری استاندارد جدید و خلق فرایندهای موثری است که از وقوع مجدد مشکل اولیه پیشگیری کند و راه را برای دستیابی به پیشرفتهای بیشتر هموار سازد. از آنجایی که کارکنان، موقعیتهای تازه را میپسندند و اغلب چرخه بهبود را تجربه نکردهاند، مدیریت باید برای استقرار چرخه برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا (PDCA) پیشقدم شود.
[1] - Total Quality Control
[2] - Company Wide Quality Control
[3] - Quality circles
[4] - Style of labor relations
[5] - Zero Defects (ZD)
[6] - Just In Time (JIT)
[7] - Suggestion system
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 326 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
در این فایل تعدادی موضوع پیشنهادی برای تسهیل انتخاب موضوع پایان نامه مدیریت قرار داده شده است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 130 |
*مقاله درمورد اصول سرپرستی*
اصول سرپرستی
مقدمه
بنام خدا
من قصد دارم با تلاش خودم و به امید خدا تحصیلاتم را ادامه بدهم تا بتوانم تواناییهای علمی و عملی خود را بالا برده، در کنار درس کار هم انجام دهم، در این صورت میتوانم اشکالات کارم را در کنار تحصیلاتم رفع کنم و در حین تحصیل موارد تازه و جدیدی بیاموزم .
اگر بتوانم در آینده شرکتی را اداره کنم و مدیر شرکتی بشوم ، مدیری خواهم بود که کاملاً جدی و در عین حال خوشرو با مخاطبم برخورد کنم در کمال آرامش و اطمینان خاطر صحبت کنم، پوشش و برخوردم طوری باشد که بتواند اعتماد طرف مقابلم را جذب کند ، در مورد همکارانم رفتار خوبی داشته باشم به طوری که آنها از کار کردن با من راضی باشند.
مدیری خواهم بود که از نظر عملی آنقدر پیشرفت کرده باشم که بتوانم صریح در مورد مسألهای اظهار نظر نموده و اگر مشکلی بود بتوانم به درستی آن را تشخیص داده و برطرف نمایم.
مشکلاتی را که در محل کار سبب ناراحتی و مشغلة فکری کارکنانم
میشود را از میان برمیدارم و اگر کاری به من مراجعه شد کاملاً درست، صحیح و کامل انجامش میدهم و مشکلی در کارم نباشد تا بتوانم مراجعه کنندهام را راضی کنم.
میخواهم از تمام وسایل و لوازم ضروری مربوط و در ارتباط با کارم استفاده نمایم و شرکتم را به کلیه وسایل پیشرفته و مورد نیاز حرفهام که جزء وسایل روز دنیا هستند مجهز نمایم.
در مورد برخورد با فردی که برای کار به من مراجعه کرده بعد از اطمینان از درستی و بیعیب و نقص بودن کارشان با ایشان قرارداد تنظیم مینمایم، تا به این وسیله اعتماد و اطمینان طرف مقابلم را جلب نمایم.
جدی ـ خوش برخورد ـ اعتماد به نفس ـ آرام ـ منظم ـ صبور ـ سخنران ـ لایق و شایسته ـ استفاده از وسایل پیشرفته ـ پیشرفت علمی ـ فکور ـ سیاستمدار
گر چه مدیریت به مفهوم کلی آن سابقهای به قدمت زندگی انسان و حتی بیشتر از آن را دارد، اما آنچه که به نام دانش مدیریت برای مدیریت سازمانها و مؤسسات، به خصوص مؤسسات انتفاعی تکامل پیدا کرده است، مربوط به اواخر قرن نوزدهم و عمدتاً قرن بیستم است. تا قبل از قرن بیستم سازمانها در مقیاسی کوچک و با استفاده از روشهای ساده اداره میشدند و هنوز پیچیدگی امروز خود را پیدا نکرده بودند، در حالی که امروز مدیریتها با مسایل گوناگونی همچون جمعیت فزاینده ، رکود، آگاهی اجتماعی، کمبود منابع ـ به خصوص منابع انرژی، تورم، تأمین رفاه، رقابت و نظایر آن روبرو هستند. رعایت همة این مسایل ، همراه با بزرگ شدن نسبی سازمانها و پیشرفت تکنولوژی و استفاده از علوم ریاضی، اقتصاد و کامپیوتر پیچیدگی مدیریت را بیشتر کرده است.
پیشرفت مدیریت تا انقلاب صنعتی ، هماهنگ و محسوس نبود. در سال 1776، آدام اسمیت با اطلاعاتی که از کارخانة سنجاقسازی به دست آورده بود محسنات تقسیم کار را اعلام کرد که خود گامی در جهت سازماندهی و میریت بود. البته قبل از آدام اسمیت نیز در زمینة مدیریت، در برخی کشورها روشهایی آزمایش شده بود مثل روشی که در «کارخانة کشتیسازی» و نیز در ایتالیا در قرن پانزدهم به کار گرفته شد یعنی روش «خط زنجیر» که در آن قطعات برای ساختن کشتی، با نظم پشت سر هم قرار میگرفتند.
در سال 1832چارلز بابیج (1871ـ1792) ریاضیدان انگلیسی و سازندة ماشین حساب مقالهای به نام «دربارة اقتصاد ماشینها و کارخانهها»در زمینة تولید نوشت. بابیج در این مقاله برای اولین بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعیین مقدار دستمزد و نیز مفاهیمی از مهندسی صنعتی را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بیرد نوشتههای بابیج مبنای کارها و مطالعات تیلور برای تدوین مدیریت علمی قرار گرفت.
علاوه بر بابیج، هنری تاون نیز یکی از نویسندگان مدیریت علمی است که قبل از تیلور و همزمان با او، با بهرهگیری از تجربة طولانی خود در مدیریت شرکت صنعتی «ییل و تاون» در سال1921 مقالهای به نام «مهندس به عنوان یک اقتصاددان» را به نگارش در آورد. در ابن مقاله او نیاز مدیران را به قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل اطلاعات و طبقهبندی اطلاعات به منظور رفع مشکلات و همچنین نیاز آنها را به دیدن دورههای آموزش مدیریت در دانشگاهها، مورد تأکید قرار میدهد. به این ترتیب نویسندگان مختلف در گوشه و کنار مطالبی مینوشتند، اما آنچه که به صورت مدون در زمینة مدیریت تهیه و ارائه شد توسط تیلور انجام گرفت که به عنوان بنیانگذار مکتب کلاسیک در مدیریت شناخته شده است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
*مقاله درمورد کایزن و مدیریت کیفیت*
از 1986 که کتاب کایزن منتشر شد، واژة «کایزن» به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی مدیریت مطرح و پذیرفته شد.
فرهنگ جدید لغات آکسفورد، واژه کایزن را روشی مستمر در بهبود کار، اثربخشی فردی و نظایر آن در قالب فرهنگ کار بیان میکند. این واژه در دستور زبان انگلیسی جایگاه خاصی دارد.
در زبان ژاپنی، کایزن یعنی بهبود مستمر، البته بهبودی که همگان اعم از مدیران و کارکنان باید به آن توجه کنند و تقریباً کم هزینه باشد. فلسفة کایزن، براین اساس بنا شده که شیوة زندگی ما اعم از کاری، اجتماعی و خانوادگی، بر تلاش در جهت بهبود مستمر تمرکز یابد. این مفهوم برای بسی اری از ژاپنیها به قدری عادی و روشن است که حتی متوجه دارا بودن و انجام آن نیستند. کایزن سهم بزرگی در موفقیت رقابتی ژاپنیها داشته است.
گرچه بهبودهای تحت عنوان کایزن کوچک به نظر میرسند ولی فرایند کایزن در بلندمدت، نتایج چشمگیر و هیجانآوری خواهد داشت. مفهوم کایزن، پاسخ به این سؤال است که چرا شرکتها در ژاپن برای مدتی طولانی، ساکن و بدون حرکت نمیمانند. تفکر مدیران، در کشورهای غربی، برای ایجاد تغییرات عمده و نوآوری در فناوری، بر این اصل استوار است که در کوتاهترین زمان، به آخرین مفاهیم مدیریت و روشهای تولید دست یابند. تأثیر نوآوری در تغییرات فناوری، چشمگیر و جالب توجه است، در حالی که فعالیتهای کایزن، در کوتاهمدت اغلب هیجانی ندارند و بیسروصدا هستند. واقعیت این است که نوآوری حرکتی سریع برای تغییر فناوری است اما نتایج ناشی از آن اغلب با مشکلاتی همراه است. فرایند کایزن بر پایه تفکر عقل سلیم استوار است و با اجرای فعالیتهایی کم هزینه، باعث پیشرفتهای خارقالعادهای میشود. در کایزن دستیابی به موفقیت با خطرپذیری کمتری همراه است و مدیران را متحمل هزینههای گزافی نمیکند.
بیشتر فعالیتهای بینظیر مدیریتی در ژاپن مانند کنترل کیفیت جامع[1]، کنترل کیفیت در سطوح شرکت[2] حلقههای کنترل کیفیت[3] و روابط کار به روش ژاپنی[4] در واژه کایزن خلاصه میشود. استفاده از کایزن به جای واژههایی مانند بهرهوری، کنترل کیفیت جامع، تولید بدون عیب[5]، تولید بهنگام[6] و سیستم پیشنهادها[7]؛ تصویر واضحتری از عملکرد کارخانههای ژاپنی را نشان میدهد. کایزن مانند چتری همة این فعالیتها را پوشش میدهد. البته این فعالیتها، منحصر به مدیریت ژاپنی نیست و مدیران در هر کجای دنیا میتوانند به صورت اصول پایه آن را به کار گیرند. هر شرکتی در هر نقطه از جهان و از هر ملیتی، با برداشتن گامهای استوار و انجام فرایندهای صحیح باید کایزن را به کار برد و از آن بهره گیرد. نمودار (1-1) جز کایزن را نشان میدهد.
مدیریت باید بعضی مفاهیم اصلی و سیستمها را برای تشخیص راهبرد کایزن و عمل به آن بیاموزد، پارهای از این مفاهیم عبارتند از:
· کایزن و مدیریت
· تأکید بر فرایند، به جای تأکید بر نتیجه هدف
· پیروی از چرخههای (برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا) و (استانداردسازی، اقدام، ممیزی و اجرا)
· اولویت بخشی به کیفیت در درجه نخست
· اظهارنظر براساس آمار و دادههای صحیح
· مشتری را فرایند بعدی قلمداد کردن.
از دیدگاه کایزن مدیریت دو وظیفه مهم نگهداری وضع موجود و بهبودبخشی به فرایندها را برعهده دارد (شکل 1-1). نگهداری وضع موجود، شامل آن دسته از فعالیتهایی است که برای حفظ فناوری جاری، اقدامات مدیریتی، استانداردهای اجرایی و استقرار آنها، از طریق آموزش انجام میشود. مدیریت از طریق حفظ و نگهداری وضع موجود، شرایطی فراهم میکند که هرکس بتواند از رویههای استاندارد عملیات تبعیت کند. اما بهبود بخشی به فعالیتهایی اتلاق میشود که در جهت ارتقای استانداردهای جاری انجام میشوند. بنابراین تصور ژاپنیها از مدیریت، تلفیقی از دو مفهوم نگهداری و بهبودبخشی است.
همانطور که در شکل 2-1 نشان میدهد فرایند بهبود به دو صورت کایزن و نوآوری از یکدیگر متمایز میشود. کایزن، بیانگر بهبودهای کوچک است که در نتیجه تلاشهای هدایتگرانه ایجاد میشود، اما نوآوری، شامل بهبود چشمگیر و خارقالعاده در نتیجه سرمایهگذاریهای کلان است. به دلیل جذابیت نوآوری مدیران غربی صبر و تحمل ندارند و منافعی را که کایزن در طولانی مدت برای شرکت به وجود میآورد نادیده یا دست کم میگیرند. کایزن بر تلاشهای فردی، باورها، ارتباطات، آموزش، کار تیمی، به کارگیری قدرت تفکر نیروی کار، انضباط فردی، عقل سلیم و بهبودهای کمهزینه تأکید ویژهای دارد. از آنجا که کایزن روندی پایدار و دربرگیرنده تمامی کارکنان شاغل در سازمان میباشد، تمامی افراد مسئول در سلسله مراتب مدیریت همانگونه که در شکل 1-1 نشان داده شده با برخی از جنبههای کایزن ارتباط پیدا میکنند.
کایزن، مروج اندیشه روند گراپی است، زیرا بهبود فرایندها منجر به بهبود نتایج خواهد شد. بروز نارسایی در دستیابی به نتایج برنامهریزی شده، نشانة وجود نارسایی در فرایند است. مدیریت باید فرایندنگر باشد و با تشخیص خطاهای فرایند آنها را اصلاح کند. کایزن، بر تلاشهای انسانی تأکید دارد و این امر کاملاً مغایر با تفکر غربیهاست که بر نتیجه هدف تأکید میکنند.
نگرش از طریق تأکید بر فرایند، باید در معرفی راهبردهای مختلف کایزن به کار گرفته شود تا این راهبردها با موفقیت همراه باشند. راهبردها عبارتند از: چرخة برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا (PDCA)؛ چرخة استانداردسازی، اقدام، ممیزی و اجرا (SDCA)؛ کیفیت برتر، کاهش هزینههای تولید، تحویل به موقع سفارشات، مدیریت کیفیت جامع؛ تولید بهنگام؛ و نگهداری و تعمیرات. راهبردهای کایزن در بسیاری از شرکتها به دلیل بیتوجهی به فرایند، موفق نبودهاند. مهمترین عامل در توفیق فرایند کایزن، تعهد و حضور مدیر ارشد در صحنه است.
تفاوت میان تفکر روندگرا و تفکر نتیجهگرا در فعالیتهای تجاری در نمودار 81- نشان داده شده است. با دقت در نقش مدیر متوجه خواهیم شد که نقش حمایتی و ایجاد انگیزه بر بهبود روندها تأکید دارد، در حالی که نقش کنترلی به نتیجه کار اهمیت میدهد. مفهوم کایزن بر نقش حمایتی و ایجاد انگیزه از سوی مدیریت در میان کارکنان برای بهبود روندها تأکید میکند. از یک سو مدیر به توسعه معیارهای روندگرا نیاز دارد. از سوی دیگر مدیریت کنترلی تنها به عملکرد یا معیارهای نتیجهگرا توجه دارد. برای رعایت اختصار معیار روندگرا را با حرف «ر» و معیار نتیجهگرا را با حرف «ن» نشان دادهایم.
معیار «ر» به علت توجه به تلاش کارکنان و اغلب نیاز به دگرگونی رفتاری به دیدگاه بلندمدت نیاز دارد در حالی که معیار «ن» بیشتر حالت مستقیم داشته و کوتاهمدت میباشد.
اولین گام در فرایند کایزن، برقراری چرخه برنامهریزی، اقدام ممیزی و اجرا (PDCA) یا چرخه دمینگ است زیرا این چرخه وسیلهای مطمئن برای تداوم کایزن و تحقق خطمشیهای راهبردی و بهبود استانداردهاست. این چرخه از مهمترین فعالیتهایی است که بر فرایند تأکید میکند (شکل 3-1).
منظور از برنامهریزی، تعیین هدف، برای ایجاد بهبود میباشد. زیرا کایزن راه زندگی است و به صورت هدف برای ایجاد بهبود در هر زمینهای استفاده میشود. منظور از اقدام، انجام فعالیتهای منظم برای تحقق برنامة تدوین شده است. منظور از ممیزی، مقایسه وضعیت جدید با شرایط پیشبینی شده و حصول اطمینان از اثربخشی برنامههاست. منظور از اجرا، یعنی به کارگیری استاندارد جدید و خلق فرایندهای موثری است که از وقوع مجدد مشکل اولیه پیشگیری کند و راه را برای دستیابی به پیشرفتهای بیشتر هموار سازد. از آنجایی که کارکنان، موقعیتهای تازه را میپسندند و اغلب چرخه بهبود را تجربه نکردهاند، مدیریت باید برای استقرار چرخه برنامهریزی، اقدام، ممیزی و اجرا (PDCA) پیشقدم شود.
[1] - Total Quality Control
[2] - Company Wide Quality Control
[3] - Quality circles
[4] - Style of labor relations
[5] - Zero Defects (ZD)
[6] - Just In Time (JIT)
[7] - Suggestion system
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 453 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
*مقاله درمورد بررسی سازه ها وراههای ارتقای اثر بخشی نیروی کار*
چکیده :
امروزه بررسی راهبردی سازه ها و ساز وکارهای اثر بخشی از موارد مسلم تحول آفرینی و استقرار نظام بهبود فرایندهای کار قلمداد می شود عامل انسانی از دو زاویه متعارض یکی خلاقیت ، جمود ، و دیگری کار آفرینی – انهدام بازده سازمانها ، نقش زیر بنایی در موفقیت واثر بخشی سازمان و مدیریت دارد .
مقاله حاضر درصدد شناسایی بافت درونی ، تعبیه اسکلت پیکره اثر بخشی و ارائه راهکارهای هدایت مولفه های بهبود اثر بخشی سازمانی است .
مقدمه :
امروز سازمانها به حدی گسترده و پیچیده شده اند که بدون علم سازمان و مدیریت و بهره گیری از توانمندی ، فراست و مهارتهای سالها تجربه سازمانی نه می توان سازمان را به خوبی درک وتحلیل کرد ونه می توان آن را رهبری و مدیریت نمود . همان طور که بدون علم و ممارست درهر رشته تخصصی نمی توان از آن بهره برداری کرد علم مدیریت به لحاظ پیچیدگی ذهنی بودن ، وناهمگنی محیط واعضای سازمان بسیار
سخت تر از هر علمی است که محیط آن جنبه فیزیکی و واقعی دارد.
جامعه نمی تواند از این پس شاهد وارد آوردن ضرر از طرف افرادی باشد که بدون آگاهی از علم مدیریت صرفا به لحاظ پیروی از حلقه مراعات ( روابط ) و شیرینی منصبهای مدیریت وبا مستقر نشدن در حرفه مرتبط با رشته تحصیلی و تخصصی خود مشاغل حساس مدیریت سازمانها را اشغال کنند اینان تلاش می کنند صرفا با بهره گیری از سطوح اخلاقی و ارزشهای اجتماعی این عصر بدون کوچکترین آگاهی از نظریه و قوانین تحلیلی رشته ای و علم بسیار حساس و پیچیده مدیریت ، اداره امور سازمانها را بر عهده گیرند .
همه افراد دلسوز در این جامعه بارها شاهد حلقه شوم و دور باطل افکار مدیران و محو شدن برنامه ها وعملیات سازمانها بوده اند ، آثار سوء این نوع تصمیم گیریها موجب معدوم کردن کیفیت و انگیزشهای کاری منابع انسانی سازمانها می شود که گهگاه می بینیم فردی در منصب مدیریت می نشیند که ازعلم و جوهره ظریف مدیریت واداره سازمان و نحوه دستیابی به اثر بخشی سازمانی بهره چندانی ندارد .
اثر بخشی که بعد کیفی بهره وری است درارتباط بسیار نزدیک با کیفیت و توان کاری
نیروی انسانی است این شاخص نشانگر نسبت : 1- هدفهای واقعی به هدفهای پیش بینی شده و 2- عملکرد واقعی به عملکرد مورد انتظار است وا زطریق بازده نیروی کار و سازمان اندازه گیری می شود اثر بخشی در واقع با هدفهای مدیر وسازمان مشخص می شود وهویت پیدا می کند عرصه شاخصهای سنجش اثر بخشی در چارچوب : 1- میزان دستیابی به هدفهای مورد انتظار 2) کیفیت کار 3) سرعت و دقت کار و 4) جوششهای درونی بهبود و خلاقیت قرار می گیرد البته در تعیین اثر بخشی باید میان اثر بخشی هدفهای فردی ، سازمانی ، و مدیریت تفاوت قائل شد از آنجا که یکی از خصیصه های تحقق تفکرات واراده مدیریت در سازمانها استفاده از مجاری قدرت است لازم است میان مجاری قدرت سازمانی مقام و مجاری قدرت شخصی در کسب موفقیت و اثر بخشی تمییز قائل شد ، هر چند که منظور از قدرت میزان توانایی تاثیر گذاری بر رفتار افراد است در صورتی که شخصیت سازمانی قادر باشد افراد سازمان را به انجام دادن کار معینی ترغیب کند ، آن شخصیت دارای قدرت سازمانی مقام است درحالی که قدرت شخصی از مجاری قدرت زیر دستان در انجام دادن فعال کار ، نشئت می گیرد بهترین وضعیت برای مدیریت سازمان ، جمع کردن این دو نوع مجاری قدرت در شخص مدیر است یعنی هم پذیرای او باشند دوستش بدارند ، به او احترام حرفه ای و شخصیتی بگذارند وهم از او پروا ، حیا و اطاعت پذیری بالایی داشته باشند وحتی بترسند در این میان بازده میزان کوشش وهدایت مدیریت مطرح میشود که بر آن اساس فرد می کوشد بر رفتار دیگری تاثیر بگذارد وبه آن جهت بدهد و آن را در قلمرو و ابستگی وارد کند . میزان موفقیت افراد در سازمان را با بازده ( قدرت تولیدی ) گروه تحت رهبری آنها اندازه گیری می کنند .
موفقیت با چگونگی گرایش ، رفتار ، و عملکرد فرد و گروه ارتباط دارد ، اما اثر بخشی نشانه وضع درونی و میزان آمادگی اولیه فرد و گروه برای انجام دادن کار است لذا ماهیت گرایشی و انگیزشی دارد مدیر بهره مند از قدرت سازمانی ، از شیوه های مستقیم نظارت استفاده می کند ودر مسیر دستیابی به موفقیت سازمانی گام بر می دارد اما اثر بخشی زمانی نمایان می شود که مدیر بر قدرت شخصی وبهره گیری از مجازی آن با اعمال نظارت کلی تر و جلوه های غیر مستقیم تاکید داشته باشد .
قدرت مقام در سازمان درچارچوب سلسله مراتب و تفکیک عمودی از بالا و پایین تفریض می شود در حالی که قدرت شخصی از پایین به بالا بر اثر پذیرش زیر دستان و درعرصه ترکیب وساز و کارهای دستیابی به هدفهای مشترک به وجود می آید مدیری که قدرت اعمال نفوذ (موقت ) بر رفتار دیگران دارد می تواند موفق اما ناموثر باشد در صورتی مدیری موفق واثر بخش شناخته می شد که صاحب مجاری اعمال نفوذ فکری ، حرفه ای ، وانگیزشی بر نیروی کار برای بالا بردن بهره وری سازمان باشد ( هالس 1994 هرسی و بلانچارد ، 1378 ) در نمودار شماره 1 نمایش هندسی تعامل قدرت شخصی ، اثر بخشی و نظارت در نمودار شماره 2 نمایش هندسی تعامل قدرت سازمانی موفقیت و نظارت ارائه شده است .
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مقاله درمورد شغل حسابداری
شغل حسابداری
هدف :
حسابداری یک سیستم است که در آن فرآیند جمعآوری، طبقهبندی ، ثبت، خلاصه کردن اطلاعات و تهیه گزارشهای مالی و صورتهای حسابداری در شکلها و مدلهای خاص انجام میگیرد. تا افراد ذینفع درون سازمانی مثل مدیران سازمان و یا برونسازمانی مثل بانکها، مجمع عمومی سازمان مورد نظر و یا مقامات مالیاتی بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند. به همین دلیل فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد، بیشتر دفتردار است تا حسابدار. چرا که گزارشهای این دسته از افراد مطابق استاندارد نیست و پردازش کافی نمیشود و بیشتر تراز حسابها میباشد. برای مثال یک حسابدار تجربی نمیتواند براحتی بین دارایی کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و یا نمیداند که چگونه باید معاملات ارزی را در دفاتر ثبت کرد.
حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات، دادههای خام مالی را دریافت نموده، آنها را به نظم در میآورد.
محصول نهایی نظام حسابداری گزارشها و صورتهای مالی است که مبنای تصمیمگیری اشخاص ذینفع (مدیران ، سرمایهگذاران ، دولت و ...) قرار میگیرد.
ماهیت :
یک حسابدار متخصص، در آینده میتواند مدیر مالی یک سازمان یا شرکت گردد یعنی میتواند به مدیریت یک شرکت ایده بدهد که منابع موجودش را در چه راههایی سرمایهگذاری نماید تا استفاده بهینه کند و یا اگر شرکت به منابع مالی جدید نیاز داشت یک مدیر مالی بر اساس دانش آکادمیک خود میتواند بگوید که از چه طریقی باید تامین مالی کرد. و مجموع این فعالیتها خارج از توانایی یک حسابدار تجربی است.
«حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که با فراهمکردن اطلاعات لازم کمک میکند تا سرمایهگذارها، اعتبار دهندگان، مدیران و دولت نسبت به مسائل اقتصادی بهتر بتوانند، تصمیم بگیرند. برای مثال اگر شخصی بخواهد در یک شرکتی سرمایهگذاری کند، تمایل دارد که وضعیت مالی آن شرکت و یا نتایج عملیات آن شرکت را در طی سالهای قبل بداند. موضوعاتی که به صورت گزارشهای مالی توسط حسابداران تهیه میشود.