دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 316 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
رهبری خدمتگزار
ضرورت تاکید بر اعتماد عمومی و اعتماد درون سازمانی که روز به روز در حال کاهش است و همچنین الزام توزیع قدرت و توانمندسازی در کشورهایی که فراگرد دموکراتیزه شدن را طی میکنند، وجود رهبری خدمتگزار را ضروری ساخته است بدین منظور در این پژوهش از رهبری خدمتگزار به عنوان تعدیلگر استفاده شده است. گرین لیف رهبری خدمتگزار را چنین تعریف میکند: رهبری خدمتگزار روی خدمترسانی به دیگران تأکید میکند و منافع شخصی را فدای منافع دیگران میکند تا افراد از درایت و اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار گردند. رهبری خدمتگزار شامل چهار بُعد خدمترسانی، تواضع و فروتنی، قابلیت اعتماد و مهرورزی است(قلیپور و همکاران،1388،110).
2-3-1 تعریف رهبری:
به توانایی تاثیر گذاری ، انگیزه دادن به افراد و مشارکت در اثر بخشی و موفقیت سازمان رهبری می گویند. رهبری علم و هنر است . هنر رهبری مربوط به مهارت درک شرایط و موقعیت های رهبری و تاثیر گذاری بر دیگران برای بدست آوردن اهداف گروهی است در تعریف دیگر به فرایندی که با نفوذ در افراد ، آنان را به طور داوطلبانه و خود خواسته در راستای وصول به اهداف گروهی به تلاش وا میدارد گفته می شود.
رهبری ، فرایند تغییر هدف داری است که از طریق آن رهبر و پیروان از طریق مقصود مشترک به هم می پیوندند و حرکت به سوی چشم انداز را آغاز می کنند.(نصر اصفهانی و نوری،1390)
گروهی رهبری را اثر گذاری بر افراد در انجام وظایفشان با میل و علاقه توصیف کرده اند . و گروهی رهبری را نفوذ بر زیردستان بیان نموده امند . در تعریفی دیگر با تاکید بر روابط بین افراد ، رهبری نفوذ بر مرئوسان از طریق برقراری ارتباط با آنان در تحقق اهداف سازمان بیان شده است به عبارت ساده رهبری فرایند است که ضمن آن مدیریت می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود رادر تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند.(الوانی ،1388)
2-3-2 تعریف رهبری خدمتگزار:
درک و عمل به گونه ای که منافع دیگـران را به تمـایل و عـلاقه شخصی خویش مرجح می داند.
( Laub , 2004,2)
گرین لیف[1] رهبری خدمتگزار را چنین تعریف میکند: رهبری خدمتگزار روی خدمترسانی به دیگران تأکید میکند و منافع شخصی را فدای منافع دیگران میکند تا افراد از درایت و اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار گردند.
و همچنین در جایی دیگر در مورد رهبری خدمتگزار چنین بیان می کنند در مرحله اول با احساس طبیعی فرد برای خدمت شروع می شود پس انتخاب آگاهانه او را به اشتیاق به رهبری می کشاند ، تفاوت در مراتبی است که توسط خادم تجلی پیدا می کند و خادم در مرحله اول سعی می کند مطمئن شود نیازهای بسیارضروری کارمندان برآورده شده است . بهترین آزمایشرهبر خدمتگزار آن است که بررسی شود آیا مخدومان به صورت انسان رشد می کنند ، آیا آن ها به برکت خدمت شدن ،سالمتر، عاقلتر ، آزاد تر ، مستقل تر و متحمل تر برای مبدل شدن به خادمان می شود.
دراکر معتقد است که سازمان های آینده سازمان هایی هستند که به تساوی ، برابری و عدالت و انصاف اهمیت می دهند . سازمان هایی که در آن ها اصطلاحات رئیس و مرئوس کاربرد چندانی نداشته ، به کارکنان نیز ارزش همانند مدیران می دهند.(نادی و همکاران،1390،3)
بنابراین در هبری خدمتگزار ، رهبر باید یک مجموعه از ذهنیاتی که مبتنی بر ارزش دادن به افراد و توجه به افراد است را داشته باشد . تمرکز رهبر در این سبک رهبری بر افراد و پیروان است. و رهبر باید علائق شخصی خود را زیر پا بگذارد در رهبری خدمتگزار محرک و انگیزه اولیه باید مطلوبیت برای خدمت کردن باشد.
رابرت گرین لیف برای نخستین بار مفهوم رهبری خدمتگزار را میان تئوری پردازان مدرن مدیریت بیان نمود .وی معنقد است رهبری خدمتگزار بر فلسفه خدمت رسانی استوار است. در حالی که تئوری سنتی رهبری بر مدل سلسله مراتبی همراستا بودند.دیدگاه سنتی به قدرت در بالای سازمان اشاره دارند دستورات را از بالا به پایین دیکته می کنند و پیروان در سطوح پایین به عنوان فقط یک عضو سازمانی ، ملزم به پیروی این دستورات هستند . این در حالی است که سازمان ها و دستگاهها دولتی امروز چنین شرایطی را ندارند .کارکنان از مدیران انتظار دارند که به آنان رهنمود دهند ، آنان را حمایت و تقویت نمایند . در آنها ایجاد اعتماد و انگیزش کنند تا به اهداف خود به نحوی مثبت دست یابند که این مهم از طریق رهبری خدمتگزار امکان پذیر است.
رهبران سنتی به دلیل نگرش های مستبدانه خود هرگز قادر به توانمندسازی پیروان نخواهند بود و این در حالیاست که رویکرد های جدید رهبران عالی بخصوص رهبری خدمتگزار به این امر توجه زیادی دارد.Patterson,2003,99))
گرین لیف معتقد است که به کار گیری رهبری خدمتگزار می تواند کمک بزرگی برای مدیران سازمان ها باشد .
[1]Greenleaf
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 147 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 89 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
فن آوری اطلاعات پدیده ای است که از به کارگیری وسیع سیستم های کامپیوتری در سازمان ها و جامعه تحول عمیق ناشی از به کارگیری سیستم های کامپیوتری، در لایه های مختلفی ایجاد شده، و در هر لایه مجهز به بروز اثرات مختلف در محدوده های مختلفی می شود.در عصر حاضر فن آوری اطلاعات به عنوان سلسله اعصاب جامعه مدرن[1] مطرح است و اگر روزی کشورهای مدرن دنیا بدون انرژی قادر به ادامه حیات نبودند امروزه کشورها بدون فن آوری اطلاعات مرده محسوب می شوند(موحدی و همکاران 1389 ص 67).
در هزاره سوم فن آوری اطلاعات به عنوان عمده ترین محور تحول و توسعه جهانی[2] منظور شده است و دستاوردهای ناشی از آن،چنان با زندگی مردم عجین گردیده که روی گردانی از آن اختلالی عظیم در جامعه و رفاه وآسایش مردم به وجود می آورد.عصر فعلی را برخی عصر اطلاعات لقب داده اند.این نام گذاری شاید به این دلیل باشد که امروزه اطلاعات به جزء تفکیک ناپذیر زندگی بشر تبدیل شده است. توسعه کمی فن آوری اطلاعات و ایجاد جامعه اطلاعاتی باعث تغییر در الگوی رقابت،تغییر در شیوه برنامه ریزی کاری،تغییر در نیازهای بازار[3]،تغییر در ماهیت سازمان ها،تغییر در قوانین و مقررات و... شده است.فن آوری اطلاعات شیوه انجام کار را تغییر داده و از جمله با به میدان آوردن تجارت الکترونیک[4] باعث بروز نوعی تحول اساسی در مبادله کمی اطلاعات بازرگانی و محصولات و خدمات مورد نیاز شده است.از اهدافی که فن آوری اطلاعات دنبال می کند،کاهش هزینه ها، هوشمندی رقابتی[5]، پاسخگویی سریع نسبت به محیط و رقبایی که با آن ها در تعامل هستیم و توانایی این که مشاغل مختص یک شغل را به یکدیگر مرتبط نماید(عظیمی، 1389، ص 16).
اطلاعات منبع قوی است که اغلب اشاره دارد به خون زندگی سازمان تجاری و برای تمام سازمان ها مهم است.نوع اطلاعات هر زمان می تواند موجب مزیت رقابتی [6]نسبت به سایر سازمان ها در عصر اطلاعات شود.اطلاعات دارایی اصلی یک سازمان تجاری است. هدف اصلی بیشتر سازمان های تجاری کسب سود از تجارت برای خودشان یا سهامدارانشان [7]می باشد.
2-1-2) تاریخچة فن آوری اطلاعات
واژه فن آوری اطلاعات از اواخر دهه 1970 برای اشاره به استفاده از کامپیوتر برای کار با اطلاعات ابداع شد می توان گفت که این فن آوری تمامی گونه های کامپیوترها،سخت افزار، نرم افزار و همچنین شبکه های ارتباطات بین دو کامپیوتر و ارتباط یک کامپیوتر با یک ابر کامپیوتر و یک اداره است تا شبکه های جهان گستر که در زمره فن آوری اطلاعات و ارتباطات حدود پنج درصد هزینه های سرمایه گذاری شرکت ها را به خود اختصاص داده این رقم در دهه 1980 به عنوان پانزده درصد و در انتهای1990 به پنجاه درصد کل سرمایه گذاری شرکت ها رسید که این روند حاکی از اهمیت فن آوری اطلاعات و ارتباطات در کسب وکار است که یک مزیت استراتژیک برای شرکت ها محسوب می شود (محمدیان روشن 1389، ص 18).
با شروع دهه 70 و تا اواسط دهة 80 با افزایش رقابت در سطح کشورها، سازمان ها بر آن شدند تا استراتژی های خود را به سمت استفاده از فن آوری کامپیوتر جهت دهی کنند. اما از آن جا که این موج با کاهش قیمت کامپیوترهای شخصی[8]، پایین آمدن هزینة پردازشگرها، ظهور شبکه های قوی سرویس دهنده [9]/ سرویس گیرنده[10] و رشد فن آوری در دو حوزه الکترونیک و ارتباطات مواجه شد،فن آوری اطلاعات به عنوان گزینه ای جهت تبدیل به مزیت رقابتی پیش روی سازمان ها قرار گرفت. در این راه ابزارهای مفهومی قوی نظیر مدل چهارچوب شبکة استراتژیک[11] مک فاردن در 1983، مدل مراحل رشد نولان[12] در 1979، و نیز روش های ساختار یافته ای چون، عامل حیاتی موفقیت رکارت[13] در 1979، یا برنامه ریزی سیستم های کسب و کار ارایه شده در 1984 توسط شرکت IBM ظهور یافتند. شرکت های مشاوره ای مدل های مختلفی در زمینة برنامه ریزی استراتژیک برای سیستم های اطلاعاتی ارایه داده اند که غالبا مفاهیم مشترک
داشته اند.در سال 1985 پورتر و میلار[14] نخستین بار مفاهیم زنجیره ارزش[15] ونیروهای پنج گانه[16] را در مدیریت استراتژیک IT توسعه دارند.و مک فارلان[17] با استفاده از مفاهیم استراتژی های عمومی[18] پورتر استراتژی ها فن آوری اطلاعات را در سه رده تقسیم بندی کرد: (احمدی و همکاران،1383،ص ص13-10)
رده نخست: رده اول این تقسیم بندی استراتژی سیستم های اطلاعاتی است. مجموعه ای از روش ها و تکنیک های جامع که در برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی مورد استفاده قرار می گیرند.
[1]. Modern Society
[2]. World Development
[3]. Market Needs
[4]. E comerce
[5]. Competitive Inteligece
[6]. Competitive Advantagement
[7]. Shareholders
[8]. Personal computer (Pc)
[9]. Network Server
[10]. Network Client
[11].Strategic Grid
[12]. Stage of Growth Model
[13].Rockart
[14]. porter & Millar
[15] .Value-chain
[16]. Five Forcls Model
[17]. Mak Farlan
[18]. Porters Generic strategies
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
سالهاست این اعتقاد وجود دارد که آموزش و توسعه کارکنان، برای سازمان و نیروی کارش سودمند است. اَشکال مختلفی از آموزش توسط سازمانهای مختلف ارائه شده است. به هر حال با گذر از فعالیتهای آموزشی به شکل سنتی به سبک آموزشی مداوم و آینده گرا، در نحوه بکارگیری این فعالیتها تغییر ایجاد شده است McDowall and Saunders,2010)).امروزه آموزش به عنوان تجربه ای به شمار می آید که مبتنی بر یادگیری به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد است، تا او را به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها، افزایش مهارت و در نتیجه توانمند شدن برای تحقق بخشیدن به اهداف مورد نر قادر سازد، بنابرانی آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با محیط فعالیت است و مستلزم استفاده از برنامه های پیش بینی شده ای است که شایستگی های موجود در کارکنان را تقویت کرده و موجب کسب دانش، مهارت و توانایی های تازه در فرد می گردد، به گونه ای که بهبود عملکرد شغلی را تسهیل کرده و فراتر از به حداکثر رساندن اثربخشی و کارایی افراد در سازمان، ضمن آشنا ساختن آنان با محیط و توجیه آنها بر اساس نیاز، دوره های آموزشی مناسب را نیز برای آنها فراهم آورد (امیری و شاه محمدی، 1389). بر این اساس تدوین یک نظام فراگیر یا جامع آموزش به منظور بهسازی و نگهداری نیروی انسانی سازمان از اهمیت و اولویت ویژه ای برخوردار است. صاحب نظران برنامه ریزی آموزشی از دیدگاههای مختلف به الگوپردازی در زمینه آموزش پرداخته اند. اهمیت این الگوها از آن جهت است که هرکدام از آنها اولاً مبتنی بر مفروضات خاصی هستند و برای شرایط متناسب با آن مفید و عملی هستند و ثانیاً پذیرش و یا اعمال یک الگوی خاص و یا ترکیبی از چند الگو، کلیت، اجزا، فرایندها، روش های آموزش و نتایج آن را به نوعی جهت داده در مسیر خاصی که بهسازی نیروی انسانی است قرار می دهد. از طرف دیگر در عصری زندگی می کنیم که از مشخصه های بارز آن تغییر بوده و به قول یکی از نظریه پردازان سازمانی در وضعیت کنونی تنها چیزی که تغییر نمی کند خود تغییر است. این تغییرات سریع در تمامی امور و به ویژه تکنولوژی پیشرفته و پیچیدگی های خاص و ویژه جوامع مدرن وضعیتی را به وجود آورده است که جهت همگامی حرکت با این تغییرات و پیچیدگی ها راهی جز آموزش افراد تشکیل دهندۀ سازمان ها برای مواجهه با موفقیت های جدید وجود ندارد (پور کریمی و همکاران، 1389).
2-3-2) تعیین نیازهای آموزشی
برنامه های آموزشی را تنها هنگامی باید طراحی و اجرا کنیم که مطمئن باشیم می تواند به حل مشکلات، کمک موثرتری بنماید. بنابراین عاقلانه ترین راه برای تصمیم گیری درباره مسائل مربوط به آموزش کارکنان باید بر اساس بررسی و مطالعه کل سازمان باشد. معمولاً از طرق زیر می توان به نیازهای آموزشی سازمان پی برد:
1) مطالعه مسائل مربوط به تولید و بهره وری: از قبیل پایین بودن سطح تولید، بالا بودن هزینه های تولید، نامرغوب بودن و کیفیت بد تولیدات، ضایعات بیش از اندازه، خصومت و کشمکش بیش از اندازه میان کارگر و کارفرما، شکایت و نارضایتی بیش از اندازه در کار و فقدان نم و انباط در محیط کار، استعفاهای پی در پی، غیبتهای مکرر، تولید با تاخیر و معطلی زیاد و تعطیلی مکرر خط تولید.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 95 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
عملکرد مالی
مقدمه
در بخش دوم این فصل به بحث و تعریفی در رابطه با متغیر وابسته پرداخته می شود. برای این منظور ابتدا اشاره ای به تعریف متغیر وابسته خواهد شد. پس مفهوم عملکرد، روش های اندازه گیری، فرآیند ارزیابی عملکرد و الگوی تبیین عملکرد مالی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
تشریح مفهوم عملکرد مالی
موفقیت استراتژی های هر شرکت در عملکرد شرکت منعکس می گردد. عملکرد شرکت، میزان موقعیت استراتژی های هر شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است. در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود. شرکت های با عملکرد مطلوب، ارزش را در طول زمان، خلق می نمایند. این امر در شرکت های با عملکرد نامطلوب صورت نمی گیرد. قسمت های مختلف بازار به دنبال ارزش های مختلفی هستند. بنابراین خلق ارزش و عملکرد شرکت تنها از منظر قسمت های مختلف بازار قابل ارزیابی است( سایمونز 1385، ص 249).
از عملکرد تعاریف مختلفی ارایه شده است، آن چه که در تمامی این تعاریف مشترک است نحوه انجام وظایف و مسئولیت های محوله می باشد. در یک تعریف، عملکرد نیروی انسانی را برخی بهره وری اطلاق کرده اند. ولی باید توجه داشت که عملکرد مفهومی فراتر از داده و ستاده دارد و عبارت از مجموع رفتارهای مرتبط با شغل که افراد از خود نشان می دهند. در تعریفی دیگر عملکرد عبارت از به نتیجه رسانیدن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده نیروی انسانی گذاشته شده است عنوان شده است. در یک تعریف نسبتا جامع عملکرد عبارت است از کارایی [1]و اثر بخشی [2]در وظایف محوله به علاوه بعضی داده های شخصی نظیر حادثه آفرینی، تاخیر حضور بر سر کار، عینیت و کندی در کار که در این تعریف کارآیی به معنای نسبت بازده به دست آمده به منابع به کار رفته می باشد و اثر بخشی عبارت است از میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده (اسدی شوکتی 1388، ص 49) .
در تعریفی دیگر عملکرد، نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری تلاش است. البته بین تلاش و عملکرد تفاوت فاحشی وجود دارد، اختلاف میان تلاش و عملکرد بستگی به ترکیب دو متغیر دارد، خصوصیات و توانایی های کارمند و تصوری که کارمند از نقش خود دارد. پس نتیجه گیری از تلاش، اولا به تخصص[3]، مهارت [4]و دانش شغلی[5] کارمند و ثانیا به برداشت و تصور او از کار بستگی دارد. منظور از برداشت و تصور این است که کارمند، کار را چگونه برابر خود تعریف می نماید. و فکر می کند که نیرو و انرژی خود را چگونه و در چه جهتی باید به کارگیرد وتلاش، در چه سطحی کافی خواهد بود.بنا به مدل، اگر کارمندی دارای توانایی چندانی نباشد یا برداشت درستی از نقش خود نداشته باشد عملکرد او ضعیف خواهد بود، حتی اگر نیرو و انرژی زیادی صرف کار شده باشد(سعادت 1386، ص 261).
مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و یکپارچه است که با بهبود عملکرد افرادی که در سازمان کار می کنند و با توسعه قابلیت های فردی[6] و گروهی[7]، موفقیت پایدار سازمان ها را فراهم می نمایند. مدیریت عملکرد از آن نظر که با مسائل گسترده تر کسب و کار و جهت گیری کلی آن برای رسیدن به اهداف بلند مدت مرتبط است، در صورتی که سازمان بخواهد در محیط خود به طور موثری عمل نماید امری استراتژیک به عمل می آید.هدف اساسی مدیریت عملکرد ایجاد فرهنگی است که افراد و گروه ها بر مبنای آن مسئولیت بهبود و مستمر فرآیندهای کسب و کار، مشارکت و مهارت های خود را به عهده می گیرند(موسویان 1387، ص 89).
[1]. Performance
[2]. Effectiveness
[3] .Speciality
[4] .Skill
[5] .Knoledge
[6] .Individual
[7] .Group
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 339 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اعتماد
در عصری که روابط بین افراد و گروه ها شکننده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد موضوع محوری سازمان ها به منظور مدیریت کارآمد و اثربخش پویایی های محیطی است که رشد و حیات آن ها را تضمین می نماید. با توجه به ضرورت پاسخگویی سریع به تحولات محیط متلاطم، ایجاد تیم های کاری هماهنگ یکی از وظایف مهم رهبران در سازمان ها می باشد که در واقع به معنی فرایند تزریق تدریجی و تشویق اعتماد در سازمان می باشد.
اعتماد ابزاری است برای صرفه جویی در قدرت زیرا حضور اعتماد ،نگرانی ، شک و نیاز به مراقبت و کنترل را کاهش می دهد. اعتماد برای موفقیت سازمانی، انجام تغییرات مداوم در نقشها و تکنولوژیها و همچنین طراحی مشاغل و مسئولیتها ضروری میباشد. اعتماد میتواند اثرات درون فردی و بین فردی ایجاد کند، و روابط درون و برون سازمان را تحت تأثیر قرار دهد (داناییفرد و همکاران،1388،61). ). بنابراین افول اعتماد در سازمانهای دولتی، یکی از مسائلی است که باعث ایجاد کارکنانی بیانگیزه و بیتفاوت میشود و اجرای کند برنامهها را سبب میگردد و همچنین سطح پایین اعتماد باعث میشود که کارکنان جریان اطلاعات را در سازمان منحرف کنند و سوءظن و بدگمانی در بین کارکنان رواج یابد و ارتباطات باز و صادقانه در سازمان از بین برود و تصمیمات سازمان کیفیت مطلوبی نداشته باشد(قلیپور و همکاران؛1388،104)
2ـ1ـ1 تعریف اعتماد
اعتماد یکی از مفاهیم اساسی است که به راحتی توسط هر فرد درک و فهمیده می شود در عین حال تعریف و تشریح آن به طور واضح مشکل است. تعاریف زیادی که از این مفهوم وجود دارد تصدیق کننده این مدعاست.
در زبان فارسی اعتماد مترادف با تکیه کردن ، واگذاشتن کار به کسی ، باور و اعتماد به کارگرفته می شود.
اعتماد عبارت است از انتظار برآورد ه شدن نیازهای شخصی و این که می شود روی دنیا یا منابع بر آورد کننده خارجی حساب کرد . برخی از محققان اعتماد را واگذاری منابع به ، دیگران می دانند ، با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش می یابد و دستیابی به اهداف میسر می گردد..
اعتماد، به میزان آسیبپذیری تمایلات و اشتیاق یک طرف تعامل به اقدامات طرف مقابل بدون در نظرگرفتن توانایی کنترل و نظارتی که فرد بر طرف مقابل دارد، گفته میشود. اعتماد شامل سه بُعد اعتماد مبتنی بر شناخت، اعتماد مبتنی بر تاثیر و گرایش به اعتماد است(Sendjaya-Pekerti,2010,644).
لایان[1] اعتماد را باوری قوی به اعتبار و صداقت و توان افراد،انتظاری مطمئن و اتکا به ادعا یا اظهار نظر دیگران بدون آزمون آن می داند.(علی پور ،زاهدیو شیانی،1388، 111)
شاو[2]اعتماد را به اعتقاد داشتن به دیگران تعریف می کند ، زیرا برای رسیدن به خواسته های خود وابسته به دیگران هستیم.
چارلتون می گوید که رهبران به کارکنان اعتماد می کنند تا کارها انجام داده شود و رهبران باید گفتارشان همسان با کردارشان.
نیوتن اعتماد را این باور در فرد تعریف می کند که دیگران ، در بدترین شرایط ، آگاهانه و عامدانه آسیبی به او نمی رساند ، و در بهترین شرایط به نفع او عمل می کنند.
بعضی از نویسندگان بیان می کنند که اعتماد از نگرش عمومی افراد و میل به دیگران منشاء می گیرد روتر[3] مفهوم اعتماد بین فردی را به عنوان یک انتظار، که یک فرد از فرد دیگر دارد عنوان می کند و آن را معادل قولی که یک فرد از فرد دیگر می گیرد می داند که بر آن اساس به آن فرد اعتماد می کند . واتر بیان می کند که بعضی چیزها مانند یک رفتار شخصی است که فرد در یک موقعیت آزاد انجام می دهد و گاهی آن را انجام نمی دهد.
[1]Lyon, Ferqus
[2]shaw
1.Rotter
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 308 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مدیریت مشارکتی
در دنیای رقابتی امروز روی آوردن سازمان ها به سمت خصوصی شدن ، نقش مشارکت و متعهد بار آوردن کارکنان بیش از پیش ضروری بوده است.(دارمی و همکاران 1391،908)
مدیریت مبتنی بر مشارکت ، از دوران مدیریت کلاسیک نو عمومیت یافت این نگرش به دنبال ایجاد هماهنگی در میان کارکنان در راستای دستیابی به اهداف سازمانی از راه فراهم آوردن زمینه های مشارکت در تصمیم گیری مورد توجه قرار گرفته و اعتقاد بر این است که وقتی کارکنان در فرایند تصمیم گیری نقش داشته باشند از تصمیمات اتخاذ شده حمایت می کنند و این مسأله به افزایش کارایی منجر خواهد شد .
کلاک و گلداسمیت[1] (2002) ادعا می کنند کارکنانی که در سازمان های دموکراتیک و نیز سازمان هایی که تشریک مساعی در آن حاکم است و خود مدیریتی می کنند در مقایسه کارکنان سازمان های اتوکراتیک که اجبار در آن حاکم است و توسط دیگران مدیریت می شوند نتایج بهتری را کسب می کنند. (سید عامری ، 1388،8)
در واقع مشارکت یک نیاز فطری و ذاتی انسان است.مشارکت از دیرباز یکی از ابزار های مهم زندگی انسان بوده و امروزه نیز در سازمان های موفق ، کارکنان در تصمیم گیری های مرتبط با کار خودشان ، مشارکت
می کنند . نقش مشارکت در سازمان ها به طور روز افزون در چند دهه گذشته اهمیت یافته است.مشارکت کارکنان در امور سازمان ها طی چند دهه اخیر به طور قابل توجهی گسترش و عمومیت یافته است. تحقیقات به عمل آمده بیانگرآن است که بسیاری از سازمانها ی بزرگ ، هرکدام به نوعی از شیوه مشارکت کارکنان در امور سازمان ها استفاده می کنند.
«لاولر» بیان میکند که تغییرات مستمر در محیط کار، سبکهای مدیریت مشارکتی و استقرار تیمهای کاری را ایجاب کرده و ایجاد اعتماد در تیمهای کاری و مدیریت مشارکتی، ضرورت ایجاد اعتماد در سازمانها را دوچندان ساخته است(فیضی و همکاران،1389،104).
[1]Cloke & Goldsmith
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اعتماد در سازمان
در سالهای اخیر، استفاده از مفهوم اعتماد، افزایش قابل ملاحظه ای در ادبیات مدیریت داشته است. در اکثر تعاریف اعتماد، به یک کارکرد کلیدی اشاره میشود که عبارت است ازمدیریت ریسک و عدم اطمینان و آسیب پذیری که در تبادلات وجود دارد.
در واقع اعتماد،شکل متفاوتی از اطمینان یک نوع ارتباط است زیرا قضاوتهای مبتنی براعتماد در سطحی از عدم اطمینان نسبت به انگیزشهای دیگران به وجود میآیند کاستالدو[1] (2007) هفتاد ودو تعریف انجام شده از سال1960میلادی را گردآوری نموده است که بیشتر صاحب نظران براین باورند که اعتماد در برگیرنده انتظارات مثبت در خصوص رفتارهای دیگران می باشد که البته بااقدامات دیگران نیز ممکن است مورد آسیب قرار گرفته وبه آن خدشه وارد شود.
تعریفی از اعتماد که از عمومیت وپذیرش بیشتری برخوردار است توسط «مایر[2]» وهمکارانش (1995میلادی) ارائه شده است که عبارت است از :
"میزان آسیب پذیری تمایلات واشتیاق یک طرف تعامل به اقدامات طرف مقابل (باتوجه به انتظاری که از عملکرد طرف مقابل در انجام رفتاری خاص دارد ،که برای اعتمادکننده دارای اهمیت است)بدون در نظر گرفتن توانایی کنترل و نظارتی که فرد بر طرف مقابل اعتماد گفته می شود ."
«انتظارات» نوعا به باور در توانایی ،خیرخواهی وصداقت اعتمادشونده در انجام تعهداتی که به اعتمادکننده دارد ،اشاره دارد. «اهمیت تمایلاتی که آسیب پذیراست»نیز بیانگر این موضوع است که اعتماد با اعمال ریسک مرتبط است به گونه ای که اشتیاق به طرف مقابل را پایین آورد.
اگر اقدامات با اطمینان کامل وبدون ریسک همراه باشد ،نیازی به اعتماد نخواهد بود.اعتماد زمانی مورد نیاز است که بین عوامل ،ارتباط متقابل وجودداشته باشد،بطوری که منافع یک طرف بدون اعتماد و اتکا به طرف مقابل قابل تحقق نباشد.(jagd,z15,p.260)
2-1-1)سطح اعتماد
اعتماد به فرد ،گروه وسازمان جز سطوح اعتماد است.تحقیقات نشان میدهند که عدم اعتماد به یک کمپانی از عمدهترین دلایل خریدنکردن مشتریان میباشد. پر مخاطره بودن محیط اینترنت و ترس از کلاهبرداریها و سوءاستفاده از کارتهای اعتباری از جمله دلایل عدم اعتماد مشتریان میباشد.در نتیجه عدم اعتماد منجر به عدم وفاداری مشتری میشود. عواملی چون حفظ حریم خصوصی و امنیت، مارک معتبر، تائید شخص ثالث،شرایط و ضوابط استاندارد، قابلیت اطمینان، ارتباطات و تعاملات در رفع نگرانی مشتریان و افزایش اعتماد آنها موثر است.
6-kastaldo
7-mayer
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 174 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 69 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف بانک:
بانک ها موسساتی هستند که از محل سپرده های مردم میتوانند سرمایه های لازم را در اختیار صاحبان واحدهای صنعتی، کشاورزی و بازرگانی واشخاص قرار دهند.در حال حاضر عموماً واژهبانکبه موسسه ای گفته می شود کهمجوزبانکداریداشته باشد.
خدمات بانکی
خدمات بانکی واعتباری: به انواع خدماتی که توسط بانک یاموسسه اعتباری به مشتری ارایه می شود، اطلاق می گردد.
انواع خدمات بانکی
خدمات بانکی و اعتباری به دو نوع به شرح زیر تقسیم می شود. « خدمات پایه » و « غیر پایه»:
1-خدمات غیر پایه: به خدماتی اطلاق می شود که ارایه آن ها به مشتری، پیش نیاز و لازمه ارایه سایر خدمات به وی نیست و یا به ارتباط مشتری با موسسه اعتباری استمرار نمی بخشد. ارایه این خدمات به مشتری،فقط مستلزم شناسایی اولیه وی توسط موسسه اعتباری و به شرح مذکور در این دستورالعمل است.
موارد ذیل از جمله مصادیق خدمات غیر پایه است:
1-حواله وجوه؛
2-انجام هرگونه دریافت و پرداخت؛
3-خرید و فروش ارز اعم از نقدی، حواله ای، چک مسافرتی ارزی وموارد مشابه؛
4-صدور انواع چک های بانکی و چک های بین بانکی(چک رمزدار) وپرداخت چک؛
5-خرید و فروش گواهی سپرده(عام و خاص) و دیگر اوراق بهادار.
2-خدمات پایه:خدمات بانکی واعتباری که طبق مقررات ،پیش نیاز ولازمه ارایه خدمات توسط موسسه اعتباری می باشد وارایه آن به مشتری موجب می شود تا وی برای اخذ خدمات مکرر ومتمادی به موسسه اعتباری مراجعه نماید.موارد ذیل از جمله مصادیق این نوع خدمات می باشد:
1-افتتاح انواع حسابهای بانکی 2-اعطای تسهیلات وعملیات لیزینگ3-عملیات اعتباری اسنادی 4-صدورانواع ضمانت نامه های بانکی وظهرنویسی5-خرید دین ،وصول باتنزیل اسناد تجاری وبانکی (از جمله بروات ،چک وشفته) وظهرنویسی آن ها6-اجاره صندوق امانت7-صدور انواع کارت دریافت وپرداخت(بانک مرکزی ،تصویب نامه قانون مبارزه با پولشویی،1388)
2-2-4)ساختارارائه خدمات بانکی
در یک طبقه بندی کلی می توان فعالیت های بانکداری را بر حسب اینکه بانکها چه خدماتی را به مشتریان اعم از مشتریان حقیقی و حقوقی در سطح کسب و کارهای کوچک ، بزرگ و جهانی ارائه می دهند به صورت زیر دسته بندی کرد.
1- بانکداری جهانی
2-بانکداری سرمایه گذاری: خدمات مختص به بازار سرمایه را ارائه می دهد.،3- بانکداری تجاری یا بازرگانی شامل بانکداری برای کسب و کارهای کوچک تجاری، بانکداری انفرادی )شخصی( و بانکداری برای شرکت های بزرگ است. این بانکداری اکثر معاملات خود با شرکت ها و کسب و کارهای بزرگ انجام می دهد و عملیات بانک بر روی سپرده پذیری و اعطای وامهامتمرکز است.
4-بانکداری خرد: خدمات مالی مستقیم در این بانکداری به مصرف کنندگان ارائه می شود وموسسات بانکی عملیات بانکی خود را به جای شرکت ها یا سایر بانکها، مستقیما با خود مصرف کنندگان می دهند. خدماتی که در بانکداری خرد ارائه می شود شامل عملیات پس انداز و حساب جاری، حساب های رهنی، وام های شخصی، کارت های بدهی و کارت اعتباری و نظایر آن است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مفهوم تاب آوری
تاب آوری بر ظرفیت گذشتن از دشواری های پایدار، سرسختانه و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت انسان باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادها ی ناگوار بگذرد و علی رغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی اجتماعی تحصیلی و شغلی او ارتقا یابد. تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و بر اساس خود اصلاح گری فکری و عملی انسان در روند آزمون و خطای زندگی شکل می گیرد (مریدی،1389).
تاب آوری خصیصه ای است که بصورت کاملا طبیعی رخ می دهد. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد که انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضریه های روحی بصورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان می دهند (لمی و غزل[1]،2001).
تاب آوری آشکارا چیزی بیشتر از یک برآورد است. ورنر و اسمیت[2] (1992) تاب آوری را سازوکار ذاتی خود اصلاح گری بشر می دانند و می گویند آنها که تاب آور هستند، انعطاف پذیر هستند. این افراد نه شکست ناپذیرند و نه مصون. برخی فاکتورهایی که تاب آوری را تقویت می کنند متمرکز در درون فرد است، مثل طبیعت و سرشت هر شخص، شخصیت و راهبردهای سازگاری و متغیرهایی که معمولا بصورت آماری بیان می شوند از قبیل جنسیت، سن بیشتر و تحصیلات بالاتر. از عوامل دیگر نیز می توان به عوامل بافت اجتماعی همانند روابط حمایتگر و دسترسی به پیوندهای اجتماعی اشاره کرد (مایادوئر[3]،2008).
تاب آوری چیست؟
واژه تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار با وجود عوامل خطر است. این فرایند خود به خود ایجاد نمی شود مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده فردی و محیطی در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد بکار گیرد (دینر و همکاران،2009).
تاب آوری در مورد کسانی به کار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی شوند از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط لازم برای کسب آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست. عوامل تاب آور باعث می شوند که فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطرزا، ظرفیت های موجود خود در دست یابی به موفقیت و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمون ها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید و ار آنها سربلند بیرون آید. تاب آوری با در نظر داشتن توام شرایط استرس زا و توانایی ذاتی افراد برای پاسخ گویی دوام آوردن و رشد نرمال در حضور شرایط استرس زا مطرح می شود. تاب آوری یک راه حل امید بخش و خوشایند است. شواهد روشنی در مورد وجود رابطه میان وقایع ناخوشایند و سختی زندگی در دوران کودکی با بروز اختلالات روانی در سالهای بعدی زندگی وجود دارد (عباسپور دوپلانی،1389).
تاب آوری به سه دلیل می تواند در تحقیقات و تجربیات مفید واقع شود:
1- اطلاع از تاب آوری و آسیب پذیری و عوامل محافظت کننده و خطرساز اختلالات روانی و شناسایی علل آنها و این موضوع با نیاز به توجه به روابط بین حوادث قبلی و نتایج فعلی زندگی تأکید می کند و به استثناءها پیش از عواقب پیش بینی شده توجه می نماید.
2- پی بردن به اینکه چرا بعضی از کودکان علی رغم قرار گرفتن در شرایط دشوار موفق می شوند در شناختن امکانات نا شناخته قبلی برای پیشگیری کمک می کند.
3- ایده ی تاب آوری باعث امیدواری در تجارب بالینی می شود و به هر حال مزیت عمده آن این است که خواهیم دانست که بسیاری از بچه ها به سرنوشت گردن نمی نهند و تسلیم نمی شوند (آدلمن[4]،2005).
تاب آوری پنج خصوصیت مهم دارد که در زیر ذکر شده اند:
1- تاب آوری یک روند پویا و دینامیک است نه یک وضعیت ثابت؛
2- تاب آوری موقعیتی است.یعنی یک رفتار سازگارانه در یک موقعیت ممکن است در موقعیت دیگر ناسازگار باشد؛
3- تاب آوری محصول تعامل ویژگی های شخصیتی ذاتی با فاکتورهای محیطی است؛
4- تاب آوری در موقعیت هایی که چندین ریسک وجود دارد پیچیده تر است؛
5- تاب آوری می تواند آموختنی باشد(آریایی،1389).
روانشناسی انعطاف پذیری یا تاب آوری
محققین روان شناس مدتی طولانی است که دریافته اند، عوامل فشارزای عمده ی زندگی می توانند منجر به تضعیف سلامت روانی و عملکرد اجتماعی فرد شده و آسیب های روان شناختی در وی ایجاد کند.این وضعیت به خوبی شناخته نشده است که چگونه بیشتر مردم تروما و رویدادهای مصیبت بار زندگی را تجربه می کنند بدون اینکه سلامت روانی شان تضعیف شود و دچار بیماری های روانی شوند و در بعضی شرایط نیز به نظر می رسد،افراد با وجود تجارب سختشان پیشرفت نیز داشته اند. چنین افرادی، کسانی هستند که دارای ویژگی های روان شناختی انعطاف پذیری کنشی هستند، چرا که توانسته اند خود را با عوامل فشارزای زندگی شان با وجود آن شرایط سخت وفق دهند. انعطاف پذیری خود به انعطاف پذیر بودن ما در تعدیل کردن، تنظیم کردن، با تغییر دادن سطح کنترل خود برای روبرو شدن با تغییرات در محیط ما اشاره دارد. افرادی که از خود انعطاف پذیری برخوردارند به افراد "خشک" معروف هستند، یعنی آنها قادر نیستند سطح کنترل خود را برای برخورد کردن با چالش ها یا شرایط زندگی دشوار تغییر دهند. آنهایی که خود انعطاف پذیری دارند، آدم هایی انعطاف پذیر و سازگار بوده و می توانند میزان کنترل خود را در صورتی که شرایط ایجاب کند، زیاد یا کم کنند. پژوهشگران اظهار داشتند که زندگی دشوار، بدبیاریها و ناکامی ها یا تجربیات ناگوار دیگر، انعطاف پذیری خود را کاهش می دهند. کودکانی که لحاظ انعطاف پذیری خود نمره ی بالایی می گیرند در مقایسه با کودکانی که از این نظر نمره ی پایینی کسب می کنند، توسط معلمان به صورت انفرادی که بهتر می توانند با استرس مقابله کنند، اضطراب کمتری داشته و نیاز کمتری به اطمینان خاطر دارند، ارزیابی می شوند. انعطاف پذیری خود بالا با هوش عمومی، نمرات خوب در مدرسه، محبوبیت تر و همسالان نیز همبستگی مثبت داشته است. کنترل خود پایین در پسرها و دخترها و انعطاف پذیری خود پایین در دخترها با سوءمصرف دارو در نوجوانی رابطه ی مثبت داشته است. بنابراین جنبه های مهمی از شخصیت و رفتار را می توان با کنترل خود و انعطاف پذیری خود مرتبط دانست. به عبارت دیگر "انعطاف پذیری خود" همان میزان تاب آوری افراد می باشد (واف و همکارانش،2008).
[1] -Lemay & Ghazal
[2] -Werner & Smith
[3] - Ma
[4] -Adelman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
نظریات درباره خانواده
نظریه کارکرد گرایی
کارکرد گرایان بر خانواده به منزله نهاد بنیادین جامعه تاکید داشته اند؛ به ویژه بر نقش خانواده در اجتماعی شدن کودکان، دیدگاه کارکرد گرا، جامعه را هم چون مجموعه ای از نهادهای اجتماعی می بیند که کارکرد های معینی برای تضمین تداوم و وفاق جامعه دارند.
طبق این دیدگاه خانواده وظایف مهمی را به انجام می رساند که جزو نیازهای اساسی جامعه هستند و به بقای نظم اجتماعی کمک می کنند. از نظر این دیدگاه دو کارکرد اصلی خانواده عبارتنداز: اجتماعی شدن اولیه و تثبیت شخصیت، اجتماعی شدن، اولین فرآیندی است که کودکان هنجارهای فرهنگی جامعه ای را می آموزند که در آن به دنیا آمده اند و تثبیت شخصیت به معنای نقشی است که خانواده با کمک و حمایت عاطفی از اعضای بزرگسال خود بر عهده دارد .
خانواده هسته ای مناسب ترین و کارآمدترین نوع خانواده برای پاسخگویی به نیازهای جامعهی صنعتی است، در واقع تخصصی شدن نقش ها در خانوادهی هسته ای، مستلزم این بود که شوهر به عنوان نان آور نقش ابزاری را بر عهده بگیرد و زن نقش احساسی و عاطفی داخل خانه را قبول کند.(والش[1]2009).
به هر روی این دیدگاه گرچه در زمان خود قابل قبول به نظر می رسید اما با توجه به تغییرات صورت گرفته در جوامع می توان چنین گفت که این نظریه در حال حاضر نارسا است.
2-1-2- نظریه فمینیستی
دیدگاه های فمنیستی تقریباً از دهه 1960 شکل گرفته و به ارائه نظریاتی نو پرداخته اند، خانواده را از منظر دیگری مورد بررسی قرار داده اند. فمنیست ها، بیشتر به مطالعهی نابرابری های موجود در بسیاری از حوزه های زندگی خانوادگی پرداخته اند از جمله نابرابری های موجود در تقسیم کار خانگی، روابط نابرابر قدرت و فعالیت های مراقبتی و تیمارداری.
هورنای[2] به عنوان اولین فمنیست، نگرانی خود را در مورد تعارض های روان شناختی در تعریف نقش های زنان ابراز نمود و آرمان سنتی مادری را با دیدگاه جدید تر مقایسه کرد (هورنای 1967) در طرح سنتی که خیلی از مردان آن را تایید می کردند نقش زن عشق ورزیدن تحسین کردن و خدمت کردن به شوهرش بود هویت او بازتابی از هویت شوهرش بود. هورنای اظهار داشت که زنان مانند خود او با پرورش دادن توانایی ها و دنبال کردن مساغل جویای هویت خودشان هستند . این نقش های سنتی و نوین تعارض هایی را ایجاد می کند که برخی زنان تا به امروز در حل کردن آن مشکل داشته اند. یک فمنیست با بهره گیری از کار هورنای در اوج جنبش زنان نوشت : "
زنان امروزی بین دلپذیر کردن خود برای مردان و دنبال کردند اهدافشان گیر کرده اند این هدف های متضاد ، رفتار های متناقضی را ایجاد می کنند: اغواگری در برابر پرخاشگری تمکین در برابر جاه طلبی، زنان امروز ی بین عشق و کار گیر گرده اند و در نتیجه در هر دو نا خشنودند." (وستکات[3]، 1986)
در واقع یکی از مهمترین برنامه های فمنیست ها دگرگونی در ساختار خانواده و سوق دادن زنان به مشاغل عمومی و تضعیف نقش مادران در نعاد خانواده می باشد. به عقیده دو بوار آنچه زن را در قید بندگی نکه می دارد دو نهاد عمده ی ازدواج و مادر ی است . وی نظام خانواده را به عنوان رکنی برای حیات اجتماعی و پرورش انسان های سالم به شدت مورد حمله قرار داده و ازدواج را نوعی فحشای عمومی و عامل بدبختی زنان دانست و مخالفت با تولید مثل و مشکل رایج و روابط جنسی رل به عنوان مسائل اساسی جنبشی فمنیسم تلقی کرد. (فتح معماری 1389.)
[1] walsh
[2] horney
[3] vostcat