تاریخ ایران و تاریخ پزشکی ایران

اصل و پایه­ی پزشکی جهان – تاریخچه پزشکی ایران – اولین پزشک و جراح – اولین جراحی آسیا – علل بیماری و بهداشت سومر – اسطوره ی گیل گمش – تاریخچه پزشکی سایر ملل – مصر – آشور و بابل – هند – اولین مایه­کوبی و اولین بیمارستان – سوما – یونان و روم – ارسطو – بقراط – جالینوس – چین – طب قوم یهود – طب سرخپوستان آمریکا
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 200 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 198
تاریخ ایران و تاریخ پزشکی ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست جلد اول:

فصل اول قبل تاریخ

اصل و پایه­ی پزشکی جهان – تاریخچه پزشکی ایران – اولین پزشک و جراح – اولین جراحی آسیا – علل بیماری و بهداشت.

سومر – اسطوره ی گیل گمش – تاریخچه پزشکی سایر ملل – مصر – آشور و بابل – هند – اولین مایه­کوبی و اولین بیمارستان – سوما – یونان و روم – ارسطو – بقراط – جالینوس – چین – طب قوم یهود – طب سرخپوستان آمریکا.

تمدن در کجا آغاز شده است؟ - اختراع خط – آسیاب­های بادی – مذهب ایران قدیم – آئین­های قبل از زرتشت و معاصر آن – آئین زرتشت – یکتاپرستی زرتشت – زرتشت و پزشکی – مغ ها - تقسیم­بندی پزشکان – آشوپزشک – دادپزشک – کاردپزشک – سیمرغ و سزارین – گیاه پزشک – هوم – مانتره پزشک – ستور پزشک.

دولت ماد – اسارت قوم یهود – نگاهی به تورات (عهد قدیم).

فصل دوم هخامنشیان:

کورش کبیر – ذوالقرنین – کورش و علوم – ساعات آخر زندگانی کورش – کمبوجیه – اصلاح گاهشماری ایرانی – تاریخچه مصر – اولین دموکراسی – داریوش کبیر – داریوش و علوم – داریوش در تورات – خشایارشا – اردشیر اول – فیثاغورث و ایران – بقراط – سوگندنامه بقراط – اردشیر سوم – ضبط صوت ایرانی – تساوی حقوق زن و مرد.

فصل سوم اسکندر و ملوک­الطوایف

اسکندر مقدونی – صورت و سیرت اسکندر – سلوکیان – دولت پنت – دولت آتروپات – دولت پارت و اشکانیان – سورن کیست – خیزش مجدد فرهنگ ایرانی – اشکانیان و علوم – جالینوس – تولد عیسی مسیح – مشترکات ادیان – فرقه نستوری یا مسیحیان آشوری – انجیل­های دیگر – کشف انجیل برنابا – دولت روم – وضع زنان و بردگان رومی.

فصل چهارم: ساسانیان

اردشیر بابکان – انحراف در دین – شاپور اول ساسانی – شاپور دوم – مانی – دانشکده پزشکی گندی شاهپور – روزگار برتری دین مسیح – یزدگرد اول – بهرام گور – خسرو انوشیروان – بزرگمهر حکیم – انوشیروان و زنجیر عدالت – ازدواج محارم و طبقات اجتماعی – خسرو پرویز – پزشکان معاصر خسرو پرویز – نامه حضرت محمد (ص) – انقراض دولت ساسانی – اردشیر سوم – پوراندخت و آذرمیدخت – یزدگرد سوم و علل سقوط ساسانیان – استیلای عرب بر شام – کمک ایرانیان به اعراب و جنگ قادسیه – فیروز سوم – باو – سلمان پارسی – فرزندان سلمان – هنر ساسانی – کتابسوزی دروغ بزرگ.

مقدمه مؤلف:

بسم الله الرحمن الرحیم

ن و القلم و ما یسطرون* ما انت بنعمه ربک بمجنون* و انَّ لک لَاَجراً غیر ممنون و انک لعلی خلقٌ عظیم... و ان یکادُ الذّین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما، سمعو الذِّکر و یقولونَ انَّهُ لمجنون* و ما هو الا ذکرٌ للعالمین.

انگیزه از تألیف چنین کتابی آنست که بدانیم گذشتگان این مرز و بوم همیشه دوستدار علم و عالمان بوده­اند و در پیشرفت علوم مختلف از جمله پزشکی چه زحماتی کشیده­اند. سرزمین ایران به واسطه موقعیت خاص جغرافیائی در چهارراه جهانی قرار داشته و این چهارراه هم چهارراه حوادث بزرگ جهانی بوده و هم چهارراه علوم جهانی و مملکت ایران فقط توسط جهانگشایان بزرگ بوده است که فتح شده است. علت این سقوط­ها موریانه­هائی بوده است که در تنه این درخت به مرور رشد کرده و لذا با توفانی شکسته است ولی هیچ­گاه از ریشه کنده نشده است و مجدداً به نشو و نما پرداخته است. کشور ایران مطالب جدید و خوب را حتی از دشمن خود گرفته و بهترین آن­ها را به فرهنگ خود ممزوج کرده است و جالب آن­که فاتحان را مغلوب فرهنگ خود و مبلغان فرهنگ خود کرده است.

مثلاً اسکندر (الکساندر فرزند فیلیپ مقدونی) را آن­چنان شیفته خود کرد که آن افسارگسیخته را لجام زد و متمایل به خوی ایرانی کرد و حتی لباس­های ایرانی را بر لباس­های نیمه عریان یونانی ترجیح داد و از وزراء ایرانی و امراء ایرانی جهت اداره ممالک فتح شده خود کمک گرفت.

ایرانیان هیچ تعصب کوری نسبت به علوم نداشته و علوم را از چهار گوشه جهان گرفته و با ذوق و هنر ایرانی آمیخته و بسیار شاخ و برگ بر آن افزوده­اند و به جهانیان عرضه کرده­اند و جهان را مدیون خود کرده­اند.

ایرانیان علاوه بر علوم و فنون، باغ­های ایرانی – بیمارستان­های ایرانی – مملکت­داری و دیوانسالاری معماری و شعر و ادب و بسیار چیزهای دیگر را به جهان عرضه کرده­اند.

مثلاً مغولان بی­فرهنگ را رام خود کرده و آن­ها را به فتح بغداد فرستادند، حکومت عباسی که فقط اسمی از آن عظمت قبلی خود داشت و برای حفظ خود تفرقه در میان امیران بلاد اسلامی می­انداخت و بارها سلاطین ایرانی را برضد هم شورانده بود تا تضعیف شوند، حتی سلطان جلال­الدین خوارزمشاه را که برای کمک از خلیفه جهت جنگ با مغولان به عراق رفته بود، نه تنها کمک نکرد بلکه لشگری را برعلیه او فرستاد تا او را تنبیه کند!!

به اعتراف هندوان درخشنده­ترین دوره هند، زمانی بود که مغولان مسلمان با کمک وزراء ایرانی و معماران ایرانی به بازسازی و عمران آن کشور پرداخته­اند و هندوستان مرکزی برای هنرپروران و اهل قلم جهان آن زمان شد.

اینجانب از تألیف دو منظور برای هموطنان داشته که دچار افراط و تفریط ممکن است باشند. اول آن­که به افرادی که هر سخنی را در مورد عظمت گذشته می­شنوند، آن را تمسخر می­کنند و می­گویند از زنده کردن استخوان پوسیده­ها چه نفعی وجود دارد، بگویم که کودک وقتی قدش بلندتر از پدرش می­شود که بر دوش پدر سوار شود.

دوم به افرادی که عظمت ایرانی را فقط محدود به دوره قبل از اسلام می­دانند، بگویم که به اقرار دوست و دشمن اوج درخشش علوم در ایران بعد از ظهور اسلام بوده است، چراکه حصار طبقاتی را شکست و علوم را از انحصار طبقات خاص خارج کرد که حتی یک کفشگرزاده نیز می­توانست دانشمند شود.

و نه قصد دعوای پان­ایرانسیم دارم چراکه این ترفندها توسط خارجیان در ممالک اسلامی ایجاد شده تا تفرقه بیاندازند و حکومت کنند. و جالب است بدانیم کسانی که بیش از همه بر این طبل­ها می­کوبند که به آن طایفه و نژاد وابستگی هم ندارند. مثلاً در ایران جشن­های 2500 ساله شاهنشاهی با خرج زیر انجام شد، در حالی که امیر اسدالله علم بانی آنست و حتی شاه و فرح با آن اسراف­ها مخالف بودند و به اقرار خودش آن­ها را راضی کرده و این نکته را باید دانست که این غلام حلقه به گوش انگلستان از نژاد ایرانی نبوده و از عرب­تباران بوده است.

صدام حسین که آن همه عرب عرب می­کرد و جنگ با ایران را جنگ عرب بر علیه مجوس و تکرار جنگ قادسیه می­دانست، او اصلاً عرب نبوده و روستای او ترک تبار، عرب زبان بوده­اند یا مصری­ها که داعیه رهبری اعراب را دارند، اصلاً عرب نیستند و قبطی هستند و جالب است که صلاح­الدین ایوبی، سلطان مصر و قهرمان پیروز در جنگ صلیبی، یک کرد است.

و همچنین ابومسلم خراسانی نیز تبارش مشخص نیست و یا سلطان محمود غزنوی که ترک بود مسحور سخن بلند فردوسی می­شود که از ترکان تورانی بد می­گوید و هموست که اولین استقلال­دهنده کامل به سرزمین ایرانیان از سلطه عباسیان است.

شاعر نامدار ایران فردوسی هم وقتی می­خواهد از رستم قهرمان شاهنامه سخن بگوید، رستم را آمیخته­ای از نژاد ایرانی و مادرش را عرب و افغانی می­داند و تعصب به خرج نمی­دهد که از او یک نژاد خالص ایرانی منظور کند. و یک انگیزه برای خارجیان که بزرگان ایران را به نام خود جا می­زنند و کارهای آنان را به نام دانشمندان خود و یا خیلی منصف باشند به نام عرب جا می­زنند و از این­که ذکری از ایران بیاورند پرهیز می­کنند و در کتاب­هایشان به نام تمدن اعراب یا طب عربی می­آورند و اگر هم کسی از ایران را نام ببرند فقط می­گویند از یونان اقتباس شده، جالب است حتی اگر یک مجسمه از زیر خاک درآورده شود می­گویند تحت تأثیر هنر یونانی و غرب است.

ارزش چنین کتاب­هائی که به تاریخ علوم می­پردازند در چند زمینه است:

  1. به قول پروفسور کرالو آلفونسو هیچکس نیست که منکر اهمیت و سودمندی تاریخ باشد، گوئی آدمی با ایشان همزمان و هم­سخن شده است. ابن خلدون گوید: فن تاریخ «اندیشه و تحقیق درباره حوادث و مبادی آن­ها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آن­هاست – باید دانست که حقیقت تاریخ خبر دادن از اجتماع انسانی است که همان عمران جهان است و احوالی که بر آن عارض می­شود».

و آگاهی از آن­ها و اندیشه در مسائل و معضلات آن­ها باعث می­شود بدانیم چگونه می­شود از حالات سیاسی و ظهور و سقوط و افت­وخیزهای ملل آگاه شده و از تکرار آن در آینده بکاهیم.

  1. آدمی به پدران و نیاکان خود سرافرازی می­نماید و تکریم این حکیمان و جاودانی کردن اکتشافات و اختراعات و تألیفات ایشان، احسان و انعام به همه بشر است. به قول قرآن (سوره توبه) ان الله لا یضیع اجرالمحسنین.
  2. آن­کس که به عمد از دانستن این­گونه چیزها خودداری کند از بزرگترین لذت و عالی­ترین شادی خاطر که برای هر صاحب عقلی و قدر حال حاضر خود را دانستن را از خود دریغ کرده است.
  3. بعضی علوم قدیمی را کوچک می­شمارند و گمان دارند که هرچه مخالف عقاید و معارف و علوم جدید باشد خطای محض است درحالی­که این­ها نردبان علم بوده­اند و در زمان خودشان حق و درست بوده­اند و ممکن است آن­چه امروز علم حق می­دانیم، نسل بعدی نیز به کوتاهی عقل ما بخندد.
  4. تاریخ علوم مایه عبرت است و ارتباطی ناپیدا از عقل و ادب و روحانیت گذشته با حال دارد.
  5. واجب است این میراث گرانبها را حفظ کرده و به آن افزود، دگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند.
  6. آخرین فایده متصور آن­که با شناختن آداب پژوهش و ابتکار و آفرینش آثار علمی، ما را به راه­هائی که رفته­اند آشنا می­کند و روش­هائی مفید را از نو زنده کند. و علومی که ارتباطی به نیازمندی­های مادی آن روز نداشته­اند روزی مورد استعمال عملی فراوان پیدا کرده است.

در این کتاب می­بینیم که پادشاهان ایرانی از پزشکان خارجی در دربار استفاده می­کرده­اند این نشانه­ی برتری پزشکان غیرایرانی نیست، بلکه از روی سیاست بوده، چراکه از توطئه­های داخلی می­­ترسیدند و عین همین اقدام را سایر پادشاهان در کشورها خودشان نیز انجام می­داده­اند که از پزشکان سایر بلاد در کنار پزشکان خود سود می­برده­اند.

در انتهاء سخنی از آیت­الله خامنه­ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی می­آوریم که در مورد خودباوری است در جمع اساتید و دانشجویان ایراد نموده­اند (22 / 3 / 82): «روزی بود که در همین کشور، بعضی افراد از مسلمان [و ایرانی] بودن و نماز خواندنشان خجالت می­کشیدند ... از بسم­الله گفتن در اول سخنرانی خجالت می­کشیدند، از بردن نام خدا و اهل بیت علیهم­السلام خجالت می­کشیدند.

آن روز دشمنان هویت ملی و اسلامی ما، جو فرهنگی را به گونه­ای ساخته بودند که مسلمان جرأت نکند و جسارت نداشته باشد ... انقلاب اسلامی آمد و اسلام را سکه­ی رایج و پرچم سربلندی کرد، آن­گاه در مجامع جهانی ... دیگران هم احساس کردند که مسلمان بودن افتخار دارد من دیدم سران کشورهای [اسلامی] در ابتدای سخنرانی­هایشان در مجامع جهانی، بسم­الله می­گفتند... امروز عیناً همان تهاجم وجود دارد، می­خواهند شما به خاطر شهادت پدران، برادران و فرزندانتان احساس سرشکستگی کنید... اگر روح فداکاری در یک ملت زنده باشد هیچ عاملی نمی­تواند بر آن ملت غلبه کند.» (به نقل از کتاب انقلاب مهدی – نوشته مهدی نوری)

ایرانیان هر زمانی که خود را شناخته­اند، به بزرگی رسیده­اند و در زمان درخشش تمدن اسلامی، این ایرانیان بوده­اند که رهبری مسلمانان را در علم و فن و سیاست به دست داشته­اند و غرب را از بلاد خود عقب زده­اند و شاید به زودی شاهد تکرار مجدد آن باشیم. انشاءالله.

یادآور می­شود مطالب داخل گیومه [] از مؤلف می­باشد. ضمناً از پیشنهادات و انتقادات استقبال می­شود.

دکتر مهدی دماوندی

20 / 9 / 88

جلد اول: نقش ایران باستان در پیشرفت علوم پزشکی جهان

دکتر مهدی دماوندی

فصل اول: قبل تاریخ

اصل و پایه­ی پزشکی جهان:

[اصل و منشاء پزشکی و علوم به انبیاء و در رأس آنان به حضرت آدم (ع) برمی­گردد که در (بقره / 30) قرآن آمده: عَلّم آدم الاسماء کلَّها (و خدای عالم همه اسماء را به آدم تعلیم داد). لقمان حکیم را پدر علم طب نامیده­اند و اولین حکیم اوست]. «لقمان از یکی از تیره­های عاد است، گفته شده که وی عمر درازی کرده است... او را پس از خضر، پرعمرترین مرد عرب دانسته­اند». (ابوحاتم سبحستانی – المعمرین ص 2)

گفته­اند لقمان یکصد و پنجاه سال و حتی بیشتر تا 560 سال سن او را بالا برده­اند. قرآن می­فرماید: «ما به لقمان حکمت آموختیم»... می­گویند او از دانش پزشکی و تاریخ آگاهی داشته است (منتخبات، ص 95)(1)

شهرستانی در کتاب ملل و نحل می­نویسد: هرمس همان ادریس پیامبر است که از استادان ارسطو است.

ادریس نبی (ع) نخستین پیغمبری است که از هیئت و نجوم و حساب گفتگو کرده است(2) . در کتاب veda (= علم و دانش) به زبان سانسکریت 1600 سال قبل از میلاد مسیح، علم طب را خدادادی می­دانستند. (3) سهروردی (شیخ اشراق) معتقد بود که حکمت، کلی و جاودانی است و به صورت­های مختلف در میان هندیان و ایرانیان و بابلیان و مصریان و نیز در میان یونانیان تا زمان ارسطو وجود داشته است و از کیومرث و فریدون و اسقلبیوس نام می­برد.(3)

تاریخچه پزشکی ایران: آن­چه از نوشته­های دیگران مستفاد می­گردد، طب در دوران ایرانیان قدیم (آریان­ها)... قبل از بسیاری از ملل پیشرفت کرده است.(8)

واژه پزشکی یک واژه دیرینه­ی ایرانی است، ریشه آن عبارت از بئشه­زه (Baechaza) می­باشد که به معنی «آسیب­زدا» است، این واژه در زبان پهلوی ساسانی به شکل «بئشه زنشتی» که بعداً به صورت بزشک (Bezechk) و بژشک (Bezhechk) استعمال شد.

دانش پزشکی در ایران باستان پیش از دوره اوستائی و ظهور زرتشت وجود داشته است. اوستا که خود مجموعه­ای از تاریخ و فرهنگ ایرانیان پیش از ظهور زردشت تا به دوره او و الحاقاتی در زمان ساسانیان است، اشاره­های بسیار به دانش پزشکی و پزشکان ایرانی دارد (4). طبیعی­ترین ترجمه زرتوشترا (= به معنی دارنده شتران زرین فام یا جسور است) نشان می­دهد که زرتشت یک شخصیت اساطیری نیست بلکه این نام واقعاً در تاریخ وجود داشته است(5) . یونانیان معتقد بودند که زرتشت شخصیتی تاریخی است و زمان وی را 5500 سال پیش از زمان خود می­دانستند (6) .

اولین پزشک و جراح:

به قول بندهش: «اهورامزدا کاردی (= چاقو) مرصع به «ترتیا» بخشید تا با آن عمل جراحی را انجام دهد.» ترتیا از خاندان سام بوده و در هندوستان نیز به عنوان نخستین پزشک آریائی شناخته شده است –آن­زمان اتحاد آریائیان هند و ایران بوده است- پس از ترتیا یک آریائی به نام یما (yema = جمشید) مشهور است.

جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی است، نخستین کسی بود که استحمام آب گرم و سرد را مرسوم کرد. زندگی شهرنشسینی به قول فردوسی در زمان جمشید است.(4)

به سنگ و به گچ دیو، دیوار کرد نخست از برنش هندسی کار کرد

چو گرمابه و کاخ­های بلند چو ایوان که باشد پنهان از گزند

پزشکی و درمان هر دردمند درِ تندرستی و راه گزند

بفرکئی نرم کرد آهنا چو خُود و زره کرد و چون جوشنا

به قول بیرونی گرفتن عید نوروز را به جمشید نسبت می­دهند و گویند جمشید برای خود گردونه ساخت در نوروز و بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را به یک روز از کوه دماوند به بابل حمل کردند و مردم از دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفتند. (48)

برطبق همین اساطیر، الکل نیز توسط جمشید به مردم شناسانده شد و این امر در اثر اشتباه یکی از زن­هایش صورت گرفت... که می­خواست به زندگی خود خاتمه دهد. (7)

از آریائی دیگر ترای­تئونا (Thraetaona) در کتاب ایران و هند یاد شده است. (4)

فریدون را درحقیقت مخترع علم طب و کشنده­ی روح خبیث که انگره­مینو باشد می­دانند و دهنده هوم و تریاق (8) به نظر دکتر محمد معین (در کتاب مزد یسنا) آنست که ترای­تئونا همان فریدون است. فریدون، ضحاک ماردوش را به بند می­کند. ضحاک در اوستا اژدهاک نامیده شده... تقریباً از جاودانی­ها است.

در بندهش گوید: آن­گاه که فریدون به اژدهاک که او را بیوراسپ نیز گویند، دست یافت، چون نتوانست او را بکشد در کوه به زنجیر بست. (9)

بیاورد ضحاک را چون نوند به کوه دماوند کردش به بند

به کوه اندرون جای تنگش گزید نگه کرد غاری بنش ناپدید

بیا تا جهان را به بد نسپریم بکوشش همه دست نیکی بریم.

اولین جراحی آسیا:

نخستین عمل جراحی مغز در آسیا، در سیستان انجام شده است، بیش از پنج هزار سال پیش (3200 ق.م) در شهر سوخته، جمجمه دختر 14 ساله­ای شکافته شده و جراحی مغز بر روی او صورت گرفته که بیش از 6 ماه زنده مانده است.

در اوستا از گیاهی نام برده شده که معنی آن «بیهوشی» است به نام «بنگهه» که در زبان پهلوی به صورت «منگ» درآمده است. (10)

مطالعات نوین نشان داده است که به وسیله سنگ چخماق می­توان ظرف پنج تا شش دقیقه استخوان جمجمه انسان را سوراخ کرد. (66)

شهر سوخته در 56 کیلومتری راه بین زابل و زاهدان... گسترده­ترین دوره آن مربوط به لایه­های هفتم تا پنجم مربوط به 2800 سال پیش از میلاد مسیح است (4700 سال قبل) که وسعت 80 هکتار است.

این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد یک نظام مرتب و منظم آبرسانی و تخلیه فاضلاب داشت، جراحی­های روی جمجمه [تصویر 29 (از موزه تاریخ پزشکی ایران) در کتاب تاریخ مصور پزشکی جهان مؤلف دکتر ولی­الله محرابی (جلد اول) می­توانید ملاحظه نمائید.]

[ساخت چشم مصنوعی در شهر سوخته که از قیر به شکل گلوله درآورده و با رشته­هائی از طلا به داخل حفره اربیت (= کاسه چشم) جای داده­اند.]

قدیمی­ترین دوره تاریخ پزشکی در ایران مربوط به خوارزم امروزی (آریاویژ) است که سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می­باشد. (8) و با توجه به اطلاعات پراکنده­ای که در این زمینه باقی مانده است می­توان چنین نتیجه گرفت که وضع پزشکی در ایران باستان خیلی پیشرفته­تر از آشور بوده است.(7) در مجمل­التواریخ آمده: «در ایران هیچ دفتر علم قدیم نماند که اسکندر نسوخت و آن­چه خواست به رم فرستاد. ابن­ندیم در الفهرست می­نویسد: «هرچه کتب علمی در کتابخانه­های شهر [استخر] بود از روی آن­ها به فرمان اسکندر نسخه برداشتند و همه را به زبان رومی ترجمه نموده و سپس نسخه­های اصلی را آتش زد و پاک سوختند. (11)

آدم بی­دانش و نادان را در آئین زرتشتی، بی­دین تلقی می­نمودند(8) ولیکن از آموختن چاره نیست که گوید که دانا و نادان یکی است.

... ندانی چو گوئی که دانا شدم بهر آرزو بر توانا شدم

چنان دان که نادان­ترین کس توئی چو گفتار دانندگان نشنوی [یعنی چیزی به نام فارغ­­التحصیلی وجود ندارد]

علل بیماری و بهداشت:

آریائی­ها عموماً علل بیماری­ها را از خشم خدایان دانسته و برای رفع آن برای خدایان به قربانی می­پرداختند و بعداً از این نظر کمی عدول گردید و عامل مهم بیماری را از اهریمن دانستند و این وسوسه اهریمنی را به انگره­مینو نسبت داده­اند. «پس مار (= اهریمن) به من نظر انداخت و پس از آن برای من 999 / 99 مرض پیدا کرد.» (8)

خرداد، فرشته نگهبان آب است، مجازات فردی که در آب جاری، اخلاط و آب دهان می­انداخت می­بایست مبلغی جهت آتش مقدس به مغان بپردازد و همچنین صد حیوان موذی بکشد.

فیثاغورث در سیاحت­نامه خود در ایران گوید: سلاطین هخامنشیس پیوسته از آب رودخانه نزدیک شهر شوش استفاده می­نمودند و در مواقع سفر از هر آبی نمی­آشامیدند و برای این کار... آب را در تنگ­های نقره ذخیره نموده در مسافرت­ها وسط گردونه­ها می­کشیدند [آب را می­جوشاندند] تا رفع احتیاج نمایند.

ایرانیان باستان از خوردن گوشت خزندگان و دوزیستان و حیوانات گوشتخوار پرهیز و از خوردن گوشت خوک و سگ و انسان و مردار اجتناب می­ورزیدند... عفونت در بالای رودخانه را بیش از پائین می­دانسته­اند!! –متصدیان کفن و دفن مردگان و زن حائض و آبستن و زنی که بچه مرده به دنیا آورده... باید دور از افراد سالم باشند.- در وندیداد از مرگ بی­هنگام (احتمالاً سکته) نام آمده بیماری پیس (vitiligo) در اوستا به نام paesa) پئسه آمده. آن را با جذام اشتباه کرده لذا او را طرد می­کردند و کبوتران سفید را عامل آن دانسته لذا آن را نیز دور می­کردند. ایرانیان باستان به بیماری ­های پوستی و زیبائی و تناسب اندام معتقد بودند و در درمان آن­ها می­کوشیدند. (8) [شاید امروزه هم این­ همه عمل راینوپلاستی (عمل بینی) در ایران شایع است، ریشه­ی قدیمی داشته باشد.]


دانلود معماری دوران هخامنشی

این فایل حاوی اسلایدهایی در معرفی معماری هخامنشیان است
دسته بندی معماری
بازدید ها 1
فرمت فایل pdf
حجم فایل 18050 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 113
معماری دوران هخامنشی

فروشنده فایل

کد کاربری 4872
کاربر

این فایل حاوی 113 اسلاید در معرفی معماری پارسی است.